یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۸
۰ نفر

دکتر اصغر دادبه: حضور حافظ در فرهنگ ایرانی و فرهنگ امروز جهان و اقبال مردمان در شرق و غرب از این حضور به نوع مشرب فکری این بزرگان و آنچه اندیشیده‌اند و به زبان هنر بیان داشته‌اند بازمی‌گردد.

اصغر دادبه

از يك منظر بايد گفت ما در قرن بيست و يكم همچنان شاهد چالش ميان گرايش‌هاي مادي انگاري هستيم كه انسان را به ستوه در‌آورده‌اند و گويي همچنان مهم ترين نياز بشر به معنويت و به انسانيت برآمده از معنويت است و بزرگاني نظير حافظ پيام آوران اين انسانيت و معنويت هستند. هنگامي كه در جوهر حرف بزرگان سخن ايران زمين ازجمله حافظ دقت مي‌كنيم متوجه مي‌شويم، سرچشمه اصلي اين حرف‌ها همه از فرهنگ انساني و الهي ايراني- اسلامي بوده است.

اگر پيام منطوي در سخنان اين بزرگان را بخواهيم از اجمال خود به در آورده و به تفصيل مورد توجه قرار دهيم و انگشت بر برخي از موارد آن بگذاريم، قضيه روشن‌تر مي‌شود. نخستين مفهومي كه مي‌توان بر آن انگشت گذارد، به قول قدما مذهب عشق است. در فرهنگ كهن عرفاني ما مذهب عشق تلاشي بوده كه طي آن سعي شده است بين انسان‌ها و مردم با هر ديدي كه دارند وحدتي برقرار شود؛ بر اين اساس كه هيچ‌كسي با هيچ اعتقادي منكر دوست داشتن و مهر ‌ورزيدن نمي‌تواند شود.

عرفاي ما كه به مذهب عشق معتقد بودند مي‌خواستند بدون ستيزه با باورها و اعتقادات اشخاص بسيار آزاد‌انديشانه آنگونه كه قرآن نيز مي‌فرمايد: «لكم دينكم ولي الدين» در برانگيختن توافق انسان‌ها بر سر مهر و دوستي به‌عنوان امري انساني بكوشند. مذهب عشق چنين دعوتي است و وقتي در جهان امروز به آن توصيه مي‌شود متوجه مي‌شويم انسان امروز با اين همه مشكلات و تشتت‌ها و تفرق و چالش‌هاي سياسي و فرهنگي گويي بيش از هر زمان ديگري به اين اعتقاد نيازمند است؛ وقتي در نيمه دوم قرن بيستم ما به‌دليل همين اختلافات عقيدتي و تعارض‌هاي فكري شاهد نسل كشي در اروپاي شرقي بوده‌ايم.

همين امروز وقتي با بحران‌هاي خاور ميانه روبه‌رو مي‌شويم اين تفرق‌ها را بيش از پيش شاهد هستيم؛ روزگاري كه گويي نبرد باورهاست. به قول برزويه طبيب در كليله و دمنه گويي: «و رأي هر يك بر اين مقرر كه من مصيبيم و خصم من مبطل و مخطي». بزرگان فرهنگ ايران‌زمين با طرح مذهب عشق بر آنند كه باورت را داشته باش اما انسان باش، مهر بورز و نخواه كه ديگري نباشد و به‌دنبال آشوب و هرج و مرج مباش.

حال پرسش اين است كه چه كنيم تا اين جنگ‌ها بر بيفتد و براي بذرافشاني مهر و انسانيت ميان انسان‌ها بايد چه كرد و به چه چيزي متوسل شد تا به يك مسئله مورد توافق همه افراد انساني برسيم.« در عشق خانقاه و خرابات فرق نيست/ هر جا كه هست، پرتو روي حبيب هست. »پيشنهاد حافظ براي تفوق بر اين اختلاف‌ها زير چتر مذهب عشق گرد آمدن است. با مذهب عشق از نظر حافظ مي‌توان از هر خودبيني و خودخواهي و نفي ديگري نجات يافت.

حتي از جنگ كه از ديگر لوازم خودبيني و خودخواهي انسان معاصر است. وقتي كه مي‌فرمايد: «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه/ چون نديدند حقيقت، ره افسانه زدند.» نبايد اين معنا را معطوف به دعواهاي كلامي قرن 7‌و 8 هجري روزگار حافظ ديد بلكه اين پيام خطاب به همه انسان‌ها در طول تاريخ است؛ خطاب به هر كسي كه مخاطب اين پيام فرزانگان مسلمان ايران است. وقتي يكي از نتايج باور و آيين مذهب عشق اين است كه بايد تفرق‌ها را كنار زد و با احترام و مهر با يكديگر برخورد كنيم و به تعبير حافظ «راه افسانه نزنيم» طبيعتا اين پيام درهمه دنيا مشتاقان خود را خواهد داشت، چرا‌كه راهي به سوي انسانيت متعالي است.
«يك حرف صوفيانه بگويم اجازت است /اي نور ديده صلح به از جنگ و داوري است»

  • چهره ماندگار ادبيات عرفاني و فلسفه
کد خبر 310156

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha