آنها مثل يك تيم فوتبال واقعياند؛ هركدام ويژگي و مهارتي دارند و در زماني كه آمادئو به كمكشان نياز دارد به كمك او ميشتابند.
«فوتبالدستي»، اولين انيميشن سهبعدي آرژانتين، انيميشني به كارگرداني «خوانخوزه كامپانلا» است. او وقتي كه بهخاطر يكي از آثار سينمايياش، جايزهي اسكار بهترين فيلم غيرانگليسيزبان را در سال 2009 ميلادي بهدست آورد، ناگهان تصميم عجيبي گرفت؛ تصميم گرفت يك انيميشن بلند دربارهي فوتبال بسازد هرچند كه آنزمان، هيچچيز دربارهي ساخت يك انيميشن نميدانست!
البته اكران «فوتبالدستي» سال گذشته در كشورهاي آمريكاي جنوبي بهپايان رسيد و نسخهي دوبلهي آن با نام «بازي رو كمكني» به شبكهي نمايش خانگي ما هم رسيده، ضمن اينكه اين انيميشن جذاب، تازه در سينماهاي آمريكا و برخي از كشورهاي اروپايي بهروي پرده رفته است. در اينجا، ترجمهي گفتوگويي با كارگردان اين انيميشن را براي شما ميآوريم.
- شما را بیشتر بهعنوان نویسنده و کارگردان فیلمهای بزرگسال میشناسيم. چه شد که بهعنوان اولین تجربه در ساخت انیمیشن بلند، بهسراغ فوتبال رفتید؟
فوتبال در آرژانتین فقط یک ورزش نیست؛ یک دغدغهی روحی است. میتوان گفت یک نیاز حیاتی. شاید اگر از امکانات اولیهي زندگی در همهجای دنیا نام ببریم به خوراک و پوشاک و جایی برای اسکان برسیم. اما در آرژانتین اوضاع متفاوت است؛ فوتبال غذای روح مردم است. پس اگر همهی اینها را کنار هم بگذاریم اصلاً عجیب به نظر نميرسد که اگر قرار است يك هنرمند آرژانتيني انیمیشنی بسازد، موضوع آن فوتبال باشد. آرژانتین مهد اسطورههایی همچون «دیهگو مارادونا» و «لیونل مسی» است. وقتی داستان فیلم «فوتبالدستی» در ذهنم جرقه زد، خیلی زود تجربهی سالها نوشتن، به من یادآوری کرد که این فیلم نباید داستان ستارگان فوتبال ما باشد. روح فوتبال فراتر از ستارگان آن است.
- چه ديدگاه جالبي. «آمادئو» یک ستاره نیست، اما با عملکرد و تصمیمهايي که میگیرد به يك قهرمان تبدیل میشود. ميخواستيد بگوييد هر کسی میتواند اسطوره باشد؟
بله! من معتقدم ستارهها، اسطوره متولد نمیشوند. ما هستیم که با تفکر، رفتار، منش و تصمیمهايي که در زندگی میگیریم قدم در راهی میگذاریم که میتواند از ما یک انسان بزرگ بسازد. «آمادِئو» يك متخصص فوتبالدستي خجالتی ولی بااستعداد است. او با تشویق دوستانش موفق میشود «گِروسو» بازیکن جویای نام و همشهریاش را شکست دهد. حالا سالها گذشته و گروسو که نام و آوازهای دارد به روستای آمادئو برمیگردد تا روستا را برای ساخت یک استادیوم ورزشی خراب کند. اینجا چالش و رقابت شکل میگیرد. چه کسی ستاره است؟ آمادئو که میخواهد از روستا و جایی که در آن متولد شده دفاع کند یا گروسو که مردم، او را بهعنوان بازیکن بزرگ فوتبال میشناسند؟ در اینجا من کمی عنصر خیال و جادو اضافه کردم. بازیکنان فوتبالدستی آمادئو جان میگیرند و او با تیم تازهاش میتواند از روستا محافظت کند. ممکن است شما بگویید که در دنیای واقعی خبری از جادو و خیال نیست، اما نه! دوستان خوب و همراه، همیشه و همهجا هستند و میتوانند در تیم شما باشند. این حقیقت اسطورههاست.
