33 حزب کوچک و بزرگ در این دوره در 95 حوزه انتخابیه نامزدهایی را معرفی کردهاند و انتظار میرود احزاب دارای گرایشهای اسلام خواهانه که 13 حزب را شامل میشود، نقشی پررنگ تر از دورههای قبلی داشته باشند.
البته اسلامگرایان مغرب که با اقبال گستردهای روبهرو هستند، تفاوتهای اساسی با آنچه معمولا از واژه اسلامگرا استنباط میشود، بروز میدهند.
به طور خلاصه میتوان گفت نزدیکی جغرافیایی به حوزه مدیترانه و مخصوصا اسپانیا باعث تعدیل مواضع اسلام خواهانه در مغرب شده است و بر این اساس تکیه بر ارزشهای اسلامیو نه برقراری حکومت اسلامی، فعلا خواسته اصلی اسلامگرایان است.
در این میان حزب عدالت و توسعه، بعد از ممنوع الفعالیت شدن حزب عدل و احسان، اصلی ترین حزب اسلامگرای کشور است که پایگاه اصلی آن در میان فقرا و دانشجویان قرار دارد.
این حزب توانسته است با ارائه گفتمانی معتدل ضمن جلوگیری از بهانه جوییهای سرکوبگرانه حاکمیت، از طریق مساجد و همچنین ساختارهای عام المنفعه در متن مردم مغرب، پایگاهی استوار پیدا کند.
از این لحاظ بسیاری از ناظران صحنه سیاسی مغرب بر این اعتقاد قرار دارند که پیروزی اسلام گرایان در انتخابات روز جمعه دور از دسترس نیست.
با توجه به موفقیت نسبی اسلام گرایان در انتخابات سپتامبر 2002، حتی برخی کارشناسان فراتر از این رفته و پیش بینی میکنند که آنها امسال به پیروزی خردکنندهای دست پیدا کنند. باید توجه داشت که در انتخابات قبلی حزب اسلام گرای عدل و احسان بر خلاف سلف امروز خود، در تمام حوزههای انتخابیه حاضر نبوده است.
در صورت پیروزی نامزدهای اسلامگرا، حکومت پادشاهی مغرب یا باید با قبول رای مردم، مشارکت جدی اسلام گرایان را در اداره کشور بپذیرد که در این صورت این الگو به دیگر کشورهای منطقه قابل تعمیم میشود و البته قدرتهای بزرگ مانند آمریکا با این موضوع اصلا موافقتی ندارند یا اینکه حاکمیت پادشاهی مجبور میشود رفتاری شبیه آنچه در اوایل دهه 1990 علیه اسلامگرایان در الجزایر اتفاق افتاد، البته در ابعادی تعدیل یافته تر و کوچک تر را در پیش بگیرد اما حاکمیت پادشاهی مغرب امیدوار است بتواند راه حل سومیرا برای کنترل اوج گیری اسلام سیاسی در کشور به نتیجه برساند.
بر این اساس این حکومت میکوشد به گونهای کنترل شده، ورود اسلامگرایان را به مجلس محدودکند. از این لحاظ این الگو با آنچه درباره ورود محدود اخوان المسلمین به مجلس مصر اتفاق افتاد، مقایسه میشود.
هر سناریویی که در مغرب اتفاق بیفتد، یک چیز قطعی است: اینکه در هر گونه فرآیند دمکراتیک در کشورهای اسلامی، مردم به وضوح با گرایشهای دینخواهانه رای میدهند.
بیدلیل نیست که واشنگتن بعد از طرح خاورمیانه بزرگ که اساس آن دمکراتیزاسیون مخصوصا کشورهای متحد و غیر متحد خاورمیانه عربی بوده است، با الهام از تجارب تلخی مانند به قدرت رسیدن حماس در فلسطین، این طرح را کنار گذاشت و به این ترتیب قراردادهای نظامیآشنای سابق مجددا از راه رسیدند.