مادرها فرشتههاي روي زمين هستند؛ ما هم اين را قبول داريم و نميخواهيم ارزش مادري و لطف حضور بزرگترها در زندگي را كمرنگ كنيم. مادرها بهطور حتم صلاح فرزندان خود را ميخواهند و حتما حرفهايي كه ميزنند از سر دلسوزي است و ميخواهند تجربيات خود را در اختيار بچهها بگذارند. مادر شما خانم محترم هم از اين قاعده مستثني نيست. اما گاهي اوقات آن چيزي كه آنها گمان ميكنند براي زندگي شما فرصت است درحقيقت، تهديدي ميشود براي خراب كردن روابط شما و شوهرتان. در اين ميان تنها شما هستيد كه بايد اين موضوع را مديريت كنيد. واقعيت اين است كه خيلي از دخترها قبل از ازدواج تنها درس ميخوانند و كلاس كنكور ميروند و مدرك به مدركهايشان اضافه ميكنند و بعد از ازدواج مادرشان ميخواهد به آنها زن زندگي بودن را ياد بدهد. در اين صورت است كه گاهي كار خراب ميشود و دلسوزيها جاي خودش را به عدماستقلال دختر در زندگي مشترك ميدهد. در چنين شرايطي چاره چيست؟
- ادب هميشه واجب است
اولين چيزي كه بايد مدنظر داشته باشيد و در تمام مدت خواندن اين صفحه با خودتان تكرار كنيد اين است كه او مادر شماست و احترامش صد درصد و در همه شرايط واجب است. همچنين مطمئن باشيد كه نيت مادرتان كمك به شماست اما به روش خودش. اگر احساس ميكنيد كه او بيش از حد در كارهاي شما دخالت ميكند به اين دليل است كه در فرهنگ ما بسياري از والدين هنوز نميتوانند بين حمايت و دخالت مرزي قائل شوند. مفهوم زيباي حمايت كه همه فرزندان تا آخر عمر به آن احتياج دارند، درصورت درخواست كمك و راهنمايي فرزندان از والدين بهكار ميرود، اما اگر والدين بدون رضايت فرزندان، بخواهند كه حرف خودشان را به كرسي بنشانند يا بخواهند به جاي آنها تصميم بگيرند، در اينجا كلمه دخالت بهكار ميرود. شما فقط وقتي ميتوانيد كاملا متوجه نگراني مادرتان بشويد كه خودتان مادر شده باشيد و فرزندتان را به خانه بخت فرستاده باشيد. بنابراين با توجه به اينكه نيت او را ميدانيد، در هر شرايطي احترام او را حفظ كنيد و با روي خوش و رعايت ادب سخن بگوييد و حرفهايش را بشنويد.
- مدير زندگي خود باشيد
شما نميتوانيد اين مرز بين حمايت و دخالت را به مادرتان آموزش دهيد اما يك كار مهمتر ميتوانيد انجام دهيد. خودتان را و زندگيتان را مديريت كنيد. اگر كنار گود بايستيد و بگذاريد هركس كه آمد، مادر يا حتي دوست و همسايه، چيزي بگويد، نظري بدهد و شما مانند يك مجري بدون اراده خواسته آنها را اجرا كنيد، زندگيتان بعد از مدتي شبيه موشهاي آزمايشگاهي ميشود كه همهچيز را بر روح و روان و جسم آزمودهايد. اما اگر شما با شوهرتان مانند يك مدير عمل كنيد، فرمان زندگيتان را بهدست بگيريد و براي كارها و آيندهتان برنامه داشته باشيد و طبق آن پيش برويد، ديگر كسي نميتواند نظرش را به شما تحميل كند. مثلا اگر با همسرتان خوب فكر كردهايد و با بزرگ ترها مشورت ميكنيد و تصميم ميگيريد تا با سكهها و پولهاي هديه دادهشده هنگام عقد، يك كار اقتصادي انجام دهيد يا در بانك مسكن بگذاريد تا بتوانيد از تسهيلات آن براي خريد خانه در آينده استفاده كنيد ديگر مادرتان يا هيچ فرد ديگري نميتواند بگويد كه اين سكهها را تبديل به ماشين كنيد يا به سفر برويد و يا اينكه هر نقشه ديگري براي پولهاي شما بكشد؛ البته او ميتواند بگويد و شما هم بايد با روي خوش شنونده باشيد اما برنامه از قبل تعيين شده خودتان را برايش توضيح ميدهيد و او را قانع ميكنيد.
- خطر سقوط مصالح بر سر خوشبختي شما!
يك خط قرمز جدي براي خودتان ايجاد كنيد و هيچ وقت از آن عبور نكنيد. اين يك تهديد جدي است. دور تا دور روابط خودتان و همسرتان يك خط قرمز بكشيد و اختلافات داخل اين دايره را به هيچ وجه مقابل ديگران مخصوصا مادرتان بروز ندهيد. از قديم ميگفتند زن و شوهر دعوا كنند و ابلهان باور كنند اما واقعيت اين است كه جز ابلهان، افرادي كه به شما نزديك هستند و شما برايشان مهم هستيد هم اين دعواها را باور ميكنند، آن هم خيلي جديتر از آنچه حقيقت دارد. مادرتان اگر بفهمد شما و همسرتان چندساعت است كه با هم قهر كردهايد، نظرش نسبت به زندگي مشترك شما و همينطور خوبيهاي دامادي كه تا ديروز هميشه دوستش داشته، عوض ميشود قسمت بد ماجرا اين است كه وقتي شما با هم آشتي ميكنيد و همهچيز مثل روز اول ميشود، نظر مادر شما درباره شوهر و زندگيتان مثل روز اول نميشود. اگر با همسرتان اختلاف داريد، مادرتان گزينه خوبي براي درددل كردن نيست. حتي اگر با شوهرتان سر سنگين هستيد و نميتوانيد مقابل ديگران عادي برخورد كنيد، بهتر است به منزل مادرتان نرويد چون نگاه مادرها تيزبينتر از آن چيزي است كه فكر ميكنيد.
