امیر محمد صالح‌یار، کارشناس تئاتر: این روزها نمایش کمدی « هیپوفیز »، برگرفته از نمایش نامه « دختر یانکی »، نوشته « نیل سایمون » و ترجمه شهرام زرگر، با طراحی و کارگردانی کورش نریمانی برای باردوم در تالار شمس ( اکو )، مورد استقبال تماشاگران قرار گرفته است.

هیپوفیز

هیپوفیز، در واقع بازنویسی کورش نریمانی است از دختر یانکی که نقدی است بر جامعه و مناسبات و رؤباهای امریکایی که بسیاری از مؤلفه‌هایش برای تماشاگر ایرانی نا‌آشناست. به همین دلیل كارگردان دست به یک بازنویسی و بازخوانی دوباره از متن نمایشنامه می‌زند تا نمایش‌اش برای تماشاگر ایرانی قابل پذیرش، و ارتباط مخاطبش با اثر ارتباطی کامل و بی‌نیاز از شناخت و دانش قبلی از فضای سیاسی و فرهنگی جامعه امریکایی به عنوان جامعه ی مبدأ باشد. در این راه کورش نریمانی با بهره‌گیری از قلم خود، بیشتر روی موقعیت‌های کمدی اثر تکیه کرده است و با حفظ فضای کلی نمایشی دختر یانکی، به شکلی فنی و حساب شده نمایش نامه هیپوفیز را طراحی و بازنویسی می‌کند.

در این که آثار نیل سایمون، تا حد مقبولی در سال‌های اخیر مورد اقبال کارگردانان و تماشاگران ایرانی قرار گرفته‌اند شکی نیست ، امّا آنچه که هیپوفیز را از دختر یانکی و سایر نمایشنامه‌های به صحنه رفته از نیل سایمون متمایز می‌کند رویکرد خاص و همیشگی کورش نریمانی است به تئاتر کمدی و مخاطبانش، که هم در نمایشنامه نویسی و هم در کارگردانی رویکردی ویژه و شناخته شده است.

استعداد و توانایی همیشگی نریمانی در کمدی - که پیش از این نیز در نمایش‌های پرمخاطب و شناخته شده‌ای چون: « شبهای آوینیون »، « دن کامیلو »، « جن گیر »، « والس مرده شوران »، « شوایک »، « هتل پلازا » و ... به منصه ظهور رسیده، به او این امکان را می‌دهد که حتی از یک نمایشنامه متوسط خارجی با کمترین میزان ارتباط با مخاطب، اثری با رنگ و بوی یک کمدی ناب ایرانی با بیشترین میزان ارتباط با تماشاگر روی صحنه ببرد . شاید همین قدرت درک مخاطب و توانایی اعمال تغییرات ساختاری در متن‌های نمایشی است که مددیار کار کارگردانی او می‌شود تا همواره نمایش‌هایی را به صحنه ببرد که جزو پرمخاطب‌ترین‌های سال باشند، بی هیچ مستمسک دروغین و هیچ دست آویز بیجایی خارج از حوزه تئاتر.

اینجا و در همین نمایش هیپوفیز نیز، عمده‌ترین تغییراتی که در حوزه متن نمایشی به چشم می‌خورد حذف و تغییر برخی صحنه‌ها و دیالوگ‌ها و نشانه‌های نمایشنامه اولیه ( دختریانکی ) و جایگزینی موقعیت‌ها و صحنه‌ها و دیالوگ‌ها و موقعیت های ملموس و جدید، تماشاگر شاهد اجرای نمایشی خارجی با اجرایی ایرانی است که نه خارجی بودن و نه ایرانی بودن‌اش گل درشت است . تلفیقی موزون و متناسب از نوشته و اجرا که ساده و صمیمی است و به دل می‌نشیند .

در همین چهارچوب موزون و متناسب است که بازی بازیگران هیپوفیز نیز یکدست و هماهنگ از آب در می‌آید . هر سه بازیگر نمایش، با حفظ ریتم حاکم بر کار، همپای هر موقعیت به وجود آمده پیش می‌روند و تا پایان نمایش ضرباهنگ یک کمدی خوش ساخت را حفظ می‌کنند . حرکات بازیگران بر صحنه، گاهی حتی در ریزترین معیارها ( نظیر واکنش شان به بوی دهان نورمن یا نشان دادن پرچم و .... ) حساب شده و دقیق می‌نماید .

