امروز روز وصل است و 2 دلداده قرار است با هم پيوند مهر ببندند. همه خوشحالند اما غم غريبي در چشمان خانواده عروس موج ميزند، غم غريبي كه سالهاست مهمان دلشان شده و اين روزها بيشتر عذابشان ميدهد.
- بخت سفيد
دختر جوان قرار است چادري سفيد به سر كند تا سفيدي چادر، سفيدي بخت را برايش به ارمغان بياورد. قرار است رزهاي سفيد و صورتي كه همراه زندگياش به او هديه ميدهد نويدبخش زندگي جديد با روياهايي زيبا باشد. زندگي با لباسي سفيد و دلهايي كه به هم نزديكند آغاز ميشود اما يك چيزهايي هنوز كم است؛ يك چيزهايي كه ميتوان با آنها زير يك سقف يك زندگي ساده را شروع كرد.
داشتن جهيزيهاي ساده براي شروع يك زندگي جديد براي بعضي از دختران اين سرزمين آرزوست؛ آرزويي دوردست كه جز با دستان مهربان خيرين جامه عمل بر آن پوشانده نميشود.
خانم مهين حقاني كلشتري(شعباني) يكي از همان خيريني است كه سعي ميكند آرزوي دختران جوان را برآورده كند. او از همان دست آدمهايي است كه دل مهربانش آرام نميگيرد اگر بچه يتيمي، غمگين سر بر بالين بگذارد.
خانم حقاني چند سالي است كه كمر همت بسته و در راه خير قدم برميدارد، او به همراه همسرش آقاي شعباني براي ديگران هر كاري كه از دستشان بر بيايد انجام ميدهند.
- روشني راه خير
خانم حقاني كه اغلب افراد او را با نام همسرش(شعباني) ميشناسند ميگويد: اصالتا بچه رودبار هستم و آن منطقه را خوب ميشناسم. دلم ميخواهد در كشاكش كوههاي آن منطقه بگردم و هر جا كه هموطني نياز به كمك داشت يارياش كنم. مردم ما مردم زحمتكشي هستند كه گاهي روزگار با آنها سرسازگاري نداشته و آنها با وجود زحمت فراوان مشكلات بسياري هم دارند.
حدود 6سال پيش بود كه همسرم به همراه يكي از همكاران خيرش قدم در راه خير گذاشتند و براي كمك به نيازمندان به جاهاي مختلفي از كشور سفر كردند. پدر همكار همسرم مردي خير بود و حالا پسر هم دلش ميخواست راه پدرش را ادامه دهد.
همسر من هم هميشه دلش ميخواست هر كاري كه از دستش بر ميآيد براي ديگران انجام دهد؛ بنابراين با او همراه شد و جرقه انجام كار خير از آن زمان در خانواده ما زده شد. او گاهي براي ساخت يك حمام در يك روستاي دور افتاده ميرفت گاهي براي لوله كشي. گاهي به يك پيرزن سالمند كمك ميكردند گاهي براي خانهسازي براي يك فرد نيازمند، به هر حال كار خير انجام دادن از هر طريقي ميتواند انجام شود و همسرم و همكارش راهش را خوب ياد گرفته بودند. بعد از مدتي من هم به انجام اين امور خير علاقه بسياري پيدا كردم چون بركاتش را به خوبي ميتوانستم در زندگيام ببينم.
- خدا حامي خيرين است
شعباني با لبخندي از روي رضايت ادامه ميدهد: مدتها گذشت تا اينكه همسرم و همكارش بازنشسته شدند و كمتر همديگر را ميديدند و اين كمتر ديدن باعث شد كه كار خير انجام دادن وارد خانواده ما بشود. در واقع ما تصميم گرفتيم خودمان بهصورت پراكنده و در هر جايي كه كاري از دستمان برميآيد كاري خير انجام دهيم و اين موضوع ما را به فكر راه انداختن صندوق خيريه انداخت؛ صندوقي كه تنها با كمك چند دوست ايجاد شد اما كارهاي بزرگي با ايجاد آن صورت گرفت. به اين ترتيب من به همراه چند نفر از دوستانم صندوق خيريه را تشكيل داديم و من مسئول آن شدم، خدا هم مثل هميشه حامي ما در انجام امور خير شد.