- شما از حمایت شركت و استوديوي بزرگي برخوردار نبوديد. برایتان ترسناک نبود که با غولهای انیمیشن رقابت كنيد؟
بودجهي ساخت انيميشن فوتبالدستی، 22 میلیون دلار بود. بر اساس آمار و ارقام هالیوود، این بودجه مبلغ بسیار ناچیزی برای تولید یک انیمیشن است. در آرژانتین بسیاری بر این عقیدهاند که فوتبالدستی پرهزینهترین فیلمی است که صنعت فیلمسازی آرژانتین تاکنون تجربه كرده است. از ابتدا هم میدانستم که حتي اگر هرآرژانتینی دوبار هم به تماشای این فیلم بنشیند، سرمایهي ساخت آن باز نمیگردد. بودجهي ما محدود بود، پس ما از پرداختن به بسیاری از جزئیات مثل موها، سبزه، آب و... خودداری کردیم، چون هزینهي تولید را بالا میبُرد. اگر قرار بود این انيميشن در آمریکا و در یکی از استودیوهای بزرگ انیمیشن ساخته شود، حداقل بودجهای که برای آن در نظر میگرفتند، 100 میلیون دلار بود. اما باز هم، همهي اینها مانعی برای تحقق این رؤیا نشد. بودجهي کم و متوسط به معنی ساختن فیلم بد نیست. همیشه به موفقیت انيميشن «منِ نفرتانگیز» فکر میکنم. این انيميشن با بودجهي 69 میلیون دلار ساخته شد و در گیشه به بیش از 540 میلون دلار دست یافت.
- تجربهي هدایت یک تیم انیماتور آرژانتيني چهطور بود؟
پرسش شما را اینگونه اصلاح میکنم که در فوتبالدستی، من با انیماتورهای بسیار با استعداد آرژانتینی کار کردم. بگذارید یک خاطره بگویم. يك روز من باید بخشی از انيميشن را برای تهیهکننده بهنمایش میگذاشتم. نزدیک به 200 انیماتور پشت کامپیوترهايشان نشسته بودند و با جدیت مشغول کار بودند تا کار در زمان مورد نظر حاضر شود و از برنامه عقب نمانیم. ناگهان برق رفت! کل کار ایستاد. بعد از مدتی برق وصل شد، اما دوباره در فاصلهي زمانی کوتاهی این اتفاق تکرار شد. آنروز در آن قسمت از شهر مرتب با قطعی برق روبهرو بودیم. بهشوخی به همتیمیهایم گفتم که این کار كمپاني «دریمورکز» است! آنها چشم ندارند ببینند ما انیمیشن میسازیم! در پایان آنروز ما از برنامه عقب نبودیم. برای همین، همهي موفقیت این انيميشن را مدیون انیماتورهای تیمم میدانم. ما انيميشنی در اندازههای استاندارد هالیوود و بدون امکانات آنها ساختهایم.
- مهمترین دستاوردتان از کارگردانی فوتبالدستی چه بود؟
[میخندد] من را ورزشکار کرد! وقتی که شروع به نوشتن فیلمنامه کردم، اضافهوزن پيدا كردم. تبدیل شدم به یک هنرمند چاق و گرد که دربارهي فوتبال مینویسد! بعد از پایان نگارش فیلمنامه، تمرینهاي ورزشیام را از سر گرفتم و از دست اضافهوزن خلاص شدم. وقتی در سال 2009 جایزهي اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را دریافت کردم، موج نامهها و درخواستها بود که از طرف هالیوود به دفترم سرازیر ميشد كه تقاضای همکاری با من را داشتند. اما «فوتبالدستی» مرا در آرژانتین نگه داشت. مصمم بودم که این انيميشن را در کشور خودم و در شهر بوینسآیرس بسازم، جایی که هیچ امکاناتی برای تولید یک انیمیشن وجود نداشت. من هیچچیزی دربارهي تولید انیمیشن نمیدانستم. برای همین از «سرجیو پابلوز» که از تهیهکنندگان انيميشن «من نفرتانگیز» بود خواهش کردم تا به من آموزش دهد.
همهچیز برایم تازه بود. همزمان که فیلمنامه نوشته میشد، من یاد میگرفتم که چهطور در تولید یک انیمیشن اول صداها ضبط میشوند و بعد حرکتهاي بازیگران زنده و بعد مدلسازی در کامپیوتر. فکر میکنم همین میزان توضیح نشان میدهد که کارگردانی این انيميشن چه تجربهي شیرین و هیجانانگیزی برای من بوده است. معتقدم با توليد «فوتبالدستی» ما فقط یک انیمیشن آرژانتینی نساختیم، بلکه صنعت انیمیشن را در آرژانتین پایهگذاری کردیم و این بسیار غرورآفرین است.
نظر شما