حمايت واشنگتن از رژيم بعث عراق در سالهاي جنگ تحميلي به حمايت اطلاعاتي و مالي محدود نبود و حتي سلاح ارتش صدام هم با كمك آمريكا تأمين ميشد. تحريمهاي كاخ سفيد عليه رژيم صدام در آن سالها برداشته شد و تحريمهاي ايران شدت يافت، واشنگتن چشم خود را بر استفاده گسترده بغداد از سلاحهاي شيميايي ضدايران بست و در عوض، دسترسي ديوانگان عراقي به مواد شيميايي را تسهيل كرد و بالاخره اينكه، مستقيما غيرنظاميان ايران را به ناجوانمردانهترين شكل هدف حمله قرار داد.
ورود رسمي آمريكا به جنگ ايران و عراق زماني است كه واشنگتن به بهانه حمايت از نفتكشهاي كويتي در خليجفارس، پرچم آمريكا را برفراز اين نفتكشها قرار ميدهد و حملاتي كه به بهانه حمايت از آنها عليه كشتيها و ملوانهاي ايراني انجام ميدهد، شرايطي را پديد ميآورد كه كنگره آمريكا در سال 66 اعلام ميكند دولت رونالد ريگان عملا با ايران وارد جنگ شده است.
حملات آمريكا به سكوهاي نفتي ايران و حمايت هليكوپترهاي آمريكايي از نيروهاي عراقي در جريان بازپسگيري فاو، شواهدي ديگر از ورود آمريكا به جنگ با ايران در آن سالهاست و شايد حمله ناو وينسنس به ايرباس ايراني كه به شهادت 290مسافر غيرنظامي آن منجر شد، آخرين دخالت مستقيم واشنگتن در جنگ 8 ساله ايران و عراق بود. پس از انتشار خبر سقوط يك هواپيماي ايراني، دولت آمريكا ابتدا اعلام ميكند در جريان درگيري ميان نيروهاي ايراني و ناو آمريكايي، يك جنگنده ايراني اف 14بر فراز تنگه هرمز ساقط شده اما يك روز پس از ماجرا و بهدنبال آنكه اجساد تكهتكه شده مسافران هواپيما روي آبهاي خليجفارس در رسانهها به نمايش درميآيد.
ژنرال ويليام كراو، رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا ميپذيرد كه هواپيماي هدف قرار گرفته مسافربري بوده، هرچند مدعي ميشود ناو آمريكايي از جانب نيروي دريايي ايران تهديد شده و هواپيماي مسافري را به اشتباه، هواپيماي نظامي تشخيص داده است. اما به مرور، مشخص شد كه تمامي اين ادعاها، دروغ محض بوده است. ناو وينسنس برخلاف ادعاي آمريكاييها در زمان حمله، در آبهاي بينالمللي نبوده، بلكه در آبهاي سرزميني ايران بوده است.
آمريكاييها ادعا كرده بودند كه هواپيماي ايراني درحال كم كردن ارتفاع به سمت ناو وينسنس بوده، اما بعدا مشخص شد كه به عكس اين ادعا، ايرباس در زمان اصابت موشك، در حال ارتفاع گرفتن بوده، همچنين برخلاف دروغ آمريكاييها، 4مايل از خط هوايي مخصوص خود خارج نبوده، بلكه كاملا در كريدور هوايي خود حركت ميكرده و البته هيچگونه سيگنال نظامي هم مخابره نميكرده، بلكه كاملا سيگنالهاي غيرنظامي خاص خود را منتشر ميكرده است.
اين حقايق، 4سال پس از ماجرا و در تحقيق مشتركي كه شبكه ايبيسي و نشريه نيوزويك انجام داده بودند، برملا شد. عنوان برنامه ABC، «يو اس اس وينسنس: جنگ آشكار، جنگ پنهان» بود كه در آن از ژنرال كراو به صراحت سؤال شد آيا ناو آمريكايي در زمان هدف قرار دادن هواپيماي ايراني در آبهاي بينالمللي بود و او هم پس از اينكه يكبار ميگويد بله، اينچنين بوده، اما بلافاصله به صراحت اذعان ميكند كه خير.
تاريخچهاي كه در سطور بالا به آن اشاره شد، بخشي از نوشتاري است كه ساسان فياضمنش، رئيس دپارتمان اقتصاد دانشگاه دولتي كاليفرنيا سال 2008در بيستمين سالگرد حادثه حمله آمريكا به هواپيماي مسافربري ايران در پايگاه اينترنتي «كانتر پانج» به رشته تحرير درآورده بود. وي در ابتداي مقاله خود به پرسش و پاسخي كه به همين مناسبت در نشست خبري روزانهشان مككورمك، سخنگوي وقت وزارت خارجه آمريكا ميان او و يك خبرنگار روي ميدهد، اشاره ميكند.
در اين نشست خبري، خبرنگار با اشاره به اينكه دادگاه بينالمللي كيفري در سال 1996آمريكا را به پرداخت 61.1ميليون دلار غرامت به بازماندگان مسافران هواپيماي پرواز 655محكوم كرده است، از مككورمك درباره اينكه آيا ممكن است واشنگتن از دولت ايران به اين مناسبت عذرخواهي كند، ميپرسد. سخنگوي آن زمان وزارت خارجه آمريكا كه بهنظر ميرسد در مقابل اين پرسش شوكه شده، از تاريخ اين واقعه اظهار بياطلاعي ميكند و از خبرنگار ميخواهد پاسخ او را زماني بدهد كه اطلاع كافي از ماوقع ماجرا كسب كرده باشد.
فياضمنش با اشاره به اين پرسش و پاسخ و طرح اين پرسش كه آيا ممكن است دستگاه ديپلماسي آمريكا از پيشينه و سابقه چنين حادثه مهمي كه هفتمين سانحه هوايي مرگآور در تاريخ هوانوردي است، بياطلاع باشد، مينويسد: «پيشينه جنگ آمريكا با ايران ممكن است براي سياستگذاران آمريكايي ناشناخته باشد، اما مردم ايران آنرا به خوبي بهخاطر دارند و به ياد ميآورند كه دولت آمريكا از اسكات لاستيگ، فرمانده ناو وينسنس بهخاطر حمله به هواپيماي مسافري ايران و كشتن 290نفر ازجمله 66كودك با اهداي مدال افتخار، تقدير كرد.
نظر شما