به بعضي از اين جملات و باورها حتي فكر هم نكردهايم، فقط مثل يك قانون غيرقابل تغيير تكرارشان ميكنيم. نميدانيم چرا هميشه دست و پايمان بسته است، احساس درماندگي ميكنيم، روابطمان با ديگران دستخوش چالش است، موفقيتهايمان هميشه معطل عنصري ميماند كه نيست، خوشبختي تا كنار خانه ما ميآيد ولي به ما نميرسد. باورهاي سمي و خطرناك، باورهايي موذي هستند كه مخفيانه با ظاهري جذاب ميآيند و بدون اينكه كسي آنها را مقصر بدانند مسير خودپنداره تفكر و رفتارهاي ما را عوض ميكنند. در ادامه شما را با چند باور سمي آشنا ميكنيم.
- 1- خواهي بشوي رسوا؟!
نخستين و سميترين باوري كه در قالب يك ضرب المثل در ادبيات ما جاخوش كرده، هماني است كه سالها ميگويند نگوييد و عمل نكنيد اما هنوز هم برخي به آن باور دارند؛ «خواهي نشوي رسوا، همرنگ جماعت شو» ميگوييم و به فرزندانمان هم آموزش ميدهيم كه اگر ميخواهي انگشتنما نباشي، رسواي جمع نشوي و هميشه مقبول همه باشي، با آنها همراهي كن. اين تفكر عملا ترويج همان سياست حزب باد است. هر وقت از هر طرفي وزيد تو موافق باش. «نه» نگو! اگر در جمعي همه از خطرناكترين راه هم رفتند تو فقط بهخاطر رسوا نشدن، با آن جمع همراه شو. اين باور آنقدر سمي است كه فقط يك دقيقه تفكر در مورد تبعات آن كافي است تا براي هميشه با آن خداحافظي كنيم و از دايره اصطلاحات و ضربالمثلهايمان كنارش بگذاريم.
- 2- ما هم اگه شانس داشتيم...
شانس يعني احتمال و احتمال براي همه در شرايط مشابه يكسان است. پس هيچكسي شانسي فراتر از ديگري ندارد، مگر اينكه بيشتر تلاش كرده باشد و نتايج بهتري براي خود جمع كرده باشد، عزت نفس بالاتري داشته باشد و صدالبته خود را بدشانسترين فرد عالم بشري نداند. باور به بدشانس بودن از آن باورهايي است كه با شوخي شروع ميشود. يكي دوبار به شوخي به بقيه ميگوييم «من اگه شانس داشتم كه...» و بعد كمكم باورمان ميشود كه آدم بدشانسي هستيم و بدون آنكه متوجه شويم اتفاقات مهم زندگي مان را ميسپاريم بهدست شانسي كه معتقديم كج است و هرگز به مقصد موفقيت نميرسد.
- 3- به حرف دلت گوش كن
«دلم بهم دروغ نميگه»، «به حرف قلبت گوش كن»، «احساسم هرگز خطا نميره»؛ اين باورها، باورهاي اشتباهي است. احساسات ممكن است آدم را گمراه كنند و به خطا ببرند. بهتر است به حرف عقل سليم و تجربه عبرت انگيزتان بيش از حرف قلب و احساستان گوش كنيد.
- 4- تنبيهاش كن
باور اينكه بهترين راهكار براي تربيت افراد تنبيه است، كاملا اشتباه است. تنبيه آخرين راهكار است و بسته به نوع خطاي تربيتياي كه رخ داده فرق ميكند. باور كنيم كه برجسته كردن نقاط قوت و تشويق مادي و معنوي آنها، نتيجه تربيتي عميقتري در پي خواهد داشت.