هميشه دلم ميخواست بتوانم براي كساني كه واقعا نيازمندند كاري انجام دهم كه به لطف خدا به آرزويم رسيدهام. در حال حاضر ما بهطور مستقيم با كميته امداد شهرستان رودبار در ارتباطيم و كساني كه آنها معرفي ميكنند را از نزديك ميبينيم و سعي ميكنيم با همت ساير خيرين گرهي از مشكلشان باز كنيم. اين باز كردن گره هم تنها مادي نيست بلكه گاهي لوله كشي خانه يك پيرزن فرتوت را انجام ميدهيم يا گاهي براي يك دختر جوان وسايل زندگي فراهم ميكنيم.
- اشك شوق مادر بيمار از تأمين جهيزيه دختر
از او درباره نحوه شناسايي نوعروسان بيبضاعت و نحوه جمعآوري جهيزيه براي آنها ميپرسيم كه ميگويد: افراد نيازمند بسياري در كشور زندگي ميكنند كه آدمي دلش از فقر و نداري آنها ميگيرد. هر بار كه به روستاهاي اطراف رودبار سفر ميكنم افراد نيازمندي را ميبينم كه دلم ميخواهد برايشان كاري انجام دهم؛ مثلا يك بار كه به خانه يكي از اهالي روستا رفته بوديم مادري را ديديم كه با وجود فقر زياد و مشكل سرطان، تنها آرزويش سروسامان گرفتن دخترش بود. او به ما ميگفت هيچ خواستهاي از شما ندارم؛ نه از شما ميخواهم كه براي تهيه پول درمانم كمكم كنيد و نه شكايتي از زندگيام دارم اما دخترم جوان است و هزار آرزو دارد. تنها آرزويم اين است كه جهيزيه اين دختر هر چه زودتر آماده شود تا سر خانه و زندگياش برود.
حرفهاي اين مادر كه خودش بهدليل بيماري سرطان و عفونتهايي كه داشت زجر ميكشيد اما آرزويش خوشبختي دخترش بود، دل هر فردي را به درد ميآورد. من به همراه دوستانم تمام سعي خودمان را كرديم كه يك جهيزيه خوب براي اين دختر فراهم كنيم و به لطف خدا و ياري خيرين اين امر محقق شد و گريههاي از سر شوق مادر و دعاي خير او را برايمان به همراه داشت.
- كار خير بدون واسطه
خانم شعباني فهرست خانوادههاي نيازمند را از كميته امداد ميگيرد و خودش به تنهايي يا به همراه دوستانش به آنها سر ميزند. او در اينباره ميگويد: مسئول كميته امداد شهرستانمان مرا ميشناسد به همين دليل آدرس فرد نيازمند را به من ميدهد تا سري به او بزنم و از وضعيتش مطلع شوم. گاهي راه رسيدن به روستا صعبالعبور است اما لذتي كه بعد از نشاندن لبخند بر لبان نيازمندان ميبينيم به ما اين توان را ميدهد كه هر سختياي را به جان بخريم تا گرهي از كار كسي باز شود. وقتي برايمان مشخص شد كه فرد، نيازمند است تيم چند نفره ما تمام تلاشاش را ميكند تا مشكل اين خانواده را حل كند. البته بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه كمكهايي كه خيريه ما به نيازمندان ميكند بهطور مستقيم است بهعبارتي خودمان بدون واسطه، كمكها را بهدست نيازمندان ميرسانيم.
خانم شعباني كه خودش 2 دختر دارد ميگويد: آرزوي هر پدر و مادري است كه بچهاش سرو سامان بگيرد و زندگي مستقلي تشكيل دهد. من خودم 2 دختر دارد و حس آن مادري كه دخترش بهدليل نداشتن جهيزيه سالها در انتظار ميماند را كاملا ميفهمم؛ بنابراين وقتي نوعروس نيازمندي را به ما معرفي ميكنند تمام تلاش خود را ميكنيم كه هر چه سريعتر برايش جهيزيه فراهم كنيم تا راهي خانه بخت شود.
او در مورد نحوه خريد جهيزيه و توزيع آن ميگويد: معمولا كميته امداد حدود 2ميليون تومان براي جهيزيه كمك ميكند. خيريه ما هم تلاش ميكند تا مبلغي را به اين ميزان اضافه كند، بعد از تأمين وجه نقد به عروس خانم ميگوييم كه به فروشگاه معتبري كه ميشناسيم بيايد و هر چيزي كه لازم دارد خريداري كند. گاهي هم خيريني هستند كه وسايل اهدا ميكنند كه در آن صورت وسايل را كه عمدتا يخچال، اجاق گاز، رختخواب و سرويس چيني است خودمان به روستاهاي آن اطراف ميبريم و بهدست عروس خانم ميرسانيم.
- شادي ديگران بهترين لحظه عمر من است
از خانم شعباني درباره بهترين لحظه زندگياش ميپرسيم كه ميگويد: هر لحظهاي كه لبخندي بر لب يك بنده خدا مينشانيم برايم بهترين لحظه است. وقتي شادي آن مادري كه از آماده شدن جهيزيه دخترش در پوست خودش نميگنجد را ميبينم آن لحظه بهترين لحظه عمر من است. اصلا همين شادي و لبخند از سر رضايت همنوعانمان است كه انگيزه كار خير انجام دادن را در ما بالاتر ميبرد و دلمان را قويتر ميكند.
البته اين را هم بگويم كه كار خير انجام دادن سخت است. ما هم گاهي كم ميآوريم. خيلي وقتها كه قرار است لوازم جهيزيه را از تهران تأمين كنيم يا وسايل به ما هديه ميكنند و بايد آنها را به روستاهاي صعبالعبور ببريم كم ميآوريم. كار سنگين است و من و همسرم تنها بهخاطر آن چشم انتظاري فرزند يتيم تمام سختيها را به جان ميخريم.
- همراهي همسر براي انجام كار خير
خانم شعباني كه خواهر شهيد هم هست درباره علاقه دخترانش به انجام كار خير هم ميگويد: دخترها تا جايي كه بتوانند در اين راه من و پدرشان را ياري ميكنند؛ مثلا يكي از دخترانم هر سال با كمك يكي از خيرين، لوازم التحرير تهيه ميكند تا براي دانشآموزان بيبضاعت ببريم.
خانم شعباني كه براي ايجاد صندوق خيريه همراهي همسرش را هميشه داشته است از همسرش نيز بسيار تشكر ميكند و ميگويد: اگر ايشان با من همراهي نميكرد شايد هيچ وقت نميتوانستم در راه خير قدم بردارم و در واقع از پس كارها برنميآمدم. ما الان هر دو هفته يكبار به سمت رودبار ميرويم كه خوشبختانه هيچ وقت ماشينمان خالي نيست و هميشه براي افراد نيازمند هديهاي داريم.
- اذن خدا
«هيچ برگ خشكي بياذن خدا به زمين نميافتد»؛ اين جملهاي است كه خانم شعباني به آن بسيار اعتقاد دارد و ميگويد: هيچ كار خدا بيحكمت نيست، ما بندههاي خدا گاهي وسيله ميشويم تا بندهاي ديگر به آرزويش برسد پس نبايد از خدا گلهگزاري كرد بلكه بايد مطيع اوامر او باشيم. كار خير انجام دادن هم تنها به پرداخت وجه نقد نيست؛ ما در بحث جهيزيه افراد زيادي داريم كه كار خياطي را انجام ميدهند يا آرايشگر هستند و ميخواهند به نوعروسان خدمت كنند؛ بنابراين خوب كه فكر ميكنيم ميبينيم كه تنوع كار خير كردن كم نيست بلكه بايد دلمان بخواهد كه كار خير انجام دهيم و نيتمان نيت خدايي باشد.
- آخرين پروندهها
خانم شعباني در مورد آخرين پروندههاي جهيزيه كه در دستور كارشان دارند چند روستا را نام ميبرد (كه همشهري به دليل حفظ كرامت افراد از بيان نام روستا پرهيز ميكند) و ميگويد: در يك روستا 4خواهر مجرد زندگي ميكنند كه مادرشان فوت كرده و پدر پير و از كار افتادهاي دارند كه قادر به انجام كار نيست. دخترها تا مقطع ديپلم درس خواندهاند و در آستانه ازدواج هستند اما بهدليل نداشتن جهيزيه هنوز در خانه پدري زندگي ميكنند.
