هر چند اين مرد تاكنون به ارتكاب اين جنايت هولناك اعتراف نكرده است اما همه شواهد و مدارك نشان ميدهد او قاتل است.
ظهر روز 10شهريورماه يكي از ساكنان خيابان بازارچه شاپور در حوالي خيابان وحدت اسلامي با جسد پسر نوجواني روبهرو شد و خيلي زود پليس را در جريان گذاشت.
دقايقي بعد گروهي از مأموران اداره دهم پليس آگاهي همراه با سيدسجاد منافي آذر، بازپرس شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران خود را به محل كشف جسد رساندند. مقتول كه پسري 10ساله به نام سپهر بود بهدليل بريدگي گلو جان خود را از دست داده بود. بررسيها نشان ميداد او از اهالي همان منطقه است و براي خريد نان از خانه بيرون رفته بود. در اين ميان مردي كه جسد را ديده و با پليس تماس گرفته بود به مأموران گفت: «با موتورسيكلت در حال عبور از كوچه بودم كه پسربچهاي را ديدم روي زمين افتاده و غرق خون است. اول فكر كردم تصادف كرده اما بعدا فهميدم گردن پسربچه بريده شده است. »
- تحقيقات جنايي
اما زني جوان از عامل اين جنايت صحبت ميكرد. او گفت:« كنار پنجره بودم كه مردي جوان كه لباس آبي نفتي به تن داشت ديدم. او چاقويي در دستش بود و از كوچه خارج شد.» هرچند ابتدا اطلاعات پليس درباره اين جنايت ناچيز بود اما بهتدريج با كنار هم گذاشتن اطلاعات، پازل اين جنايت در حال تكميل شدن بود تا اينكه دوربينهاي مداربسته يكي از ساختمانهاي اطراف محل كشف جسد كليد معما را به كارآگاهان داد. اين تصاوير نشان ميداد بعد از ورود مقتول به كوچه مردي قد بلند و حدود 35ساله وارد كوچه ميشود و دقايقي بعد درحاليكه چاقو بهدست دارد از آنجا خارج ميشود.
تحقيق درباره اين جوان نشان داد او فردي سابقه دار به نام اشكان است كه در بازارچه شاپور سكونت دارد. به اين ترتيب يك روز بعد از جنايت مأموران او را در حوالي چهارراه گلوبندك، درحاليكه هنوز آثار خون روي لباسهايش وجود داشت دستگير كردند.
- اظهارات عجيب
با اينكه شواهد و مدارك بهدست آمده انگشت اتهام را به سوي اشكان نشانه ميگرفت اما او در بازجوييهاي اوليه مدعي شد در اين جنايت نقشي ندارد. او گفت: «آن روز در خانه استراحت ميكردم كه سر و صداي بچههاي كوچه عصبانيام كرد اما وقتي به كوچه رفتم هيچ بچهاي آنجا نبود. پسربچهاي حدود 10ساله را ابتداي يك كوچه پايينتر ديدم اما به سمت او نرفتم. من فقط اين صحنه را يادم ميآيد و از قتل پسر بچه خبر نداشتم.» وي درباره اينكه آيا قبلا مقتول را ديده بود يا خير گفت: « او را در سر كوچه پاييني ديدم. فقط يادم ميآيد كه او شبيه بچگيهاي خودم بود. او را قبلا در روياهام ديده بودم.»
سرهنگ آريا حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، در اينباره گفت: با اينكه متهم دست داشتن در اين جنايت را انكار ميكند اما با توجه به شواهد و دلايل بهدستآمده قرار بازداشت موقت وي از سوي مقام قضايي صادر شده و او براي ادامه تحقيقات در بازداشت به سر ميبرد.
نظر شما