- 5- جواب ابلهان خاموشي است
اين هم ضربالمثلي ديگر است كه حد و مرز روشني ندارد. چه كساني ابله هستند و كي بايد سكوت كرد، نكتهاي است كه معمولا توجه چنداني به آن نميشود. هر كجا كه كم ميآوريم داد ميكشيم جواب ابلهان خاموشي است. سكوت خوب است، خداوند هم در قرآن ميفرمايد اگر ناداني تو را خطاب قرار داد تنها به گفتن سلام بسنده كن؛ «.... قالوا سلاما »؛ اما خطاب ناصواب، خطابي است كه هيچ ارزشي براي پاسخ دادن ندارد. پاسخي كه بيشتر حكم دعوا و مشاجره دارد تا گفتوگو. اما برخي از گفتوگوها را نميتوان به پشتوانه باور « جواب ابلهان خاموشي است» رها كرد. اطرافيان، خانواده و دوستان نياز به سكوت شما ندارند. اگر ميخواهيد رابطههايتان درست و خوب پيش بروند بايد به موقع حرف بزنيد، پاسخ بدهيد، دليل بياوريد و گفتوگو كنيد.
- 6- درستت ميكنم
اين جمله رامعمولا از جوانترهاي در شرف ازدواج ميشنويم. جواني كه به خواستگاري رفته، يا عاشق شده، 2 معيار مثبت در طرف مقابل ديده و 5 نكته منفي؛ نه با دلش ميتواند كنار بيايد نه با عقلش. والدينش او را متوجه معيارهاي خلاف يا نكات عدمتفاهم ميكنند و او هر بار تكرار ميكند: «تغييرش ميدهم»، «درستش ميكنم» او باور دارد كه ميتواند به پشتوانه گفتوگو، عشق يا هر چيز ديگري طرف مقابلش را تغيير دهد و او را طوري بسازد كه دلش ميخواهد. اين باوردقيقي نيست. آدمها هميشه طبق خواسته ما تغيير نميكنند و بنا نهادن يك زندگي يا يك رابطه بر اين اساس، احتمالا نتيجه موفقيتآميزي بهدنبال نخواهد داشت.
- 7- عدالتات كو؟
اينكه دنيا با شما عادلانه رفتار كند، توقع دست و پاگيري است. يعني اگر باور داشته باشيد كه عالم و آدم بايد با شما عادلانه رفتار كنند، سرخورده و نااميد ميشويد؛ چرا كه برقراري عدل آن هم بهصورت صددرصد فعلا غيرممكن است. تازه اين در شرايطي است كه شما درباره عدل و ناعدالتي تشخيص و قضاوت درستي داشته باشيد. پس بهتر است باور كنيد كه عليرغم وجود بيعدالتيها در دنيا، ميتوان آن را بهتر كرد و شرايط را تغيير داد.
- 8- كو خوشبختي؟
خوشبختي آن چيزي است كه همه بهدنبالش هستند و تنها عده بسيار كمي معتقدند كه مالك حقيقي آن هستند. اغلب ما باور داريم كه براي خوشبختي نياز به ثروت، زيبايي، عشق و چند مولفه ديگر هست. همه را هم با هم و يكجا و به مقدار زياد ميخواهيم.
بهتر است باور كنيم كه خوشبختي يك حس درونيست. عامل خوشبختي از آدمي به آدم ديگر فرق ميكند. يك لبخند ساده هم ميتواند فردي را مالك قدرتمند خوشبختي كند. باور كنيم كه خوشبختي آن دورها و معطل پول و مدرك و زيبايي و عشق يكجا نمانده است. بهتر است بيش از اين معطلش نگذاريم.
- 9- من يك قربانيام
من قرباني يك تصميم نادرستم، من قرباني يك انتخاب رشته غلطم، من قرباني يك رابطه اشتباهم، من قرباني يك تصادفم و... . آدمهاي زيادي هستند كه گمان ميكنند قرباني شدهاند و براي هميشه قرباني ميمانند. اين باوري غلط است. هر انساني توانايي اين را دارد كه خود را از ناراحتيها نجات دهد. باور قرباني بودن آنقدر سمي است كه هويت فرد پس از گذشت زمان تحتتأثير آن شكل ميگيرد و او هميشه خود را قرباني ميداند و موضعاش براي هميشه همين باقي خواهد ماند. پس بهتر است خيلي زود با باور اينكه قرباني هستيد خداحافظي كنيد و باور كنيد كه ميتوانيد شرايط آزاردهنده و ناراحتيها را كنار بزنيد.
