آماری که نشان میدهد چه میزان بیاعتمادی، ناآگاهی و سهلانگاری در میان جوانان ما وجود دارد که بسیاری از آنها را اندکی پس از آغاز زندگی مشترک به فکر جدایی میاندازد. تردیدی نیست که مقصر اول و آخر، جوانان نیستند.
بالا بودن آمار دوستیهای پیش از ازدواج و بینیازی برای رفع این نیاز به صورت واقعی و منطقی؛ ترس از افزایش سن، اجبار خانوادهها به ازدواج، مراجعه نکردن به مراکز مشاوره و هزار و یک دلیل ریز و درشت دیگر؛ جوان را به سمت انتخاب بدون تفکر سوق میدهد اما درست کمی بعد از ازدواج، به نظر میرسد جدایی بهترین راه رهایی از این انتخاب نادرست است.
همه این دغدغهها باعث شد تا برای پیدا کردن پاسخ این پرسشها و ضرورت مشاوره پیش از ازدواج با دکتر بدری سادات بهرامی، دکترای مشاوره خانواده و استاد دانشگاه امام حسین؛ به گفتوگو بنشینیم. در این گزارش مقایسهای نیز بین وضعیت مشاوره پیش از ازدواج در کشورمان با کشورهای غربی داریم. بخش نخست این بررسی در این شماره از نظرتان میگذرد.
مشاوره در کشور ما و دیگران
هرچند در کشورهای غربی شیوه آشنایی و ارتباط 2جنس مخالف با کشور ما کاملا متفاوت است، اما یکی از نکات مورد توجه در این کشورها کمک گرفتن از مشاور برای آگاهی از مسائل مربوط به ازدواج است.
همانطور که در کشورهای غربی از وکیل برای انجام کارهای حقوقی کمک میگیرند، برای ازدواج نیز از راهنماییهای مشاور استفاده میکنند. دکتر بهرامی در اینباره میگوید: «بهترین زمان مشاوره زمانی است که حتی هنوز مورد خاصی برای ازدواج دختر یا پسر وجود ندارد. به این دلیل که اول باید معیارهای درست انتخاب همسر به دختر یا پسر آموزش داده شود و پس از آن انتخاب انجام شود.»
آمارها نشان میدهد چیزی حدود 56/73درصد از جوانان غربی پیش از ازدواج، تنهایی یا همراه با فرد موردنظرشان به مشاور مراجعه میکنند و از راهنماییهای مشاور بهره میگیرند. سطح تحصیلات این جوانان نیز متفاوت است و از کمسواد تا تحصیلات بالا را شامل میشود. اگرچه در کشور ما هم مراجعه به مشاور مورد توجه قرار گرفته؛ اما اصلا کافی نیست.
دکتر بهرامی معتقد است: «مراجعه به مشاور پیش و پس از ازدواج در کشور ما هم افزایش یافته است ولی کافی نیست. از طرفی این مراجعهها بیشتر مربوط به قشر دانشجو است، پس نشان میدهد هنوز فرهنگسازی لازم در اینباره صورت نگرفته است. فکر میکنم رسانهها میتوانند در اینباره فرهنگسازی کنند. بهویژه رسانهها یا برنامههایی که مخاطب اصلی آنها رده سنی نوجوان و جوان است.»
دکتر بهرامی درباره سن مراجعهکنندگان توضیح داده و میگوید: «در ایران رده سنی مراجعهکنندگان بین 22 تا 35سال است که سن مناسبی نیست. سن مراجعه باید 5سال کاهش پیدا کند. یعنی با اولین برخوردها با جنس مخالف باید از مشاور کمک گرفت تا راه را به خطا نرفت.» به این ترتیب نتیجه میگیریم که در کشور ما فرهنگسازی لازم برای مراجعه زوجهای جوان صورت نگرفته است و این ناآگاهی میتواند یکی از دلایل آمار بالای طلاق در جامعه ما باشد.
با هم برویم یا بیهم
به عقیده روانشناسان مشاوره زمانی ثمربخش است که هر دو نفر به مشاور مراجعه کنند. اگرچه مشاوره تکنفره هم ثمربخش است، اما بیشتر در شرایط خاص و به تشخیص مشاور اثربخش خواهد بود. دکتر بهرامی درباره شکل مراجعه زوجهای جوان پیش از ازدواج میگوید: «اغلب مراجعهها تکنفره است و آمار دخترها بیش از پسرها است.»
دکتر بهرامی علت استقبال دخترها را توجه آنها به شروع یک زندگی موفق و تداوم این وضعیت در زندگی زناشویی دانسته و معتقد است: «کانون خانواده و حفظ امنیت و آرامش آن برای دخترها مقدم بر هر چیز دیگری است اما برای مردها موفقیتهای شغلی بر هر چیز دیگری مقدم است.
این تفاوت دیدگاه دلیل اصلی امتناع مردها برای مراجعه به مشاور است و همین امر یکی از اصلیترین دلایل ایجاد مشکل در زندگی مشترک و حل نشدن مشکلات ریز و درشت است.» بنابراین مراجعه تکنفره باری از مشکلات زوجهای جوان برنمیدارد؛ هرچند بهتر از هیچ است!
بیمشکل برویم یا با مشکل
در کشورهای غربی مبنای مراجعه زوجهای جوان، پیش از ازدواج، بروز مشکل نیست بلکه مراجعه آنها با هدف مشورت و کسب آگاهی است اما در کشور ما بروز مشکل دلیل اصلی مراجعه به مشاور در همان عده اندک است.
در حقیقت به عقیده دکتر بهرامی زوجهای ما پس از بروز مشکل و ناتوانی در حل آن به مشاور مراجعه میکنند که در اغلب موارد مشاوره هیچ دردی از آنها دوا نمیکند. به گفته دکتر بهرامی اگر مشورت برای شروع زندگی مشترک مبنای مراجعه به مشاور باشد، میتوان به موفقیت در ازدواج تقریبا مطمئن بود.
مشکلاتمان چیست
دکتــر بهرامی دربــاره شاخصترین مشکلات مراجعهکنندهها میگوید: «دامنه مشکلات گسترده است؛ اما شاخصترین آن ناآشنایی زوجها با مسئله فردیت و نیازهای مشترک است. به این معنی که دختر یا پسر تصور میکنند پیش و پس از ازدواج، طرف مقابل برده آنهاست و باید هر لحظه و هر جا از وضعیت او مطلع باشند.
در حقیقت برای تنهایی و نیازهای فردی همدیگر احترام قائل نیستند. با طرف مقابل مثل یک شیء رفتار میکنند. زوجهای جوان ما مهارت داشتن رابطه سالم با حفظ آزادیهای فردی را ندارند. همین امر رابطه آنها را در هر مرحله دچار مشکل میکند.» اگرچه آزادیهای فردی نباید لطمهای به کانون خانواده وارد کند؛ اما این شکل رفتار کردن نیز مورد تأیید نیست.
نداشتن استقلال عاطفی یکی دیگر از مشکلات زوجهای جوان ماست. به این معنی که دختر و پسر باید با عواطف و احساسات منطقیشان - و نه با القای احساسات از سوی والدین - شریک زندگیشان را انتخاب کرده و با او رفتار کنند.
دکتر بهرامی درباره استقلال عاطفی معتقد است: «زوجهای جوان ما در مرحله آشنایی پیش از ازدواج، به جای آنکه با تفکر، احساسات منطقی و شعورشان تصمیم بگیرند، با فکر و احساسات والدینشان تصمیم میگیرند چون آموزش درستی در اینباره ندیدهاند. مراجعه به مشاور به راحتی میتواند آنچه را که نیاز دارند به آنها بیاموزد.»
در حال حاضر این وابستگی هر روز بیشتر میشود، چون جوانان ما هر روز به والدینشان بیشتر وابسته میشوند. شاید بتوان گفت با وجود همه مشکلات ناشی از استقلال زودهنگام جوانان غربی، یکی از نکات مثبت این استقلال، رسیدن به استقلال عاطفی در زمان مقرر است.