دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۶
۰ نفر

فریدون جیرانی در دومین تجربه کارگردانی خود در تلویزیون هر چند آغازی کند و راز‌آلود و میانه‌ای پرشتاب و مهیج داشت اما در پایان تجربه‌ای جدید برای ورود سیما به عرصه‌های جدید محسوب می‌شود.

ارجمند و جعفری در تعبیر وارونه یک رویا در نقش مامور امنیتی ظاهر شدند.

 به گزارش همشهري، گره زدن چند داستان عاشقانه با ماجرايي پليسي‌ـ جاسوسي آن هم در شرايطي كه پرونده هسته‌اي ايران به ايستگاه پاياني رسيده، برگ برنده جيراني در «تعبير وارونه يك رويا» بود؛ رويايي كه در عالم واقعيت هم تعبير واژگون داشت و در چند قسمت پاياني، با تصويري تكرار شده از ماموري كه قهرمانانه با يك دست اسلحه به جنگ دشمنان مي‌رود و پيروز برمي‌گردد، پايان يافت.

جيراني كه نشان داده در بازي‌گرفتن از بازيگران استاد است، اينجا علاوه بر چهره‌هايي آشنا چون امير جعفري، داريوش ارجمند، پانته‌آ بهرام، فرهاد قائميان، نگار عابدي، فرزين صابوني، الهام كردا، سيامك اطلسي و... چند چهره جوان را هم به گروه بازيگران سينما و تلويزيون ايران معرفي كرد. گرچه براي سنجش استعداد واقعي نيما نادري، پانيذ برزعلي و آزاده سديري بايد منتظر عملكرد آنها در پروژه‌هاي بعدي ماند.

فاصله كوتاه اكران «روباه» بهروز افخمي و پخش تعبير وارونه يك رويا هر دو با موضوع عمليات ضدجاسوسي ماموران وزارت اطلاعات در پرونده هسته‌اي، 2ديدگاه را در اين عرصه مقابل ديدگان مخاطبان قرار داد. هرقدر افخمي در روباه كوشيد چهره‌اي مثبت، عملگرا، هوشمند و چندوجهي از ماموران ارائه دهد، فيلمنامه و روايت جيراني به ويژه در قسمت‌هاي آخر در اين زمينه كمتر موفق بود.

  • نگاه منتقد

رضا درستكار: مجموعه تلويزيوني تعبير وارونه يك رويا برخلاف ديگر مجموعه‌هاي تلويزيوني شروعي خوب و غافلگيركننده داشت. اين مجموعه در قسمت‌هاي اول نشان داد تلويزيون مي‌تواند دست از توليد سوژه‌هاي تكراري بردارد و به موضوع‌هاي بكر بپردازد. متاسفانه تلويزيون در اين سال‌ها روي ملودرام‌هاي پايين‌شهري و بالاشهري متمركز بوده و سرانجام دست از اين حوزه برداشت و به يك عرصه كمتر تجربه‌شده و مهيج ورود كرد. حالا كه سريال به پايان رسيده، نوع پايان‌بندي آن يك تضاد و دودلي را در مخاطب تلويزيون ايجاد كرده است. دو سوم مجموعه از نگاه تماشاگر معقول بود اما به نظرم چرخش ناگهاني داستان در قسمت‌هاي پاياني به سريال ضربه زد. تعبير وارونه يك رويا حركتي رو به جلو و شروعي بسيار ارزشمند داشت.

مخاطب در اين مجموعه شخصيت‌هاي مختلف را ديد و از زواياي مختلف ماجراها را دنبال كرد؛ ضمن اينكه در اجرا و شكل روايت هم قابل قبول بود. جيراني در تعبير وارونه يك رويا به داستان ضرباهنگي مناسب و پرداختي حرفه‌اي بخشيد اما همه اين نكات در قسمت‌هاي پاياني ناگهان تغيير كرد و يك نوع بي‌منطقي در سريال حاكم شد. نكته‌اي كه فيلمنامه‌نويسان و كارگردانان بايد بپذيرند اين است كه هر سريال بر اساس رويدادهاي واقعي ساخته مي‌شود اما هر واقعيتي قابليت نمايشي شدن ندارد. تماشاگر تلويزيون انتظار دارد هر درامي را كه نگاه مي‌كند به دلش بچسبد.

نكته ديگر اينكه نمي‌دانم چرا هر قصه‌اي كه تازه شروع مي‌شود و مي‌تواند ادامه‌دار باشد، ناگهان تمام مي‌شود؟ به نظرم اين قسمت‌هايي كه از تعبير وارونه يك رويا پخش شد، مي‌توانست شروع يك داستان جذاب با اتفاق‌هاي جديد باشد كه ناگهان داستان به پايان رسيد! شايد اين تفاوت سريال‌سازي در ايران با سريال‌سازان خارجي باشد.

  • از فضاي روشنفكري به فضاي جاسوسي

فريدون جيراني در تجربه اول سريال‌سازي خود يعني «مرگ تدريجي يك رويا» يك شيوه روايتي تازه را به تلويزيون آورد كه چندان به مذاق تماشاگران خوش نيامد:

ضمن اينكه فضاي روشنفكري آن سريال و به تصوير‌كشيدن داستاني دور از ذهن باعث شد مرگ تدريجي يك رويا چندان در ذهن‌ها نماند. در تعبير وارونه يك رويا گرچه گره خوردن داستان‌هاي عاشقانه با ماجراهاي جاسوسي بينندگان را تا قسمت 25 پاي جعبه جادو نگه داشته بود، ناگهان در 2 قسمت پاياني همه چيز به هم ريخت و عنان ماجرا از كف كارگردان و نويسنده خارج شد.

کد خبر 305663

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha