درخت كنار مسجد است يا مسجد كنار درخت؟ از دور كه نگاهشان ميكني انگار كه با هم معني پيدا ميكنند. آنقدر همريشه و همارزش هستند كه نميشود زماني را تجسم كرد كه يكي بوده و ديگري نبوده است. مسجد جامع هم از تركيب ساختمان مقبره و ايوان و محراب تشكيل شدهاست. سردر و مناره را هم در زمانهاي متفاوتي ساخته و به بناي اصلي افزودهاند. اما اين تكهتكه ساختهشدن، در كليت بنا تأثيري نگذاشته است.
روح بنا و اثري كه روي مخاطب ميگذارد يكسان است. واردش كه ميشوي و در سايه خاكي رنگ ايوان كه به اطراف نگاه ميكني، بنا به يك زبان با تو سخن ميگويد. زبان درخت هم به زبان مسجد يكسان است. اين رشد تدريجي كه بنا و درخت را به هم اينچنين پيوند داده، زباني مشترك برايشان ايجاد كرده است. براي همين است كه فرقي نميكند درخت توي نقطه طلايي تصوير باشد يا مسجد، با تصوير هر كدامشان ميشود از ديگري نوشت.
نظر شما