- 10- فقط بايد كار كرد
باور كردهايم تا بيست و چهارساعته كار نكنيم موفقيتي عايدمان نخواهد شد. براي استراحت و سرگرمي نقشي فانتزي و تجملاتي قائليم. درحاليكه سرگرمي واستراحت كردن، بازسازي روحي و جسمي است و نه اتلاف وقت و انرژي. مهم اين است كه بتوانيم برنامهريزي صحيحي داشته باشيم و براي تفريح و كار، زمانهاي درست و نقشي در حد و اندازه خودشان قائل شويم و راه افراط و تفريط را در پيش نگيريم.
- 11- من آدمشناسم
برخي تحت حمايت اعتماد به نفسي كاذب معتقدند فقط با يك برخورد، هر فردي را خواهند شناخت. اين افراد، متقاضيان دائمي همراهي در جلسات خواستگاري هستند. معتقدند در نخستين برخورد زير و بم طرف دستشان ميآيد. هيچ فردي را نميتوان با يك برخورد شناخت. گفتوگو، ارتباط و مشاهده فرد عوامل ضروري شناخت هستند.
- 12- خودت انجامش بده
برخي از ما معتقديم تا خودمان دست بهكار نشويم كاري درست پيش نميرود. باور كردهايم كه اگر خودمان همه مسئوليتها را بهعهده بگيريم و همه كارها را انجام دهيم زودتر و بهتر پيش ميرود. اما به جاي باور اينكه «خودت انجامش بده تا درست پيش بره» بهتر است كارها را اولويت بندي كنيم، علايق و تواناييهايمان را بشناسيم، برخي را بر اين اساس بر عهده بگيريم و بقيه را به ديگراني كه علاقه و توانايياش را دارند بسپاريم.
- 13- حرف مرد يكي است
باور كردهايم كه اگر زماني حرفي زدهايم تا ابد نبايد تغييرش بدهيم چون ممكن است ديگر كسي براي نظر و حرف ما تره هم خرد نكند. اما اين باور غلطي است. شرايط تغيير ميكند، تجارب و اطلاعات آدمي، باورها و اعتقاداتش ممكن است عوض شود. كار درست اين است كه تغيير را بپذيريم. باور صحيح اين است كه پاي حرف و قولمان بمانيم و مسئوليت آنها را بپذيريم و انكار نكنيم.
- 14- من دشمن ندارم
برخي باور دارند كه آدمي داراي روابط موفق است كه هيچ مخالف و دشمني ندارد. همه با او موافقند. اين غيرممكن است. تلاش براي همراه و موافق كردن همه اطرافيان تلاشي بيجا و ناصحيح است. هر رفتار و برخوردي داشته باشيد بالاخره عدهاي پيدا ميشوند كه خلاف آن گمان كنند، پس سعي نكنيم عالم و آدم را موافق نگهداريم. آدمهايي كه ميخواهند همه را راضي و موافق نگهدارند خوشبختي را در نظرات مثبت ديگران جستوجو ميكنند
- 15- كي مقصره؟
همه شكست ميخورند. هيچ فردي را نميتوانيد پيدا كنيد كه زمين خوردن را تجربه نكرده باشد، هيچ اشتباهي در هيچ زماني از او سرنزده و تصميم نادرستي نگرفته باشد. باورمان اين است كه در هنگام شكست بايد بگرديم و مقصرها را پيدا كنيم. سهم تقصير هر كسي را بيندازيم به گردنش تا روشنگر مسير آيندهاش باشد؛ اما باور درست اين است هنگامي كه كاري به بنبست خورده، پروژهاي پيش نميرود و زندگي دچار ركود شده، دنبال راهحل باشيم، نه مقصر.
نظر شما