آنها تأكيد ميكنند ميزان كمك مالي كه آمريكا براساس طرح مارشال بعد از جنگ جهاني دوم به اروپا ارائه كرد، براساس نرخ امروز دلار، حدود 120ميليارد دلار بود كه البته در يك دوره 4ساله و به 17كشور اروپايي پرداخت شد. به اعتقاد آنها، به دريافتيهاي ايران بايد ميزان سود سرشار ناشي از افزايش مبادلات تجاري را هم اضافه كرد. منتقدان توافق در آمريكا مدعياند اين ثروت، نفوذ ايران را در منطقه افزايش ميدهد و اين با توجه به تضاد هويتي موجود ميان ايران و آمريكا به ضرر منافع واشنگتن خواهد بود.
نگراني ديگري كه مورد ادعاي آمريكاست، افزايش توان هستهاي ايران پس از توافق و تبديل شدن به يك توليدكننده صنعتي در حوزه هستهاي است. آنها همچنين از احتمال بروز رقابت هستهاي در منطقه سخن ميگويند. اين روزها تحليلگران آمريكايي براي جلوگيري از تقويت توانمنديهاي ايران، اقدام به توليد مطالبي ميكنند كه يك نمونه آن، راهحلهاي «شوراي سياست خارجي آمريكا» براي مديريت اوضاع بعد از توافق است.
- تمركز بر نحوه مصرف منابع
اكنون در آمريكا پس از آنكه مخالفان توافق در ناكام گذاردن اجراي برجام شكست خوردند، بر لزوم نظارت شديد بر نحوه هزينه كردن پولهاي ايران پس از اجراي توافق تاكيد ميكنند. اين نظارتها با هدف زمينهچيني براي تشديد فشارها و فراهم كردن شرايط براي مختل كردن روند اجراي برجام صورت ميگيرد.چنين نظارتهايي بايد به وسيله بخش مبارزه با جرايم مالي وزارت خزانهداري و بخش مربوط به پايش امنيتي در وزارت بازرگاني آمريكا انجام شوند.
- تشديد تحريمهاي سپاه
قرار دادن سپاه پاسداران در ليستهاي سياه مالي و تجاري از ديگر اقداماتي است كه در واشنگتن به آن اشاره و تأكيد ميشود ميبايست از تعاملات تجاري بينالمللي تمامي سازمانها و شركتهاي مرتبط با سپاه كه در بخشهاي مختلف ازجمله در بخش نفت و گاز فعال هستند، جلوگيري كرد. راهكار درنظر گرفته شده، استفاده از قانون موسوم به «قانون كاهش تهديد ايران» مصوب سال 2012 است كه آمريكاييها در آن از سپاه ذيل بحث مبارزه با تروريسم سخن به ميان آوردهاند.
- تأكيد بر لغزش ايران
موضوع تمركز بر انجام تعهدات ايران ازجمله مواردي است كه مخالفان توافق با توجه به سازوكار بازگرداندن تحريمها اميدوارند بتوانند فرايند اجراي آنرا با اختلال مواجه كنند، لذا از دولت آمريكا خواستهاند نسبت به كوچكترين لغزش در انجام تعهدات از سوي ايران، بزرگترين واكنش را نشان دهد. روندي كه اكنون در آمريكا با هدف تأثيرگذاري بر افكارعمومي پيگيري ميشود، تبديل كردن احتمال تخلف ايران از تعهدات خود به يك اصل حتمي در اذهان است تا بتوان بهانه براي مختل كردن برجام را بهدست آورد.
- تقويت بازدارندگي
سازمانهاي اطلاعاتي و تحليلگر آمريكايي، قدرت نظامي كنوني آمريكا را با توجه به محدوديتهاي مالي و بودجهاي، در پايينترين سطح از پايان جنگ دوم جهاني ارزيابي ميكنند و به همين دليل، اشاره به روي ميز بودن گزينه نظامي همچنان يكي از گزينههاي اصلي مدنظر تحليلگران و دولتمردان آمريكايي براي سرپوش گذاشتن بر اين ضعف فزاينده است كه با عنوان لزوم افزايش قدرت بازدارندگي آمريكا در مقابل ايران از آن نام برده ميشود. اشاره به آمادگي براي استفاده از بمبهاي سنگرشكن و نفوذگر 13تني براي حمله به تأسيسات ايران و لزوم اتخاذ مواضع محكم و جدي مبني بر آمادگي براي بهكارگيري نيروي نظامي عليه ايران ازجمله تأكيدهايي است كه تحليلگران آمريكايي مانند دنيس راس يا ديويد پترائوس پيش از اين هم به آن اشاره كردهاند.
- تقويت سامانههاي دفاع موشكي
راهكار ديگري كه مورد اشاره قرار گرفته، موضوع تقويت سامانههاي دفاع موشكي در خاورميانه براي محافظت از منافع آمريكاست. تأكيد بر همكاري با شوراي همكاري خليجفارس براي استقرار سيستمهاي ضدموشك در اين كشورها و همچنين تقويت همكاري با رژيم صهيونيستي براي تقويت سيستم پدافندي آن ازجمله اين پيشنهادهاست.
- نفوذ به اسم دمكراسي
آمريكا بهعنوان اصليترين حامي كشورهاي منطقه كه با سيستمهاي استبدادي هدايت ميشوند، همواره از «دمكراسي» و «حقوق بشر» براي نفوذ در كشورهاي رقيب بهره برده و اكنون هم در آمريكا به صراحت به اين موضوع اشاره ميشود كه بايد از فرصت برجام، براي نفوذ بر ساختارهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايران استفاده كرد تا بتوان از رهگذر اين نفوذ، روند افزايش قدرت ايران در منطقه پس از اجراي توافق را در درازمدت كنترل كرد.
- گسترش جنگ نرم
آمريكاييها براي مقابله با ايران پس ازتوافق بهشدت بر تقويت رسانهها و كانالهاي انتشار پيامهاي آمريكا در ايران با هدف تأثيرگذاري بر مباني فكري و فرهنگي جامعه ايراني تأكيد دارند، چراكه در هراسند پس از اجراي برجام، مقابله رسانهاي آمريكا با ايران تضعيف شده و نتيجه آن، تقويت مواضع ايران باشد. بهعبارت بهتر، مخالفان برجام بر اين باورند كه پس از اجراي برجام، بايد جنگ نرم با ايران را گسترش داد.
نظر شما