خردادماه سال90 وقتي رهگذران در يكي از خيابانهاي جنوب پايتخت جسد خونين مردي جوان را ديدند كه روي زمين حوالي پاركي افتاده بود با پليس تماس گرفتند. اين تماس كافي بود تا تيمي از كارآگاهان به همراه قاضي جنايي در محل حادثه حاضر شوند و به تحقيق بپردازند. آنطور كه بهنظر ميرسيد قرباني حدود 35سال سن داشت كه براثر ضربه چاقويي كه به پايش وارد شده بود جان باخته بود. با دستور قاضي جسد اين مرد جوان به پزشكي قانوني منتقل شد و همزمان تيمي ازكارآگاهان جنايي تجسسهاي خود را براي افشاي راز جنايت آغاز كردند.
- شروع تحقيقات
ابتدا بايد هويت قرباني شناسايي ميشد، براي همين كارآگاهان به بررسي آلبوم افراد گمشده پرداختند اما در اين شاخه به بنبست رسيدند. به اين ترتيب قاضي دستور انگشتنگاري از جسد را صادر كرد و همين موجب شد تا هويت او شناسايي شود. قرباني سابقهدار بود و علي نام داشت. او پيش از اين به اتهام حمل موادمخدر وسرقت به زندان رفته بود. از سويي مشخص شد كه وي مدتها قبل خانه خود را ترك كرده و جاي مشخصي براي زندگي نداشت و كارتنخواب شده بود. اين ماجرا كار پليس را براي كشف راز جنايت دشوارتر ميكرد. با وجود اين رديابيها در اين زمينه همچنان ادامه داشت.
- حل معما
4سال از ماجراي قتل خاموش مرد كارتنخواب گذشت و هنوز ردي از عامل يا عاملان جنايت بهدست نيامده بود. هنوز هيچكس راز اين قتل را نميدانست هرچند در اين مدت چندين مظنون در اين پرونده دستگير شده بودند اما چون مدارك و شواهدي عليه آنها نبود همه آزاد شده بودند تا اينكه بعد از گذشت 4سال مأموران موفق شدند ردپاي يك مرد 40ساله را در اين جنايت شناسايي كنند.
او يكي از دوستان نزديك مقتول بود كه در چنين شرايطي قاضي سيفي بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران دستور بازداشت اين مرد را بهعنوان مظنون صادر كرد. كارآگاهان جنايي هفته گذشته در عملياتي غافلگيرانه او را دستگير كردند و در تحقيقات مشخص شد كه وي به تازگي ازدواج كرده است. تحقيق از اين تازه داماد راز 4ساله قتل كارتنخواب را فاش كرد.
وي درخصوص جزئيات حادثه گفت:4سال قبل ناخواسته در دام اعتياد گرفتار شدم. معمولا كراك و شيشه ميكشيدم و وقتي پاي بساط يكي از دوستان معتادم رفته بودم با علي(مقتول) آشنا شدم. او هم اعتياد داشت و پيشنهاد داد تا براي تأمين هزينه موادمخدر دست به سرقت بزنيم. وي ادامه داد: به همراه علي و 3نفر ديگر از دوستانمان باند تشكيل داديم و دست به سرقت كابلهاي برق و سيمهاي مفتول ميزديم. پس از آن سيمهاي سرقت شده را به موادفروش ميداديم و در ازاي آن مواد ميگرفتيم.
اعضاي اين باند كه در آن زمان همه كارتنخواب بودند معمولا هرروز به سرقت ميرفتند تا پول موادشان را تأمين كنند. تازهداماد ادامه ميدهد: روز حادثه طبق معمول دست به سرقت زديم و پس از آن در پارك حاضر شديم تا اموال مسروقه را بين خود تقسيم كنيم.
آن روز علي سهم بيشتري از سرقتها برداشت كه باعث شد همه ما به او اعتراض كنيم. علي اما مدعي شد كه سرقتها را خودش انجام داده و بايد سهم بيشتري نصيبش شود. ميخواست مواد بيشتري بخرد و همه ما متوجه اين موضوع شده بوديم. اما در بين ما رسم بود كه پس از سرقت، اموال بهصورت مساوي تقسيم شود. همين آغاز يك درگيري بزرگ شد. تا جاييكه همه ما به جان هم افتاديم. وي گفت:يكي از اعضاي باند چاقويي از جيبش در آورد و علي را تهديد كرد.
علي هم با مشت و لگد به او ضربه زد، در آن لحظه من هم چوبي كه در نزديكي پارك افتاده بود برداشتم و چند ضربه به علي زدم اما متوجه نشدم چهكسي با چاقو به او ضربه زد كه ناگهان خونآلود نقش زمين شد. وقتي او روي زمين افتاد همه ما از ترس با برداشتن سيمهاي سرقتي فرار كرديم.
اين تازهداماد 40ساله در ادامه گفت: من حدود يكسال است كه به كمپ رفتهام و مواد را ترك كردهام. وضعيت زندگيام ديگر مثل سابق نيست بهطوري كه كار مناسبي پيدا كردم و به تازگي با دختر موردعلاقهام پاي سفره عقد نشستم. من نزديك به 2سال است كه از همدستانم خبري ندارم و در جنايت هم نقشي نداشتم.به گزارش همشهري، با رازگشايي اين جنايت، متهم با قرار قانوني در اختيار مأموران پليس آگاهي پايتخت قرار گرفته است و تحقيقات براي شناسايي همدستان وي ادامه دارد.
نظر شما