در روزهای اخیر نیز مشاور معاون مطبوعاتی اعلام کرده است این طرح با اصلاحات مجدد درباره نشریات با دوره انتشار روزنامه تا فصلنامه اجرا میشود.
در این طرح، 50درصد از قیمت روی جلد نشریات با تعیین سقف 500 تومان برای روزنامهها و 2 هزار و 500 تومان برای مجلهها از محل یارانههای دولت پرداخت میشود و بدین ترتیب یارانه به خواننده یا مصرفکننده نهایی تعلق میگیرد.
شاید در زمانهای که سبد فرهنگی خانوار از هر زمان دیگری خالیتر به نظر میرسد، این قبیل اقدامات حمایتی بتواند مشوق خوبی برای جلب و جذب موقت مخاطب یا مخاطب موقت، محسوب شود اما بدون تردید برای دستیابی به وضعیتی پایدار، کافی نیست.
اجازه دهید به همین بهانه اشاره کنم که تولیدات فرهنگی و هنری ایران همچنان با بحران مخاطب روبروست. ممکن است موجی بیاید و برای مثال در حوزه سینما در طول یکسال فیلمی اکران شود، فروشی خیلی خوب و حتی عالی بدست آورد اما در مجموع وضعیت فروش این قبیل محصولات خوب نیست. حال اقتصاد سینما، کتاب، تئاتر، موسیقی و رسانههای مکتوب وخیم است.
این موضوع دلایل متفاوت با دامنه بسیار گستردهای دارد؛ از مباحث و مشکلات اقتصادی گرفته تا تغییر سبک زندگی مردم، از پایین بودن سطح کیفی بسیاری از تولیدات تا عدم صرفه اقتصادی تولیدات برای سرمایهگذار، از فاصله میان خواست و نیاز مخاطب تا اراده و نظر هنرمندان و تولیدکنندگان و.... باید فکری بکر کرد و عالمانه به بررسی مسائل و یافتن راهحلهای قطعی پرداخت.
17 مردادماه 1392 که علی جنتی به عنوان وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به انتشار برنامههای خود کرد، استقبال کم از تولیدات فرهنگی و هنری داخلی و پایین بودن سهم آثار فرهنگی و هنری در سبد خرید خانوادهها را از جمله مشکلات تولید، توزیع و مصرف کالاهای فرهنگی و هنری در داخل کشور برشمرد. سؤالی که ایجاد میشود اینست که منشاء پابرجایی این مشکلات چیست و کجاست؟ چرا قادر به شناسایی مشکلات نیستیم یا اگر هستیم چرا نمیتوانیم راهحل ارائه کنیم؟ اگر به راهحل رسیدهایم چرا نمیتوانیم آنرا اجرا کنیم و چراهای دیگر.
میدانیم فرهنگ و هنر ایرانی در کنار چالشها و مسائلی که دارد، از ظرفیتها و ارزشهای مناسبی برخوردار است که میتواند اعتماد مخاطب را جلب و پیشرفت کند. اما اشکال کار کجاست که هر چه جلو میرویم عقب میافتیم!
* كارشناس ارتباطات
نظر شما