سه‌شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۳
۰ نفر

همشهری‌ آنلاین-مریم یوشی‌زاده*: یکی بود، یکی نبود. خیلی‌ها بودند مثل حلیمه و شوهرش سیدحمزه سجادیان و شش پسرشان، سیدداوود و سیدکاظم و سیدکریم و سیدابوالقاسم و...

حلیمه خاتون خانیان

خیلی‌ها هم نبودند مثل نسل ما که یا هنوز به دنیا نیامده بودیم یا در زیرزمین‌های خانه‌های‌مان از ترس جیغ ممتد آژیر قرمز، اسباب‌بازی‌های‌مان را بغل می‌کردیم، می‌لرزیدیم اما دل‌مان قرص بود به حلیمه‌ها و حمزه‌ها و پسرهای‌شان که حاضر بودند جان‌شان را فدا کنند مبادا دشمن، اعتقادات‌مان را، خاک‌مان را، دین‌مان را، تاریخ‌مان را و شرف‌مان را بدزدد.

یکی ماند، یکی نماند. مثل حلیمه که ماند و داغ چون سیاهی گلبرگ شقایق‌ها، نشست روی دلش.

یکی نماند مثل 4 پسر حلیمه، سیدداوود 26 ساله و سیدکاظم 18 ساله که هر دو در عملیات آزادسازی خرمشهر شهید شدند؛ سیدکریم 16 ساله که مفقودالاثر شد و پس از 11 سال چند استخوان سپید از قامت رشیدش به آغوش حلیمه برگشت؛ سیدابوالقاسم که او هم مفقودالاثر شد و پس از 13 سال با استخوان‌هایی درست شبیه استخوان‌های برادرش به خانه برگشت و سیدحمزه، شوهر حلیمه که 4 سال پس از شهادت پسرهایش شهید شد.

آن‌که ماند مثل پنجمین پسر حلیمه، جانباز شد و در کنترل از یک سال چهار برادرش را از دست داد و مادر را دید که در تاریکی اشک می‌ریزد تا غریبه‌ها نبینند مادر شهدا گریه می‌کند. آن که نماند باباحمزه بود که پیشانی زنش حلیمه را بوسید، اشک‌هایش را پاک کرد و به دل آتش زد و سوخت. یکی هست مثل حلیمه که حالا اتاق کوچکش، پر از خاطرات قاب گرفته پسرها و شوهر شهیدش شده است و روز مادر، حتما می‌نشیند میان قاب عکس‌ها و برای بچه‌هایش لالایی می‌گوید.

یکی نیست، مثل ما که تا همین دیروز، پیش از برگزاری مراسم روز زن در رسانه ملی و قدر دانی رئیس سازمان صدا و سیما از حلیمه خاتون که مقابلش ادای احترام کرد و لوحی تقدیمش کرد، از دل پر درد مادر، غافل بودیم.

قصه حلیمه، بس که راست است، بس که درد دارد، بس که حرف‌های ناگفته دارد، بس که پر از خاطره است، بس که پر از گلوله‌های سربی و سینه‌های از هم شکافته و چفیه‌ها و قرآن‌های جیبی به خون نشسته است، بس که پر از نامه‌های به مقصد نرسیده است، شاید اگر آن را برای نسل‌های بعد تعریف کنیم بگویند افسانه است و باور نکنند انسانی، زنی و مادری بتواند این همه داغ را طاقت بیاورد و همچنان قوی و استوار و سربلند بایستد و از امانت‌های الهی بگوید که آنها را به صاحب‌شان بازگردانده است واگر باز هم در آن روزگار باشد، همانگونه رفتار می‌کند که پیش‌تر رفتارکرده است، بی‌ذره‌ای کم و کاست.

باید این عکس از حلیمه‌خاتون را نگهداریم، عکس مادر را با آن روسری سپید و انگشتر عقیق که لبخندی کمرنگ روی لب‌هایش نقش بسته، باید این عکس را از حلیمه‌خاتون به یادگار نگه داریم تا به نسل‌های بعد بگوییم همه ما، 70 و چندمیلیون ایرانی، بچه‌های حلیمه‌ایم؛ مادری که به اسطوره می‌ماند اما حقیقت دارد، زنده است، نفس می‌کشد تا یادمان بیندازد ایران‌مان، ‌مادرانی شبیه او بسیار دارد که هر کدام، می‌تواند حلیمه‌خاتون باشند.

حلیمه خاتون خانیان همسر شهید و مادر چهار شهید، بانویی که به اسطوره می‎ماند اما حقیقت دارد تا یادمان بیندازد ایران‌مان مادرانی شبیه او بسیار دارد.

* منبع: جام‌جم‌آنلاين

کد خبر 308181

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دفاع-امنیت

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha