مهدي فخارشاكري دربان كشيك سوم آستان قدس رضوي، ۳۲ساله است و از سال1388 خادم حرم شده و روزي كه وارد مجموعه خدام شد، عنوان جوانترين فرد مجموعه را بهخود اختصاص داد. فخار شاكري كارشناس گرافيك و يكي از گرافيستهاي برجسته استان خراسان رضوي هم هست و بسيار آرام و شمرده صحبت ميكند؛ مثل اوقاتي كه همدم و همصحبت زائرين امام هشتم، عليبنموسيالرضا(ع) ميشود و با صداي گرم و مهربانش، راهنماييشان ميكند. با او درباره ورودش به مجموعه خدام امامرضا(ع) و تأثيراتي كه اين قرابت با ضامن آهو در زندگياش داشته، صحبت كرديم.
- از روز اولي كه لباس پوشيديد و وارد حريم حرم رضوي شديد برايمان تعريف ميكنيد؟
روز اول حس وصف ناپذيري دارد. من هر چقدر هم كه صحبت بكنم نميتوانم آن حس را انتقال بدهم. شما يك نفر را با حركاتش و با شور و حالش ميتوانيد ببينيد كه چه حسي دارد اما نميتوانيد با كلام احساسش را بيان كنيد. از طرفي حس خوشحالي و غرور است؛ اين تمايز نسبت به زائرين و همچنين نزديكي به امام هشتم و انتساب به حرم مطهر رضوي، حال خوبي دارد. وقتي اين مراحل طي ميشود و لباس فرم ميپوشيد و نشان آستان قدس را دريافت ميكنيد؛ نسبت متفاوتي با امام(ع) پيدا ميكنيد. از طرفي ترس هم دارد. شما نزديك شدهايد و اين نزديك شدن وظايفي را بهعهده شما ميگذارد و توقعاتي ايجاد ميكند كه اگر نتوانيد آنها را اجرا كنيد، كار سخت ميشود.
- چطور؟ براي اين كار بايد آمادگي روحي خاصي داشته باشيم؟
من خودم را ميگويم؛ بايد روح انسان آمادگي پذيرش شرايط را داشته باشد. من اگر در همان درخواستهاي اول، روحم را آماده ميكردم و از خود حضرت امامرضا(ع) نوكري حرم را خواسته بودم، شايد همان روز وارد مجموعه ميشدم. اگر دلم را آماده ميكردم، ديگر نياز نبود چند سال منتظر بمانم... هر چند كه من نسبتا خيلي سريع خدمت امام هشتم رسيدم و پذيرفته شدم. البته اين را هم بايد بگويم كه اين خدمت، خدمت زوري و اجباري نيست. بايد از ته دل با رضايت قلبي وارد شد. هر كس خارج از مجموعه آستان، شغل و كار خودش را دارد و حضورش در حرم، دلي است. هر 8 روز، يك ۲۴ساعت به حرم ميآيد و در باقي اوقات، به زندگي و شغل خودش ميپردازد. اين زمان كوتاه كه خدمت ميكنيم، جسماني نيست، روحاني است. فرد بايد با قلبش در خدمت حرم قرار بگيرد.
- اين قرابت به امامرضا(ع) چه تأثيري بر زندگي شخصي شما داشته است؟
اگر كسي بخواهد به زور و از روي اجبار به امام(ع) خدمت كند، نه ميتواند جواب زوار را بدهد يا راهنمايي كند و نه ميتواند شرايط را تحمل كند. اينكه بگويي «اي بابا، دوباره نوبت من شد و خستهام و حال ندارم» كار را خراب ميكند. چون كسي، آدم را مجبور نميكند كه بخواهد خادم حرم رضوي باشد. آن موقع ديگر حضورش به درد خودش هم نميخورد. اگر با رضايت قلبي حضور داشته باشيم، در اوقاتي كه سرمان خلوتتر ميشود و ميخواهيم با حضرت درد دل و راز و نياز كنيم، عموما گره از مشكلاتمان راحتتر باز ميشود.
- شما هم مثل بقيه مشهديها، از كودكي آرزوي خدمت در حرم امام هشتم را داشتيد يا اينكه بعد از اتفاق خاصي درخواست خودتان را ثبت كرديد؟
هم عمو و هم دايي من حدود ۱۵ سال كفشدار حرم بودهاند. من هر وقت اين بزرگواران را ميديدم، حسرت ميخوردم و آرزو ميكردم كه من هم بتوانم به زائرين كمك كنم. بعد از ازدواج، از آنجا كه پدرخانم من هم دربان حرم رضوي بود، شرايط خادمي را كامل پيدا كرده بودم. دوست داشتم كه خادم حرم بشوم. اين علاقه و عطش در من به مرور زمان بيشتر شد تا اينكه تصميم گرفتم درخواست خودم براي خادمي امامرضا(ع) را بنويسم و تقديم آستان قدس كنم.
- و اين پروسه چقدر طول كشيد؟
۴ يا ۵ بار نامه و فرم درخواست را ثبت كردم و نميدانم كدام درخواستم كارگر شد. نخستين بار در ۲۰ سالگي درخواست خودم را ثبت كردم و قريب به ۵ سال در انتظار بودم. از آنجا كه افراد زمان زيادي منتظر ميمانند، به لطف خدا كمتر در ليست انتظار ماندم.
- سيستم ثبت درخواست و پذيرش به چه شكل است؟ چگونه افراد پذيرفته ميشود؟
سيستم پذيرش درخواستها اينگونه است كه از روز ثبت درخواست تا پذيرش، مدتي به تحقيقات و بررسيها و روال اداري كار ميگذرد اما من به نسبت خيلي سريع اين روال را طي كردم. حتما خواست خود حضرت بوده كه من اينقدر سريع بتوانم در آستانشان خدمت كنم.
- هنوز هم جوانترين خادم حرم رضوي هستيد؟
زماني كه اواخر سال۸۸ وارد مجموعه خدام امامرضا(ع) شدم، جوانترين خادم حرم بودم اما الان فكر ميكنم بعد از ۶ سال، كساني جوانتر از من به اين مجموعه وارد شدهاند و ديگر اين عنوان را ندارم. هر چند جوانترين بودن يا نبودن، تأثيري در روند حضورم نداشته و ندارد.
- اتفاق ويژهاي در اين ۶ سالي كه خادم حرم بودهايد، برايتان افتاده كه در ذهنتان مانده باشد؟
مورد برجستهاي كه برايم هميشه ماندگار شده نخستين سفرم به كربلا بود. البته فكر ميكنم مثل داستان ورودم به جامعه خدام رضوي، انگار هنوز از ته دل نخواسته بودم. چند سال پيش بود كه يكيدو هفته حال و هواي حسيني پيدا كرده بودم و همسرم هم خيلي اصرار داشت تا برويم و لياقت حضور در محضر ارباب پيدا كنيم. به محض اينكه نخستين كشيك حرم، پشت پنجره فولاد شدم از حضرت سفر كربلا خواستم و جالب آنجاست كه همان شب، سفر جور شد و بنده خدايي تماس گرفت و ما چند روز بعد عازم شديم. خيلي از الطاف حضرت امامرضا(ع) به مردم و خدام، همينطور است. اگر از ته دل بخواهيد، اتفاق ميافتد.
- در زندگي شخصيتان هم از اين حضور نزديك به حضرت، استفاده كامل كردهايد؟
موارد زيادي براي همه مردم، نه فقط خدام حرم و نه فقط مردم مشهد كه براي همه مسلمانان پيش ميآيد كه از حضور امامرضا(ع) استفاده كنند. همه مشهديها اگر حواسشان باشد و يادشان باشد، وقتي مشكلي در زندگي پيدا كنند به حرم ميروند و عرض حاجت ميكنند و ديگر نيازي نيست پيش فرد ديگري بروند و مشكلشان حل ميشود.
- صادقانه بگوييد؛ تا حالا در كشيكها، از اين كار و از مردم خسته نشدهايد؟
خستگي فيزيكي خيلي اوقات بهوجود ميآيد. ما دربان هستيم و در صحنهاي متبرك امامرضا(ع) جلوي دربها، وقتي زائر نياز به راهنمايي و كمك داشته باشد، 3ساعت و بيشتر ميايستيم و خستگي فيزيكي زياد پيش ميآيد. شايد پا درد و كمر درد هم بهوجود بيايد اما خستگي روحي را حداقل من هيچوقت تجربه نكردهام؛ البته بستگي به حال آدم دارد اما وقتي به زوار حرم خدمت ميكنيد، حال خوبي به شما دست ميدهد و تمام خستگيها از تن به در ميرود.
- حضور در حرم برايتان عادي نشده؟ هنوز انگيزه روز اول را داريد و با شور و اشتياق حضور پيدا ميكنيد؟
سال1388شب شهادت حضرت زهرا(س) روز اولي كه مشرف شدم، ايوان ساعتِ صحن آزادي بودم. معاون كشيك كه سركشي ميكرد، خداقوت گفت و پرسيد چه حالي داري؟
گفتم خوبم و پر از شور و شوق براي خدمت به زوار؛ گفت اگر توانستي حالي كه امشب داري تا هر وقت كه ميآيي حفظ كني، برد كردهاي. اگر حالت كمكم عادي شود و يادت برود كه كجايي و براي رفع تكليف بيايي و بيانگيزه باشي، ضرر كردهاي. من سعي كردم به نصيحت آن بزرگوار گوش كنم و همواره مثل روز اول با اشتياق خدمت كنم.
- با مردم راحت هستيد؟ چطور با زائريني كه از راه دور ميآيند ارتباط برقرار ميكنيد؟
من خيلي سعي ميكنم با زواري كه حوصله حرف زدن دارند، ارتباط برقرار كنم و رفاقت ايجاد كنم. شايد بعضي از خادمين حرم كه سن بالاتري دارند شرايط وقت گذاشتن براي مردم را نداشته باشند اما من سعي ميكنم از جواني و از حوصله داشتنم استفاده كنم و تا جايي كه ميشود همراه مردم باشم و اين حس دوستي و رفاقت برقرار شود و در راه ارتباط با آنها خرجش كنم و اگر سؤالي هست، اگر نياز به صحبت هست، حضور داشته باشم. هر چند كه چنين وظيفهاي براي خادمين تعريف نشده و يك مسئله شخصي است. سعي ميكنيم وارد حريم خصوصي كسي نشويم اما اگر كسي بخواهد در حرم گوش شنوايي براي درددلها داشته باشد، كافي است و سعي ميكنيم از اين فرصت دريغ نكنيم.
- بهعنوان سؤال آخر؛ تا به حال شده كه اين شرايط ويژه، جلوي شما را براي يك اشتباه بگيرد؟
زياد پيش ميآيد. شايد مردم عادي ندانند اما خانواده و محل كارم كه ميدانند من خادم حرم هستم. همين نگاه ويژهاي كه دوستان و آشنايان نسبت به من دارند باعث ميشود كه احساس كنم اين اتفاق، هديهاي است كه حضرت به من داده و همين كه اسم خادم روي ما هست و لباس خاص داريم، باعث نگاه متفاوت مردم به ما و تفاوت نگرش خودمان بهخودمان ميشود و باعث ميشود نسبت به خيلي از غفلتها و اشتباهات بيشتر حواسمان جمع باشد.
نظر شما