گاهي هم در جواب گفتهايم: «نه! من اگر بودم اين كار را ميكردم. قبلا توي چنين شرايطي قرار گرفتهام.» بعضي از ما هم فقط به اين دليل قضاوت نكردهايم يا قضاوتمان را بلند بلند ابراز نكردهايم چون به قول معروف ترسيدهايم سرمان بيايد. بهنظرم كم پيش آمده كه به عمق جمله «تو جاي او نيستي» توجه كنيم. تو جاي او نيستي به اين معنا نيست كه در آن شرايط يا مقطع خاص جاي او نبودهاي؛ يعني كلا جاي او نيستي! در خانواده او و از مادر و پدر او متولد نشدي، مانند او و در شرايط او بزرگ نشدهاي.
خوشيها و ناخوشيهاي او را تجربه نكردهاي پس نميتواني به راحتي در مورد او قضاوت كني. چون ما براي گرفتن تصميمي و بروز رفتاري تنها به شرايط حال نگاه نميكنيم. پشت تمام رفتارهاي ما يك عقبه درازمدت هست؛ از بدو تولد تا به حالا اگر كسي كمصبر است، زيادي خوشحال يا زيادي غمگين است، تصميمات آني ميگيرد، مرتب اشتباه ميكند، اهل ريسك يا محتاط است و... به دلايل شرايطي است كه در آن زيسته است. لحظههايي كه عميقا تجربهشان كرده و در ناخودآگاهش حك شده؛ طوري كه حتي خود فرد هم ممكن است آگاهي چنداني به آن نداشته باشد. كولهبار ناخودآگاه همه ما پر از حوادث و اتفاقاتي است كه روي تمام تصميمگيريهاي ما تأثير دارند.
در مورد آدمها قضاوت نكنيم چون همه ما بار خودمان را به دوش گرفتهايم، نه بار ديگري را.
نظر شما