در موارد انگشت شماري نيز كمديهاي بديع و يا روشنفكرانه را شاهد هستيم. بدون شك فيلم شهرام مكري جزو همين دسته آخر است. يك فيلم نو و تازه و با روايتي سرخوشانه اما استاندارد از سينماي كمدي موقعيت.
اشكان؛ انگشتر متبرك و چند داستان ديگر در بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر رونمايي شد و كمي تا قسمتي جزو آثار محبوب آن دوره معرفي گرديد. اين اتفاق در سال 86 روي داد. سالي كه فيلم جدايي نادر از سيمين نيز جلوهگري خاص خود را داشت. با اينهمه 8 سال گذشت و مكري پس از ساخت سه فيلم فيلم كوتاه؛ "ماهي و گربه" را اكران كرد كه اثري مقبول در ژانر دلهره و ملودرام اجتماعي نام گرفت و در زمينه تكنيكال و امور فني نيز نوآوري داشت. حالا نوبت به فيلم پيشتر او يعني اشكان؛ انگشتر متبرك و چند داستان ديگر رسيده. يك كمدي مفرح اما غريب براي تماشاگر عام...
داستان فيلم شهرام مكري در باره سه دوست مصصم است كه تصميم به سرقت گرفتهاند. انگيزه بالاي آنها به دزدي از يك طلا فروشي بخشي كوچك از ماجرااست چرا كه دو نفر ماجرا نابينا هستند. در واقع اگر مثلث كاراكترهاي اشكان؛ شهروز و رضا را در نظر بگيريد در مييابيد كه اين سه نفر قابل تفكيك از هم نيستند. اگرچه بيناي اين گروه به اندازه همان دونفر كه در قضيه دزدي ثابت قدم است؛ ناتوان و بيكاره هم هست. در ادامه؛ زنجيره اين سه نفر توالي مييابد و افراد ديگري از قشرهاي ديگر وارد ماجرا مي شوند. افرادي كه هيچ قرابتي با اشكان و رفقايش ندارند...
در كمدي اشكان؛ انگشتر متبرك و چند داستان ديگر قرار نيست همه چيز طبق ذائقه تماشاگر پيش برود اگرچه مكري در مقام كارگردان متوجه بوده كه داستان اصلي را فداي بلند پروازي نكند.
براي تماشاگر كاراكترهاي شهروز و رضا همانقدر صميمي جلوه گري ميكنند كه اشكان. با اينهمه روايت مكري در سكانسهاي ابتدايي بسيار جذابتر است. تا اواخر فيلم. در هتل محل اقامت اين دو؛ ديالوگهاي جذابي بين شهروز و رضا رد و بدل مي شود. تماشاگر از همان ابتدا در مي يابد محال است اين دو نفر بتوانند يك سوزن جابجا كنند چه برسد به اينكه بتوانند يك جواهر فروشي را غارت نمايند. با اينهمه با علم تماشاگر به اين موضوع بازهم جذابيتهاي ذاتي اين قصه و كاراكترها اينقدر هست كه فيلم پيگيري شود.
با اينهمه بايد پذيرفت فيلم شهرام مكري هيچگونه پيوندي با سينماي كمدي رايج ندارد. اينگونه است كه احتمالا تماشاگر عام حال و حوصله ديدن كار مكري را ندارد. در واقع سينماي كمدي اين دو دهه براي تماشاگر جاي فكري باقي نذاشته و جز كارهاي سرخوشانه چيزي براي ارائه وجود نداشته است. از اين رواست كه كاري مانند اشكان؛ انگشتر متبرك و چند داستان ديگر در دل اين سرخوشيهاي پر زرق برق ميتواند گم و گور شود.
از سويي ديگر بايد اذعان كرد آنچه خوراك ذهني تماشاگران بوده پيوند با كمديهاي كلامي و گفتگوهاي عامه پسند و گاهي هتاك بوده و سينماگران ما در اين وادي فقط به اين نوع كمدي ها روي آوردهاند.اما فيلم مكري بر كمدي اصيل موقعيت استوار است.
فيلم هاي چاپلين نمونه كامل كمدي موقعيت است. هر داستانك پراز تحرك است و هرآنچه در صحنه وجود داشته اسبابي براي ايجاد خنده و پديد آوردن موقعيت كميك. ولي اين نوع كمدي در سينماي ايران رايج نيست و بر اين اساس تماشاگر ممكن است گاهي اين موقعيتها را نتواند تشخيص دهد.
بازي ها در اشكان؛ انگشتر متبرك و چند داستان ديگر؛ زيرپوستي و قابل دريافت است. بازي ها فكر شده و تئاتري است و شخصيتها دقيقا از سوي بازيگران پذيرفته و درك شده جلوهگري ميكنند. فيلم نامه محكم و غيرمنتظره شهرام مكري در اين ژانر ميتواند يك اميدواري براي سينماي ايران باشد.
نظر شما