او تصميم گرفته بود بهجاي فرستادن خاطيان كودك و نوجوان به زندان براي آنها مجازاتهاي ديگري را درنظر بگيرد. حالا و بعد از گذشت نزديك به 2دهه قانون مجازات اسلامي جديد تصويب شده و احكامي كه سالها قبل با ديدانتقادي به آنها نگاه ميشد، مصوبهاي قانوني و لازم الاجرا شده كه قضات موظف به اجراي آن هستند.در اينباره با قاضي احمد مظفري گفتوگو كردهايم:
- آقاي مظفري، چطور شد كه تصميم گرفتيد به جاي حبس، حكم به كارهاي ديگري مثل اجبار به يادگرفتن يك تخصص بكنيد؟
زماني كه به درخواست خودم به دادگاه اطفال رفتم، پروندههاي تعداد زيادي از بچههايي كه در كانون اصلاح و تربيت بودند را مطالعه كردم و متوجه شدم كه تعداد زيادي از آنها بهدليل ارتكاب دوباره جرم راهي زندان شدهاند. از طرفي تعداد زيادي از اين بچهها سواد خواندن و نوشتن نداشتند. به همين دليل ايدههاي جديدي را به همراه آقاي منصور مقاره عابد كه رئيس وقت كانون اصلاح و تربيت بود در ميان گذاشتم. آن زمان در كانون هم نهضت سوادآموزي وجود داشت و هم كارگاه حرفه آموزي. بنابراين اين امكان بود كه من رايهايي بدهم و كانون بتواند بر اجراي آن نظارت كند. بعد از بررسيها تصميم گرفتم آن بچهها و نوجوانها را به حرفهآموزي محكوم كنم. حتي به آنها به شرط آنكه در يك دوره مشخص حرفهاي را بياموزند گواهي هم صادر ميشد. همين باعث شد كه آن فرد بعد از اتمام دوره محكوميتش و خروج از كانون اصلاح و تربيت بتواند شغلي داشته باشد، نه اينكه براي ممر درآمد خانواده يا خودش راه بزهكاري را تكرار كند.حتي شرط گذاشتيم كه هركدام از بچههايي كه داخل كانون بودند و ظرف يك دوره 2ماهه ميتوانستند سواد خواندن و نوشتن كسب كنند به آنها حكم آزادي ميدهيم.
- اين كار چه واكنشهايي داشت؟
اولين آرا در اين خصوص سال78 صادر شد و بسياري از همكاران موضع گرفتند.آنها ميگفتند چنين آرايي در قانون پيشبيني نشده، اما من به استناد برخي مواد قانوني كارم را پيش ميبردم و سعي ميكردم آنها را نسبت به فوايد چنين آرايي آشنا كنم. در مقابل خانوادهها كه نوجوان خطاكارشان را به جاي زندان در خانه ميديدند و در عين حال ميدانستند كه تحت مراقبت هستند، خوشحال بودند. همين رويكرد باعث شد بسياري از خانوادهها بخواهند كه پرونده كودكشان به شعبهاي كه من در آن قاضي بودم ارجاع شود.
- اولين حكم يادتان هست؟
يكي از نخستين آرا مربوط به پرونده 3برادر نوجوان ميشد كه پدرشان پزشك بود. اين برادرها كه وضع مالي خوبي هم داشتند، ضبط ماشين سرقت ميكردند. پس از دستگيري، پرونده آنها را بررسي كردم. از نظر مطالعه روانشناسي مشخص شد آنها از استرس و هيجان آن لذت ميبرند. بهجاي اينكه براي آنها مجازات حبس بدهم، هر كدام را به مجازاتي جايگزين ازجمله حبس در منزل محكوم كردم. يكي از برادرها را نيز كه در آن زمان مسلط بهكار با رايانه بود، موظف به آموزش رايانه به چند نفر ديگر كردم. هماكنون هر سه اين افراد از مهندسان مبرز مملكت هستند كه چه بسا اگر به زندان ميرفتند، سرنوشت ديگري برايشان رقم ميخورد.
- مجازاتهاي جايگزين چه ويژگياي دارند كه مورد توجه شما قرار گرفتند؟
واقعيت اين است كه حبس بيشتر از آنكه منفعت داشته باشد اثرات زيانبار دارد و مجازاتهاي جايگزين ميتواند اين اثرات نامطلوب را از بين ببرد. زماني كه فرد خاطي به تحمل حبس محكوم ميشود، خانواده وي نيز در سختي قرار ميگيرند و ناچارند هزينه زندان رفتن او را بپردازند. فرد هم بهعلت زندان رفتن از متشاكي كينه به دل گرفته و درصدد بر ميآيد كه بعد از خروج از زندان از او انتقام بگيرد. اما در اين نوع مجازاتها از انتقامجويي افراطي فرد بعد از زندان جلوگيري ميشود.
- زندان اگر تا اين اندازه مخرب است، چرا بهعنوان يك شيوه تنبيهي معرفي شده است؟
دقت كنيد كه برخي جرايم حتما بايد فرد خاطي حبس را تجربه كند.گاهي بايد با تعيين زندان بهعنوان مجازات اين فرد را از جامعه دور كرد كه البته در اين موارد هم بايد از زندان بهعنوان فرصتي براي پرورش او استفاده نكرد و تنها هدف تنبيه صرف نيست.اما به هر حال اين را نميتوانيم ناديده بگيريم كه فرد با ورود به زندان به يك محيط جرمزا وارد ميشود و در انجام جرم حرفهاي ميشود. گاهي فردي بهدليل جرمي ساده وارد زندان ميشود و دفعه بعد بهدليل ارتكاب جرمهاي خطرناكتري كه در زندان ياد گرفته ناچار به تحمل حبس ميشود.اگر درباره همين فرد از مجازات جايگزين استفاده ميشد اين اتفاق نميافتاد. زماني كه فرد به اين شيوه مجازات ميشود، نسبت به افرادي كه تحمل حبس كردهاند مورد پذيرش از سوي جامعه قرار ميگيرد، حس مسئوليتپذيري در وي بالا ميرود و هزينههاي مادي و معنوي حبس نيز براي جامعه كم ميشود.
- مجازاتهاي جايگزين ممكن نيست كه خيال خيلي از افراد را از زندان رفتن راحت كند؟
دقت كنيد كه براي همه خاطيان نميتوان اين مجازاتها را اجرايي كرد.از شرايط اعمال اين مجازاتها اين است كه رضايت فرد شاكي براي انجام اين مجازات بايد اخذ شود و فرد خاطي هم براي انجام اين مجازات رضايت داشته باشد. اما گاهي اوقات افرادي هستند كه حاضرند به زندان بروند اما مثلا كارهاي عام المنفعه را انجام ندهند كه در اين صورت قاضي بهدليل عدمرضايت فرد خاطي ميتواند مجازات زندان را براي وي درنظر بگيرد.
- يكي از نگرانيها اين است كه اين مجازاتها به اندازه كافي تنبيه كننده نباشد!
اين موضوع در نحوه نظارت بر اجراي صحيح اين مجازاتها ديده شده كه برعهده مددكاران است. آنها بايد گزارش صحيح از اجراي اين مجازاتها را نوشته و تحويل قاضي دهند و درصورتي كه فرد بهصورت صحيح اين مجازاتها را انجام ندهد و تذكرات مقام قضايي نيز روي وي مفيد نباشد نوع مجازات توسط مقام قضايي تغيير كرده و در نهايت مجازات اصلي اعمال ميشود.
- مجازاتهاي جايگزين براي كودكان و نوجوانان
مجازاتهاي جايگزين مخصوصا درباره كودكان و نوجوانان تأثيرات زيادي دارد و ميتواند انتخاب خوبي براي صدور رأي از سوي يك قاضي باشد. نبايد با حبس كردن كودك يا نوجوان خاطي ترسي كه وي از زندان و حبس دارد را از بين برد. اين ترس هميشه بايد همراه با كودك و نوجوان باشد. با استفاده از مجازات جايگزين ميتوان اين ترس را تقويت كرد.
نظر شما