مورد ديگر دختر جواني است كه در روستاي ديگري زندگي ميكند و 4سال است كه نامزد كرده اما او هم بهدليل نداشتن جهيزيه هنوز نتوانسته به خانه بخت برود. اين دختر يتيم است و خانواده قادر به تأمين جهيزيه براي او نيستند.
در روستاي ديگري هم 2 خواهر هستند كه همزمان با هم نامزد كردند اما آنها هم نياز به جهيزيه دارند تا شرايط براي رفتن به خانه بخت برايشان فراهم شود.
خانم شعباني ميگويد: تمام اين افراد تحت پوشش بهزيستي هستند و ما از نيازمندبودنشان مطمئنيم اما كميته امداد براي بحث جهيزيه تنها 2ميليون تومان ميتواند كمك كند كه اين مقدار كفاف خريد چند قلم جنس خوب براي زندگي را نميدهد. ما سعي داريم براي اين نوعروسان عزيز هر چه زودتر جهيزيه تهيه كنيم تا زندگي جديدي را آغاز كنند.
او نگاهي دلسوزانه به ماجرا دارد و ادامه ميدهد: من هيچ وقت نميتوانم نسبت به زندگي ديگران بيتفاوت باشم، نميتوانم غم ديگران را ببينم و با خيال راحت سر بر بالين بگذارم. آرزو دارم خدا آنقدر به من توان بدهد كه بتوانم براي خوشحال كردن ديگران كاري انجام دهم. از خدا خواستهام تا زماني كه به من سلامتي عنايت ميكند راه را براي باز كردن گرهي از مشكل ديگران برايم هموار كند. من هميشه وسيله شدنم براي رساندن هداياي مردم به نيازمندان را لطف خدا ميدانم؛ توفيقي كه خداوند بزرگ نصيب من كرده است و اميدوارم لايق باشم.
- دعاي مادر دردمند معجزه ميكند
خانم شعباني ياد خانمي كه در رشت زندگي ميكرد و مشكلات زيادي داشت ميافتد و ميگويد: اين بنده خدا مشكلات زيادي در زندگي داشت؛ همسرش معتاد بود و كار نميكرد و او مجبور بود نان فرزندانش را دربياورد. وقتي با اين خانواده آشنا شديم سعي كرديم كه براي اعتياد پدر كاري انجام دهيم اما او حاضر به همكاري نبود و كاري از دست ما برنميآمد. اين خانواده دختر جواني داشت كه براي رفتن به خانه بخت نياز به جهيزيه داشت. ما هم با همت عالي دوستان اقدام به تهيه جهيزيه كرديم و او راهي خانه بخت شد. هيچ وقت گريههاي از سر شوق مادر خانواده را از ياد نميبرم. او مدام اشك ميريخت و براي خيرين دعا ميكرد. من ايمان دارم كه تنها چيزي كه به درد ما انسانها ميخورد همين دعاهاي خيري است كه معجزه ميكند.
خانم شعباني به اينجاي صحبتهايش كه ميرسد از خاطرهاي كه شبيه معجزه است برايمان ميگويد. او برايمان تعريف ميكند كه يكبار لاستيك ماشين دخترش در آزادراه دچار حادثه ميشود و احتمال واژگون شدن خودرو بسيار زياده بوده است اما به لطف خدا و دعاي خير مردم دخترش از اين حادثه جان سالم به در برده است. خانم شعباني ميگويد: وقتي دخترم برايمان تعريف ميكرد كه چه اتفاقي افتاده همه گريه ميكرديم چون نجات يافتنش از آن حادثه چيزي شبيه معجزه بوده و ما همه اين الطاف را بهخاطر نگاه خاص خدا به خيرين ميدانيم.
- شما چه ميكنيد؟
خانم شعباني به همراه تعدادي از دوستانش براي كمك به نيازمندان و تهيه جهيزيه براي نوعروسان تلاش ميكند. امروز روز پيوند آسماني حضرت علي (ع) و حضرت فاطمه (س) است شما براي راهي شدن نوعروسان نيازمند به خانه بخت چه ميكنيد؟ پيشنهادهاي خودرا به 30003344 پيامك كنيد يا با شماره 23023676 تماس بگيريد.
نظر شما