رامین ناصر نصیر، یکی از بهترین بازی‌های سال‌های اخیر خود را در هیپوفیز و در نقش ( نورمن ) ایفا می‌کند . در بازی او ، برخلاف کلیشه همیشگی‌اش، اینک انرژی و جنب و جوشی محسوس و فراز و فرودی دلنشین به چشم می‌آید که می‌تواند نقطه عطفی در کارنامه حرفه‌ای او به شمار بیاید . بهرام افشاری و بهناز نادری نیز، هر یک به فراخور، با دریافت دقیق ضرباهنگ صحنه، بی آنکه در بازی خود اغراق کنند، از نقطه شروع نمایش تا پایان آن، نوسان منطقی بازی خود را نگاه می‌دارند و اوج و فرودهای منبعث از موقعیت‌های مختلف نمایش را هم در کلام و هم در رفتار و ژست خود بر صحنه کاملاً رعایت می‌کنند . کمتر لحظهای در نمایش پیش می‌آید که بازیگران در نقطه کور صحنه قرار گیرند و از کانون توجه تماشاگر خارج شوند. حتی زمانی که هر سه بازیگر نمایش، همزمان بر صحنه حاضرند، تماشاگر بازی ریز و گذرای هیچکدام شان را از دست نمی‌دهد . این نظم و ظرافت پنهان حاکم بر بازی بازیگران، شاهدی است بر تمرین‌های مداوم و جدّی که بازیگران از سرگذرانده و بیانگر نگاه تیزبین کارگردانی است که با وسواس تمرین و اجرای نمایش‌اش را زیر نظر گرفته است.

طراحی کاربردی صحنه و لباس در هیپوفیز - علی رغم محدودیت‌های سالن نمایش تالار شمس - یکی دیگر از نقاط قوت نمایش به حساب می‌آید که علی رغم فضای رئالیستی اثر، چهارچوب و کلیّتی موجز و استیلیزه دارد. هیچ اسباب و ابزاری بر صحنه اضافه نیست و هر چه هست در خدمت بازی بازیگران و جریان اجرایی نمایش است . چنین نگاه استیلیزه و موجزی بر صحنه، در نمایش‌های پیشین کورش نریمانی، خصوصاً در نمایش‌هایی که خود نوشته و به صحنه برده، یکی از شاخصه‌های همیشگی کارهای او به شمار رفته است . شاخصه‌ای که شرط و لازمه ی آثار کمدی است و این روزها در کمتر نمایشی از این جنس به چشم می‌آید .

شاید اگر نریمانی، چنین دقت و وسواس اجرایی را بیشتر هزینه نمایشنامه‌های ایرانی نگاشته شده توسط خود کند، به جریان موثرتر و ماندنی‌تری از این شکل کمدی در کشور کمک بیشتری برساند . در شرایط کنونی تئاتر ما و در مضیقه متون نمایشی خوب کمدی، دردناک است که یکی از بهترین کمدی نویسان تئاتر، توان فکری و عملی‌اش را مصروف نمایشنامه‌های متوسط خارجی کند این نکته را ، حسین کیانی - یکی دیگر از نمایشنامه نویسان و کارگردانان خوب کمدی - در بروشور نمایش اخیرش - مضحکه شبیه قتل - یادآور شده است . جایی که با تجلیل از قلم سه نمایشنامه نویس کشور از جمله کورش نریمانی ، ازخاطره خوش دهه طلایی تئاتر و نمایش به یاد ماندنی « شبهای آوینیون » اش یاد می‌کند و دل نگران آینده جریان نمایشنامه نویسی کمدی در تئاتر ماست.

اگر با اندکی اغماض از متن نمایشنامه هیپوفیز یا همان دختر یانکی بازنویسی شده و به روز شده عبور کنیم، هیپوفیز در بعد اجرایی‌اش نمونه ای از یک کمدی موفق اجتماعی است که شاخصه‌های کارگردانی‌اش بر متن نمایشنامه می‌چربد . به بیان دیگر هیپوفیز، اجرایی درست و حرفه‌ای و ماهرانه از یک نمایشنامه ساده و صمیمی و متوسط است .

کد خبر 309492

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha