اگر فکر میکنید که حضور مولتیپلکسها، رزرو اینترنتی بلیت سینماها و دیگر امکانات رفاهی مربوط به پیشخرید بلیت باعث کاهش فعالیت دلالان در بازار سیاه شده است، سخت اشتباه میکنید.
هنوز زمان نواختن ناقوس مرگ بازار سیاه بلیت فرا نرسیده است.به صورت طبیعی، بازار سیاه بلیت در کشوری مثل هند- که سینما طرفداران بسیار زیادی دارد- شدیدتر است. در طول هفته، جلوی در سینماهای نمایشدهنده فیلم کمتر میتوان اثری از دلالان پیدا کرد، ولی با فرا رسیدن روز جمعه- شروع تعطیلی پایان هفته و آغاز نمایشفیلمهای جدید- آنها هم همراه تماشاگران مشتاق، به سمت سالنهای سینماها یورش میبرند.
وقتی فیلمی پرسروصدا و مطرح اکران عمومی میشود، روز جشن آنهاست! آبیشک سینگ دلال 24 ساله بلیتهای سینما میگوید: «از برکت وجود یک ستاره بزرگ در فیلم سینمایی، ما پنج برابر همیشه سود میبریم.
از آنجا که سوپراستارهای برجسته برای تماشاگران حکم یک بت را دارند، اولین روز نمایش فیلمهایشان برای ما روزی پرسود و برکت است، تماشاگران برای دیدن فیلمهای آنها در روز اول نمایش، حاضرند هر رقمی که ما پیشنهاد بدهیم را پرداخت کنند.»
این دلال جوان چهار سال قبل از اوتارپرادش راهی بمبئی شد تا یک شغل دائمی و آبرومند پیدا کند. او هنوز هم درجستوجوی این شغل است، ولی فعالیتش در بازار سیاه بلیت سینماها در روزهای جمعه، خرج هفتگیاش را تأمین میکند!
دلالی بازار سیاه بلیت سینما شاید راه آسانی برای کسب درآمد و پول باشد، اما طبیعتاً یک شغل ثابت، پایدار و قابل اطمینان نیست. یکی از مشکلات اصلی این حرفه، یورشهای گاه و بیگاه، ناگهانی و اعلام نشده مامورین پلیس به دلالان است.
اگر مامورین موفق به دستگیری دلالی بشوند، به جز جریمههای نقدی و بازداشت، تمام بلیتهای آنان را نیز مصادره میکنند.
این مسئله به مثابه یک ضرر بزرگ و جبران نشدنی به دلالان است. برای همین آنها مجبورند بلیتها ی خود را با دقت بفروشند و در ضمن حواسشان به مشتریانی که بلیتها را از آن میخواهند نیز باشد. این نکته اغلب مواقع باعث کندی کار دلالان میشود و آنطور که خودشان میگویند، راه گریزی از آن نیست.
دشپانده که بعد ازچند سال فعالیت در بازار سیاه حکم یک آدم متخصص را دارد و با رموز و رازهای این حرفه آشناست، افشاگری جالبی در این رابطه میکند: «برخی از سینماهای نمایش دهنده فیلمها همزمان با نمایش عمومی فیلمهای جدید تابلوی «بلیت تمام شد» را جلوی باجه فروش بلیت نصب میکنند و دیگر بلیت نمیفروشند، نصب این تابلو به معنی آن است که فروش فیلم خوب است و تماشاگران باید بلیت آن را از محل دیگری- یعنی همین بازار سیاه- تهیه کنند.
در این شرایط، تماشاگران کنجکاو و مشتاق خرید بلیت میشوند و میخواهند به هر قیمتی که شده بلیت آن فیلم را پیدا و خریداری کنند. حالا آنها حاضرند سهبرابر قیمت اصلی بلیت را – که در گیشه فروش از فروختن آن امتناع کردهاند- پرداخت کنند. کار ما هم از همین جا شروع میشود.»
قیمت بالای بلیت در بازار سیاه تا زمانی است که هنوز فیلم شروع نشده است. با شروع نمایش فیلم در داخل سالن، قیمت بلیت کاهش شدیدی پیدا میکند. تنها در سانس بعد است که دلالان میتوانند دوباره قیمت را بالا ببرند. دشپانده میگوید: «اگر ببینیم بلیتها دارد روی دستمان باد میکند، سریعاً خود و خانوادههایمان به تماشای آن مینشینیم.
مشکلات کار فروش بلیت در بازار سیاه مانع از آن نمیشود که دلالان تجربههای خود را – و حیلهها و نیرنگهای- خود را به نسل بعدی منتقل نکنند.
معمولاً اطرافیان دلالان- که شاهد کسب سود راحت و روان آنها هستند- مایلند راه آنان را در پیش بگیرند و در این ارتباط فرزند یا برادر کوچکتر دلالها بهترین و مناسبترین گزینهبرای جایگزینی و جانشینی هستند. نکتهای که تحلیلگران اجتماعی به آن اشاره میکنند افزایش شمار دلالان زن در بازار سیاه فروش بلیت است.تا چند سال قبل در بین دلالان به ندرت زنی دیده میشد، ولی حالا هر روز بر تعداد آنان افزوده میشود.
آمیت شاه 20 ساله در طول دو سال گذشته وقت خود را بین دانشگاه و سینماهای نمایش دهنده فیلم تقسیم کرده است. او میگوید: درآمد حاصل از فروش بلیت را خرج هزینههای تحصیل خود میکند. با این وجود، او این روزها به دنبال شغل دیگری برای کسب درآمد است، زیرا«اکثر فیلمها حتی در اولین روز نمایش خود هم موفق نمیشوند سالن نمایش را پر کنند.
یکی از علل اصلی آن است که مولتی پلکسها فیلمهای جدید را در بیش از یک سالن نمایش میدهند و به این ترتیب ما شاهد افزایش تعداد سالنهای نمایش دهنده یک فیلم هستیم. در این حالت تهیه بلیت برای تماشاگران کار چندان مشکل نیست و آنها میتوانند با نیم ساعت حضور در صف، بلیت مورد نظر خویش را خریداری کنند.»
اما او هم در یک نکته با دلالان بازار سیاه موافق و هم عقیده است: «تا وقتی که سینما وجود دارد و فیلمهای جدید اکران میشود، دلالان بازار سیاه هم به حیات خود ادامه میدهند.
منبع: ایندیا فیلم/ 9آگوست 2007