در شهري كويري ساكن شدم كه محيط آرامي دارد. به اقتضاي شغلم نياز به فضايي آرامشبخش داشتم و اينكه براي مدتي از هياهوي شهر فاصله بگيرم و بتوانم با تمركز بيشتري بنويسم.جز نوشتن، چون دلمشغولي عكاسي هم دارم، محيط گرمسار از اين نظر هم فضاي خوبي برايم فراهم ميكرد. زندگي در شهري كويري فرصت خلوت كردن با خود را به آدم عطا ميكند فرصت اينكه بهطور جدي به خودت و كارهايت فكر كني. از مهاجرت دو ساله به گرمسار بسيار راضي بودم و البته از ابتدا هم تصميمم يك مهاجرت موقتي بود تا فرصت خودسازي بيابم. از مقطعي فكر كردم كه ديگر كافي است و راستش دلم هم براي تهران تنگ شده بود.
تهران شلوغ و پرهياهو را دوست دارم و به گمانم اين شلوغي ويژگي هر كلانشهري است. حالا كه بعد از دو سال به پايتخت بازگشتهام، تهران را بزرگتر، شلوغتر با رنگ و لعاب بيشتري ديدهام. نميشود به دريا رفت و انتظار خيس شدن نداشت. همچنان كه نميشود در تهران زندگي كرد و از آن انتظار آرامش يك شهرستان كوچك را داشت. بهعنوان نويسنده بايد تجربه زيستن داشته باشم و بايد مماس با مردم باشم. اساساً فضاهاي شلوغي كه مردم در آن حضور دارند را دوست دارم. حتي برخي قرارهاي كاريام را در مركز خريدهاي تهران ميگذارم كه جمعيت در آن موج ميزند.
خيلي موافق بحثهايي كه در مورد تهران ميشود و بيشتر هم بر انتقاد استوار است نيستم. البته بديهي است كه شهر مشكلاتي دارد و برخي از شهروندان مثلا موقع رانندگي مقررات را رعايت نميكنند يا ترافيك در برخي ساعات آزاردهنده ميشود. همه اينها درست و بايد به فكر رفع اين معضلات و مشكلات مشابه بود. جداي از اينها اما در شلوغي است كه زندگي موج ميزند.تهران شهري شلوغ است كه زندگي در آن موج ميزند. شايد در مقطعي نياز به خلوت داشته باشيم و براي مدتي از شهر بيرون بزنيم ولي در نهايت بايدبه دل جامعه بازگرديم و با همين مردم نازنين و در همين شهرهاي شلوغ اما دوستداشتني زندگي كنيم.
- فيلمنامهنويس سينما و تلويزيون
نظر شما