بیش از 12 هزار روز از اعزام نیروهای ایرانی به سوریه برای دفاع از خاک دو کشور اسلامی سوریه و لبنان میگذرد.
مردانی که به تازگی خونینشهر را فتح کرده بودند اما با وصیتنامههایی در جیب به دیار دیگری هجرت کردند تا از شرف و ناموس مسلمانان در برابر صهیونیستهای جنایتکار دفاع کنند.
اگرچه این حضور با عملیات نظامی مستقیم همراه نشد اما نهال نوپایی را غرس کرد که امروز به بلای جانی برای رژیم اشغالگر تبدیل شده و با الهام از فرهنگ شهادتطلبی ایرانیان، زمینههای آزادی قدس شریف را فراهم كرده.
گزارش زیر که برگرفته از نوشته مهندس سعید قاسمی است حاوی جزئیات خواندنی از این حضور و فرجام آن است.
- لبنان؛ سرزمين بيدفاع
33 سال پيش از اين در روز پنجم ژوئن 1983 برابر با پانزدهم خرداد ماه 61 دوازده روز پس از فتح عظيم خرمشهر در عمليات «بيتالمقدس» كه از نظر استراتژيستهاي جهاني به مثابه شكسته شدن ستون فقرات ارتش بعث تلقي شد.
رژيم صهيونيستي طي عملياتي تحت عنوان «صلح براي الجليل» خاك لبنان بيدفاع را از زمين و هوا و دريا مورد هجومي همهجانبه قرار داد.
طرح عمليات تهاجمي چنين بود كه نيروي هوايي رژيم صهيونيستي (IAF)، حملهای با 310 فروند جنگنده شامل انواع فانتوم F- 4، ايگل F-15 و فالكنF-16 و همچنين جنگندههاي «كفير» ساخت این رژیم را تدارک دیده بود.
در كنار این نیروها 7 لشكر از 9 لشكر زرهي نيروهاي زميني كه بهوسيله چهار تيپ ويژه و نيروي مخصوص «گولاني»، «گيوعاتي»، «ناخال» و «تزانهانيم» (چترباز) تقویت شده بودند نیز حضور داشتند به انضمام تمامي ناوگان دريايي ارتش صهيونيستي.
تهاجم زميني در چهار محور عملياتي از جنوب لبنان آغاز شد و قرار بود نیروها تا قلب بيروت پيش بروند و با تصرف بيروت كار به اتمام برسد و اين يعني تصرف دومين پايتخت اسلامي پس از قدس شريف بهدست صهيونيستها.
ارتش صهیونيستي توانست در مدت يك هفته در چهار محور عملياتي به بيروت رسيده و آن را به محاصره كامل خود درآورد. آنچه در اين ميان شگفتآور بود، سكوت معنادار كشورهاي عربي در برابر تجاوز رژيم صهيونيستي به لبنان بود.
در توضيح اين مهم بايد متذكر شد كه در جهت فراهم شدن امكان هجوم غافلگيرانه به لبنان، مناخيم بگين در يك قرارداد محرمانه از حسني مبارك رئيسجمهور مصر تعهد گرفت كه در صورت جابهجايي سه لشكر زرهي ارتش صهيونيستي در صحراي سينا به شمال فلسطين جهت حمله به لبنان، مصر هيچگونه تحرك نظامي حتي در حد شليك يك گلوله انجام ندهد.
از این سو در عربستان، مهد سنتي ارتجاع عرب قرار داشت که با توجه به حضور ملك خالد بهعنوان پادشاه امكان داشت پس از آغاز تهاجم، بهدليل گرايشهاي ناسيوناليستي واكنشي هرچند ضعيف و مغاير با منافع آمريكاييها انجام دهد.
جالب اینکه در روزهاي آغازين حمله، وی به نحو مشكوكي مرد و فهد به مثابه عنصري بهشدت نزديك به آمريكا زمام پادشاهي ثروتمندترين كشور عربي خاور ميانه را برعهده گرفت.
- لبيك ايران به لبنان
بيروت جنگزده بر گرداگرد خود حلقهاي پولادين از تانكها و زرهپوشهاي اشغالگران را تجربه ميكرد. الياس سركيس، رئيسجمهور لبنان در پيامي به همه دولتها و مجامع جهاني درخواست امداد نظامي، غذايي، دارويي و ساير اقلام حياتي كرد و هيچكس جز ايران به اين فرياد امدادخواهي لبيك نگفت.
جمعي از بلندپايهترين مسئولين سياسي- نظامي جمهوري اسلامي ايران براي بررسي اوضاع و شرايط مظلومين منطقه در حالي وارد كشور سوريه شدند كه پايتخت آن بهطور مستقيم زير بارش گلولههاي توپخانه صهيونيستها قرار داشت و وضعيت فوقالعاده، تمام شهر را دربرگرفته بود.
