به گزارشخبرنگار موسیقی ایرنا، پانزدهم مهرماه، سالروز تولد سهراب سپهری است. شاعر و نقاشِ اثرگذاری که اگر در سال 1359 اسیر خرچنگِ سرطان نمیشد، امروز ریشها و موهای سپید شدهاش، تصویر پیرمردی 87 ساله را تماشایی تر میکرد. به هر روی، از سهراب و شعرهای پر از تصویر و احساسش بارها گفتهاند و قلم زدهاند و با زبانِ نقد و شعر و نثر به بررسی و واکاوی و چرایی و چونیِ شعرهای وی پرداختهاند؛ شعرهایی که در این سال ها از «هشت کتاب» سهراب نشت کردهاند و نَمی از آنها را میتوان در دلهای عاشق، تنها و نیز عاشقان تنهای طبیعت لمس کرد و البته بر روی کارتهای دعوت عروسی و در متن پیامکهای فانتزی.
جدای از شعرهای سهراب، نقاشی های آقای شاعر هم در این سال ها کم سر و صدا نکرده اند؛ نقش هایی که افزون بر حراجی های آن طرف آب، چند سالی است در خاک وطن نیز چوب گران قیمت حراج را بر سر خود دیده اند و می بینند خریدارانی را که برای خریدشان چِک می دهند و نگاه و تحسین می خرند... . از نقاشی های سهراب هم بگذریم، همانند شعرش، تا برسیم به بانگ موسیقی که بهانه ی این یادداشت مختصر است برای یاد کردن از شاعر کاشان.
شعر سهراب، از آن دست شعرهایی نیست که موسیقی راحت رویش بنشیند؛ به بیان بهتر، شعرهای سهراب هم به دلیل ساختارِ وزن گریزش و هم به سبب محتوایِ از نوعی دیگرش، موجب شده تا در این سال ها کم تر جزو اولویت های آهنگسازان ایرانی برای کار کردن بر روی آن ها قرار گیرد. اما با وجود این، در سال های پس از مرگ سهراب، سه مجموعه ی موسیقایی، به تمام، بر اساس شعرهای او پدید آمده که باید آن ها را پاسداشت موسیقاییِ مقام سهراب دانست، که مقصود این سیاهه، بازمعرفی این سه مجموعه است؛ یادکردی از سهراب سپهری به زبان اهل موسیقی. معرفی آلبوم ها را با تازه ترینِ آن ها آغاز میکنیم.
- خانه ی دوست کجاست / علیرضا افتخاری - مهدی تاری
زمستان 1392، مؤسسه ی نغمه های ماندگار ایرانیان آلبومی را با صدای علیرضا افتخاری و آهنگ مهدی تاری بر روی شعرهای سهراب سپهری، منتشر کرد؛ «خانه ی دوست کجاست». تاریِ جوان که خود اهل کاشان است، تا پیش از این کاری تولید نکرده بود (البته پس از این آلبوم هم تاکنون کار دیگری نکرده است) و آلبوم خود را به خواننده یی داد بخواند، که آلبوم های پرشمار و رنگارنگی در کارنامه ی هنری اش به چشم می خورد. علیرضا افتخاری که از سال 1389، آلبوم تازه یی کار نکرده بود (آلبوم جام مصفا که در سال 1391 منتشر شد، در سال 87 و 88 ضبط شده است.)، خانه ی دوست کجاست را با احساسی که همیشه در صدایش موج می زند، خواند و کار را شنیدنی کرد.
«خانه ی دوست کجاست»، آلبومی در ژانر موسیقی سنتی است و دارای هفت قطعه است در مایه ی دشتی، بیات اصفهان، نوا و ماهور، که شش قطعه را خواننده خوانده و قطعه ی پایانی را محسن حیدری دکلمه کرده است. از جمله تصنیف های این آلبوم می توان به «آب را گل نکنیم»، «در گلستانه» و «خانه ی دوست کجاست» اشاره کرد.
- آب روان / بهزاد راشدی - رامین آزادمهر
قرار بود نام این آلبوم در آغاز «صدای پای آب» باشد، که تغییر می کند و آلبوم در سال 1385 با نامِ «آب روان» منتشر می شود. «آب روان» مجموعه یی است در گونه ی راک که بهزاد راشدی و رامین آزادمهر آهنگ های آن را بر روی شعرهایی از سهراب سپهری ساخته اند و خودشان نیز آن ها را خوانده اند. این آلبوم دارای 9 قطعه است که تنظیم همه ی آن ها را هم راشدی و آزادمهر انجام داده اند.
از ویژگی های این آلبوم، حضور نوازندگان سوئدی است که نوازندگی ویلون، فلوت، بیس، درامز و ویولا را بر عهده داشته اند، که بر همین اساس بر روی جلد آلبوم درج شده: «کاری از گروه ایرانی- سوئدیِ فانوس . همچنین ضبط آلبوم هم در سوئد صورت گرفته و پخش آن در ایران روی داده که شرکت ارغنون عهده دار آن بوده است. در آلبومِ «آب روان» قطعه هایی چون «اهل کاشانم»، «من به مهمانی دنیا رفتم»، «باغ ما» و «نور و ظلمت» وجود دارد و الهام قلعه یی نیز در برخی قطعه ها همخوان بوده است.
- در گلستانه / شهرام ناظری - هوشنگ کامکار
موسیقی ارکسترال «در گلستانه» را هوشنگ کامکار ساخته و شهرام ناظری خوانده است. کوشش آهنگساز در این مجموعه بر این بوده که موسیقی را تا حد امکان در خدمت به تصویر کشیدن تابلوهای نقاشیِ موجود در شعر سهراب، روایت کند.
آلبوم «درگلستانه» در فروردین سال 1366 و به مناسبت شصتمین سالگرد تولد سهراب سپهری تولید شده است. این اثر دارای 14 قطعه است و ارسلان (ویلون)، بیژن (دف)، اردشیر (کمانچه)، ارژنگ (تنبک) و اردوان کامکار (سنتور)، دیگر عضوهای خانواده ی کامکارها بوده اند که با نوازندگی خود، هوشنگ کامکار را در ساخت این اثر یاری کردهاند.
نکته ی جالبِ این آلبوم، دکلمه خوانی احمدرضا احمدی، شاعرِ هم روزگارمان، بر روی شعرهای سهراب سپهری است. همچنین آیدین آغداشلو نیز جلد آلبوم «در گلستانه» را طراحی کرده است.
به هر روی روز زادروز مردی است که آموخته بود نوع دیگری به دنیای دور و برش بنگرد و پدیده هایی را ببیند که دیدگانِ بسیاری از آدمیان را سوی دیدن آن ها نیست. امروز زاد روز سهراب سپهری است، شاعری که دید «صدای آب می آید»، پس با صدای آرامِ خویش فریاد کشید که
«چرا مردم نمیدانند
که لادن اتفاقی نیست
نمیدانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروز است؟
چرا مردم نمی دانند
که در گلهای ناممکن هوا سرد است...».
نظر شما