حتما شما تاكنون ديدهايد كه با بعضي اتفاقات يكسري از ابعاد زندگي انسان تحتتأثير قرار ميگيرد و در بعضي، كل مسير زندگي انسان متحول ميشود. حتي برخي اوقات اين قسمت جديد زندگي، برنامه جديدي ميطلبد، شناخت ميخواهد و مطالعه. نكته سنجي در اين مراحل بهخصوص در روزها و ماهها و سالهاي اول، داروي نجات زندگي است.
بچهدار شدن روي ديگر سكه زندگي متأهلي است؛ اتفاقي كه با ورود فرزند به خانه، تمام مسير قبل و بعد زندگي را تغيير ميدهد. جنس روابط زن و مرد هم متفاوت ميشود و افراد در كنار نقش همسري پيشين، وارد نظام پدر و مادري ميشوند. حالا كسي كه بيشتر از قبل برنامه زندگياش دستخوش تغيير قرار ميگيرد، مادر است. شببيداريها، نگهداري و مراقبتها، كارهاي يكنواخت روزانه كودك و شيطنتهايش و... همه اينها را اضافه كنيد به اينكه كسي حرفي با لحني خاص به او زده باشد. اگر در كنار همه اين فشارها كاسه صبرش سر برود حق با اوست!
اين انصاف نيست كه مرد با واردشدن به خانه تمام انتظارات قبل از اين را از همسرش داشته باشد. وقتي كه شرايط زن را درك نكند، با كوچكترين خواسته او كه از نظر زن در اين وضعيت، منطقي نيست، زن به هم ميريزد. اگر از اين بههمريختگي او گلايه كند و سر كلاف بحث را باز كند، وارد راهي بيسرانجام شده است كه هركدام ميخواهند بگويند حق با او بوده. اگر مرد با كمي تأمل شرايط را بسنجد، نهتنها از حرفهاي حاصل از خستگي همسرش ناراحت نميشود كه در مسير رشد كودكش به او كمك ميكند.
تمام حرف سر آن يك دقيقه نكتهسنجي است كه اگر باشد زندگي شيرينتر رقم ميخورد و زندگي به كام هيچيك از پدر و مادر جديد، تلخ نخواهد شد.
نظر شما