هنگامی که موضوع را با او مطرح میکنم، او میگوید حالش خوب است. هیچ مشکلی ندارد. من سعی میکنم توضیح دهم که حال خوب داشتن و سالم بودن دو چیز متفاوت هستند. مشکل به مردان و پرهیزشان از رفتن به نزد دکتر بازمیگردد.
هر زنی ممکن است بگوید ویزیت متخصص زنان خیلی خوشایند نیست. اما زنان این کار را هر سال یا هر دو سال یکبار از همان دوران نوجواني تا زندگی بزرگسالی انجام دادهاند. در واقع باید تصحیح کنم، این کاری است که زنان «باید» هر سال یا هر دو سال یکبار در اغلب دوران نوجوانی و زندگی بزرگسالیشان انجام دهند.
این کار بخشی از زن بودن آنان و مراقبت کردنشان از بدنشان است. و اگر این معاینات سالانه زنان نبود، ممکن بود تومورهای سرطانی خیلی دیر کشف شوند. به نظر میرسد چیزی که از وجودش بیخبر هستید، میتواند آسیب زیادی به شما بزند. مسئله این است که اگر ما زنان چنین اعمال تهاجمی را در اغلب دوران زندگیمان تحمل میکنیم، مردان هم میتوانند در اغلب سالهای زندگیشان برای معاینه سرفه کنند یا نمونه ادرار بدهند.
من تلاش کردهام علت ترس پدرم از دکتر را مشخص کنم و کاملاً آن را درک میکنم. حوزه پزشکی در زمان کودکی او نه خیلی پیچیده و تاثیرگذار بود و نه رغبتی را برمیانگیخت. دستوپاهای شکسته را قطع میکردند. دندانهایی که اندکی درد داشتند، را میکشیدند. اما زمانه تغییر کرده است. پیشرفتهای عمدهای در پزشکی و در حوزه بهداشت ایجاد شده است. اکنون زمان کنار گذاشتن ترس از دکتر و رفتن به ملاقات او رسیده است. البته هنگامی که مستقیماً در این باره از پدرم سؤال میکنم، ميگويد كه از دكتر نميترسد.
او ميگويد:«شما برای یک مورد پیش دکتر میروید و با دارویی برای چیز دیگر از مطب بیرون میآیید.»
ممكن است او در اين مورد تا حدي حق داشته باشد. آيا برخي از پزشكان بيش از حد لازم دارو تجويز ميكنند؟ یقیناً، بله. آیا برخی پزشکان کاهل هستند و به جای یافتن علت ریشهای درد داروی ضددرد تجویز میکند؟ البته، بله. آیا ممکن است اثرات جانبی داروها در بدن شما نسبت به مشکل اصلی خطرناکتر و مختلکنندهتر باشد؟ بله، ممکن است.
اما رفتن به نزد دکتر به اصطلاح یک شر ضروری است. بله ممکن است ویزیت دکتر خرج بردارد، اما مراسم خاکسپاری هم هزینه دارد.
رفتن مرتب به نزد دکتر باعث پیشگیری از بیماریهامیشود. مشکل بیمار زود تشخیص داده و درمان میشود؛ چرا برخی از مردان این استدلال ساده را نمیفهمند؟!
چرا برخی از آنها آنقدر کلهشق هستند و برای نرفتن به نزد دکتر عذر و بهانههای بسیار ميآورند؟! چرا مردان این همه کارهای خطرناک دیگر را بدون ترس انجام میدهند، اما از دیدن دکتر ترس دارند؟ زمان آن رسیده است که مراقب سلامتتان باشید.
پدر من اینجوری است. من او را دوست دارم و میخواهم عمر طولانیتر داشته باشد. میخواهم او برای زمانی طولانی در کنارم باشد. و او چه بخواهد و چه نخواهد درنهایت مجبور است به دیدار دکتر برود. و من میدانم او با چنگ و دندان برای نرفتن به نزد دکتر مبارزه خواهد کرد، اما همیشه من هستم که برنده میشوم.
نيكول بريدلاو - هافينگتون پست
نظر شما