اعضاي اين هيات عبارت بودند از: دكترعلياكبر ولايتي وزير خارجه، سرهنگ سليمي وزير دفاع، محسن رضايي فرمانده سپاه پاسداران، محسن رفيقدوست مسئول تداركات سپاه پاسداران، سرهنگ علي صياد شيرازي فرمانده نيروي زميني ارتش و احمد متوسليان فرمانده تيپ 27 حضرت رسول(ص) که در معيت حجتالاسلام علياكبر محتشميپور سفير ايران در سوريه قرار داشتند
هياتي كه بر حسب دستور امام(ره) و ابلاغيه شوراي عالي دفاع جمهوري اسلامي ايران به رياست رئيسجمهور وقت آيتالله خامنهاي به سوريه اعزام شده بود.
سوريه در ابتدا به متحد سنتي خود، شوروي متوسل شد تا از این کشور حمايت كند که با پاسخ سرد و امتناعآميز قطب كمونيسم جهاني مواجه شد.
پس به ناگزير از تمام كشورهاي عربي و اسلامي درخواست كمك فوري براي دفع تجاوزات رژيم صهيونيستي کرد. تنها كشوري كه به اين مددخواهي پاسخ داد جمهوري اسلامي بود.
آيتالله خامنهاي رئيسجمهور وقت و رئيس شوراي عالي دفاع طي پيامي به حافظ اسد رئيسجمهور سوريه، ضمن اظهار تاسف از اين تهاجم نوشت: «امروز وقت آن است كه امكانات انساني، تسليحاتي، تبليغاتي، سياسي و اقتصادي جهان اسلام عليه تجاوزات مكرري كه نسبت به حريم مستضعفين صورت ميگيرد بسيج شود.
جمهوري اسلامي ايران با وجود اينكه در جنگ است اعلام ميكند كه در حد توان، قواي خويش را وقف دفع حملات رژيم اشغالگر قدس به جنوب لبنان خواهد كرد». (كيهان، 17/3/61)
امام خميني(ره) نیز در پيامي ضمن محكوم كردن حمله رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان و سوريه با آوردن كلمه «استرجاع» در ابتداي پيام، نارضايتي خود را از سكوت و بيتفاوتي كشورهاي اسلامي ابراز داشت.
هيات اعزامي ايران كه در يكشنبه 16 خرداد 61 (يك روز پس از تهاجم) به سوريه اعزام شده بود پس از بررسي اوضاع سوريه و لبنان در جلسه مربوطه شوراي عالي دفاع كه در دفتر امام(ره) در روز پنجشنبه 20 خرداد 61 تشكيل شد گزارش نهايي خود را ارائه داد و اعلام كرد: «اسرائيل بر اكثر نقاط جنوب لبنان مسلط شده و سوريه نميتواند وارد جنگ شود».
پس از اين گزارش بود كه شوراي عالي دفاع كمك به جبهه لبنان را آغاز كرد. آن هم در قالب اعزام نيرو به جبهه لبنان و سوريه. بدين نحو اولين گروه از نيروهاي اعزامي 21 خرداد 61 به سوریه اعزام شد.
جلسه دوم در روز يكشنبه 30 خرداد 61 در دفتر امام با حضور رئيسجمهور و رئيس شوراي عالي دفاع، محسن رضايي، شهيد صياد شيرازي، دكتر ولايتي و وزير دفاع (سرهنگ سليمي) برگزار شد.
سرهنگ سليمي و دكتر ولايتي پس از آنكه جلسه سران در دفتر رياست جمهوري در مورخ چهارشنبه 26 خرداد تشكيل شد و تصميم اعزام هيات بلندپايه سياسي- نظامي به سوريه را اتخاذ كرد، در مورخ پنجشنبه 27 خرداد به سوريه اعزام و پس از بازگشت در همان روز يكشنبه 30 خرداد در جلسه بيت امام شركت كردند و اعلام كردند: «سوريه مايل به جنگ است ولي بايد مطمئن به كمك كشورهاي اسلامي باشد.
آنها از تركيه هم اجازه گرفتهاند كه بتوانيم كمكهاي انساندوستانه به سوريه منتقل كنيم».
نيروهاي اعزامي ايران عبارت بودند از بخشي از تيپ محمد رسولالله(ص) و بخشي از نيروهاي تيپ 58 تكاور ذوالفقار ارتش به فرماندهي حاج احمد متوسليان كه براي اعزام به لبنان توسط شوراي عالي دفاع انتخاب شدند.
سعيدقاسمي/منبع:همشهري پايداري
نظر شما