چرا نصفشب دنبال بستني و كيك، كل يخچال را زير و رو ميكنيم، درحاليكه ميدانيم آخرين خريد خانه مربوط به چند روز پيش بوده؟
ما گاهي بدون آنكه بدنمان نياز داشته باشد، شروع به خوردن ميكنيم و از اينكار دست نميكشيم. اين اتفاق ميتواند دلايل مختلفي داشته باشد كه در اين مطلب به مهمترينشان اشاره ميكنيم.
شيفتهي شيريني هستي؟
بعضي آدمها سير نميشوند يا حس خوبي ندارند مگر اينكه بعد از غذا يك چيز شيرين بخورند و اين كمكم برايشان تبديل به عادت شده است.
اگر شما هم جزء اين گروه هستيد، سعي كنيد سراغ شيرينيهايي برويد كه نياز بدنتان را تأمين ميكند و در عينحال به سلامتيتان آسيب نميزند، مثل شكلات تلخ يا خرما و...
دليل خوردنت چيست؟
«وقتی که شروع به خوردن میکنم، دیگر نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم!» جملهای است که بارها و بارها شنیدهایم. بعضی وقتها خوردن اصلاً ریشهی فیزیولوژیک دارد و ربطی به گرسنگی ندارد و ریشهی احساسی دارد. در واقع غذا جایگزین احساس و نیازی در زندگی میشود و برای مبارزه با آن باید به نیازهای روحیتان توجه بیشتری بکنید.
ريشهي خوردن احساسي چيست؟
خيليوقتها اضطراب و استرس موجب ميشود شروع به خوردن كني. دليل بعدي بيكاري يا افسردگي است؛ وقتي كاري براي انجامدادن نداري، ممكن است خودت را جلو يخچال و در حال تمامكردن يك كيك بزرگ پيدا كني. دليل ديگر ميتواند عادت باشد؛ مثل وقتهايي كه به خانه برميگردي و بيتوجه به وعدههاي غذايي ناخوداگاه شروع به خوردن ميكني.
زياد غذا ميخوري؟
راههاي زيادي براي كوچككردن وعدههاي غذايي وجود دارد. ميتواني از بشقابهاي كوچكتر استفاده كني يا غذايت را به بخشهاي كوچكتر تقسيم كني.
حتي اگر حوصله داشته باشي، ميتواني با بهرهگيري از فرهنگ بعضي كشورهاي آسيايي با چوب غذا بخوري تا حس سيري ايجاد شود.تقريباً 30 دقيقه طول ميكشد كه ذهن متوجه حضور غذا در معده شود و بعضي آدمها اين فرصت را به ذهنشان نميدهند.
نظر شما