شرق نوشت: این مرد که مدعی بود نوزاد سه ماهه حاصل خیانت همسرش به او بوده، ماجرا را اینطور برای مأموران تعریف کرد: مدتی قبل من بهخاطر موادفروشی و اعتیاد به شیشه به زندان افتادم و در این مدت همسرم با مردان زیادی رابطه داشت که بیشتر آنها دوستان من بودند و به خانهام رفت و آمد داشتند، وقتی در زندان بودم، کسانی که از دوستانم بودند و زندانی میشدند، این موضوع را به من گفتند. آزاد که شدم، متوجه شدم همسرم باردار است و مدتی بعد هم بچه به دنیا آمد. هرچند او مدعی بود بچه از من است؛ اما بعد از انجام آزمایش دیانای متوجه شدم بچه مال من نیست. در این مدت همسرم بهخاطر مصرف مواد زندانی شد. بچه با من زندگی میکرد، من در طبقه پایین خانه پدریام بودم و وقتی زنم زندانی شد مادرم از بچه مراقبت میکرد. روز حادثه به من گفت از بچه مراقبت کن تا من کاری انجام دهم.
متهم در ادامه گفت: «بچه را که روی زمین گذاشتم، گریه کرد. من هم عصبانی شدم و همانجا بالش را روی دهانش گذاشتم و رفتم. وقتی برگشتم بچه خفه شده بود. چون میترسیدم واقعیت را بگویم منتظر شدم تا دخترم از مدرسه بیاید و بعد به او گفتم داشتم به بچه شیر میدادم که خفه شد. جسد را داخل یک ساک گذاشتم و به منطقه تجریش رفتم و جسد را سرکوچهای رها کردم و بعد هم موضوع را با یک تلفن کارتی به مأموران خبر دادم و گفتم من یک شهروند عادی هستم که وقتی داشتم رد میشدم دیدم یک ساک که حاوی جسد یک کودک است، سر خیابانی در تجریش رها شده است برایم مهم بود که بدانم جسد توسط مأموران کشف میشود یا نه. خودم را گوشهای مخفی کردم و چند دقیقه بعد دیدم که مأموران آمدند و جسد را بردند».
با اعتراف این مرد و بررسی دقیق پرونده مشخص شد گفتههای او درباره رهاکردن جنازه واقعیت دارد. بهاینترتیب او هم بازداشت شد. هرچند از سوی خانواده متهم شکایتی به دادسرا برده شده بود، اما از آنجایی که ادعا شد این نوزاد حاصل یک رابطه نامشروع بوده و پدرش مشخص نیست، دادستان بهعنوان ولی قهری برای متهم درخواست قصاص کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهار دادگاه کیفری شماره یک استان تهران فرستاده شد. روز گذشته در جلسه رسیدگی به این پرونده با توجه به اینکه مادر کودک هم در زندان بود بعد از اینکه نماینده دادستان درخواست قصاص را مطرح کرد و شرحی از پرونده را ارائه داد، قضات تحقیقاتی را در مورد سرنوشت مادر کودک انجام دادند که در تحقیق از فرزند بزرگ این زن مشخص شد او به درخواست پدر مادرش هیچ ارتباطی با مادرش نداشته، ضمن اینکه تأیید کرد در نبود پدر، مادرش با مردان غریبه ارتباط داشت و از وقتی که زندانی شده است هم این زن از سوی خانواده طرد شده و تصمیم بر آن است که هیچکدام از اعضای خانواده به دیدنش نروند. سپس نوبت به متهم رسید. او یکبار دیگر جزئیات آنچه را اتفاق افتاده بود، توضیح داد و اتهام قتل را قبول کرد.
او گفت: من مطمئن شده بودم بچه مال من نیست و زنم به من خیانت کرده است به همین دلیل هم دست به این کار زدم. با اینکه اعتیاد دارم؛ اما من بچههای دیگر هم دارم که همیشه سعی کردم با آنها رابطه خوبی داشته باشم و اعتیادم روی بچههایم تأثیر نگذارد. هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی برای صدور رأی پرونده وارد شور شدند.
نظر شما