- بشنو اما باور نكن
مادر شما از روي علاقهاي كه به شما دارد ممكن است كوچكترين نكته منفي در زندگي شما را تاب نياورد؛ مثلا ممكن است اتفاقي كه در زندگي برادرتان و همسرش يك موضوع طبيعي است از نگاه مادر شما در زندگيتان طبيعي نباشد پس شايد نكات منفي زيادي را بابت اين نگرانيها به شما گوشزد كند. ممكن است مادرتان، مدام اين اتفاقات را از ديدگاه خودش براي شما پررنگ كند كه مثلا مادر همسرتان در فلان مهماني وقتي شما وارد شديد، آنطور كه بايد تحويلتان نگرفت يا همسرتان بيش از حد كار ميكند و شما تا دير وقت تنها هستيد و يا دخترخاله شما نخستين سالگرد ازدواج از همسرش انگشتر گرانقيمتي كادو گرفته و شما به خوشبختي او نيستيد زيرا فقط يك كيف هديه گرفتهايد. اين حرفها و اين نظرات در بعضي خانوادهها طبيعي است. وقتي او اين اتفاقات را بازگو ميكند و مدام منفيها را مقابل چشمانتان رديف ميكند، بشنويد و سعي كنيد آرامش داشته باشيد و دلايل صحيح بياوريد كه او اشتباه فكر ميكند اما خودتان اصلا به موضوعات طرحشده فكر نكنيد. گاهي چيزي كه به چشم شما نيامده است، وقتي مادرتان ميگويد و شما به آن فكر ميكنيد تبديل به يك معضل غيرقابل حل ميشود و واقعا دلخورتان ميكند و حتي كار به مطرح كردن با همسر و شايد بروز عكسالعمل به مادرشوهر هم ميكشد، درصورتي كه اصلا خودتان در ابتدا متوجه چنين اتفاقي نشده بوديد. پس علاوه بر اينكه مديريت زندگيتان را همانطور كه پيشتر گفتيم برعهده داريد، مديريت احساستان را هم فراموش نكنيد. ضربالمثل قديمي «يك گوش در باشد و يك گوش دروازه» براي اين روزهاست!
- مستقيم و بيواسطه
گاهي با اينكه ميدانيد مادرتان خير شما را ميخواهد و به گمانش در حال حمايت از شماست اما دخالتهايش خيلي آزارتان ميدهد. با خودتان فكر ميكنيد كه انگار مادرتان هنوز باور نكرده است شما وارد زندگي جديدي شدهايد و بايد ياد بگيريد كه خودتان آن را اداره كنيد و بسازيد. اما هر چه هم تلاش ميكنيد متوجه نميشود كه اين دخالتها از نظر روحي شما را به هم ميريزد. حتي گاهي نميتوانيد كه يك گوشتان را در كنيد و يكي را دروازه و دخالتهاي ايشان در زندگيتان و روابطتان تأثير منفي ميگذارد. در چنين شرايطي بهتر است با زبان ملايم و رعايت ادب اين موضوع را مستقيم بهخود او بگوييد. به هيچ وجه ازجمله «دخالت كردن» استفاده نكنيد، همين كه به مادرتان بگوييد بزرگ شدهايد و ميتوانيد خوب و بد را تشخيص دهيد و بهتر است اجازه بدهند مديريت زندگي را ياد بگيريد، كافي است. بهتر است اضافه كنيد كه هميشه راهنماييهاي او را دوست داريد و با جان و دل آنها را ميشنويد و از آنها استفاده ميكنيد اما بگذارد كمي هم خودتان را محك بزنيد. به مادر عزيزتان بگوييد كه بگذارد چيزهايي كه در زندگي به شما ياد داده را انجام دهيد و از ديدن دختري كه ميتواند زندگياش را خودش بسازد، لذت ببرد. مطمئن باشيد كه مادرتان هم فقط به دنبال خوب بودن زندگي شماست.
- اجازه بدهيد تلاشتان را ببيند
مادر شما خوشبختيتان را ميخواهد. اگر در اين صفحه گفتيم كه نگذاريد اختلافاتتان را بفهمد، به اين معني نيست كه نقش بازي كنيد و با همسرتان مشكل داشته باشيد اما بروز ندهيد. شما تمام تلاشتان را بكنيد كه خوشبخت باشيد. همسرتان و زندگي مشتركتان را دوست داشته باشيد و براي كسب احساس بهتر تلاش كنيد. فرزندانتان را به بهترين شكل تربيت كنيد و چيزي براي خانواده كم نگذاريد، براي خانواده همسرتان عروس خوبي باشيد و خانهتان را با گرماي عشق و حضورتان گرم كنيد. در اين صورت مادر شما متوجه اين تلاشها، احساسها و رضايتي كه در خانوادهتان وجود دارد، ميشود.
نظر شما