سینا قنبر پور: بافت تاریخی مفهومی‌کاملا متفاوت از بافت فرسوده دارد و حتی علاوه بر ادبیات، هر یک رفتار متفاوتی را می‌طلبند.

در حال حاضر وزارت مسکن و شهرسازی بافت تاریخی را زیر عنوان بافت فرسوده و یکی از موارد آن تعریف کرده است و همین تعارض در تعریف سبب بروز مشکلاتی شده که گاه تا تخریب بافتی تاریخی و واجد ارزش‌های مختلف پیش رفته است.

فریبرز دولت‌آبادی معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تاکید می‌کند که این زبان مشترک و مفاهمه میان میراث، شهرداری‌ها و وزارت مسکن نبوده و اینک تلاش بر این محور قرار گرفته که در گام اول ادبیات مشترکی دراین‌‌باره به کار گرفته شود.

این تحصیلکرده معماری که سابقه کار در وزارت کشور، وزارت مسکن و شهرسازی و همین‌طور شهرداری‌ را در کارنامه خود به ثبت رسانده اینک تلاش می‌کند از این تجربه‌ها برای رسیدن به همان زبان مشترک بهره بجوید. ایجاد شورای بافت تاریخی از جمله کارهایی است که او از آن یاد می‌کند. گفت‌وگوی حاضر تلاشی است برای لمس بیشتر اجحافی که در حق بافت‌های تاریخی اعمال می‌شود.

  • خواسته یا ناخواسته، خوب یا بد، وضعیت اقتصادی در روزگار ما ملاک تعیین‌کننده‌ای شده است. وقتی شما یک بنا یا یک محدوده‌ای را اثر تاریخی اعلام می‌کنید، عملا موجب شده‌اید تا مالک آن محدوده به سبب همین تعیین حریم و تشخیص، نتواند آنجا را نوسازی کرده و با ساخت چند آپارتمان نقلی منتفع شود. چه می‌توان کرد تا دستکم برای یک اثر شناخته شده در زمره آثار تاریخی، این ضرر اقتصادی، مالک را با بحران مواجه نکند؟

حق با شماست.بحث دقیقا از همین‌جا در می‌گیرد که ما با توجه به یک‌سری ویژگی‌ها از جمله ویژگی‌های کالبدی و معماری و فرهنگی، بنایی را واجد ثبت در زمره آثار فرهنگی و تاریخی قرار می‌دهیم و بعد مالک با این اتفاق با شرایطی مواجه می‌شود. می‌گوید اگر شما چنین نکرده بودید من از شهرداری مجوز ساخت می‌گرفتم و منتفع می‌شدم. درست است، فرد خود را از زاویه محاسبات اقتصادی در معرض ضرر می‌بیند.ما به اصطلاح خودمان می‌گوییم به او « عدم‌النفع » رسیده است. نخستین واکنش وانتظار هم از سوی مالک این است که شما که متولی میراث هستید بیایید و ملک مرا بخرید. این تصور غلطی است که هم در بین مردم و هم در بین دولتی‌ها شکل گرفته. تصور بر این است که میراث فقط متولی است و او باید همه کارها را تقبل کند.

  • با این وصف شما به عنوان میراث‌دار فرهنگی کار خود را انجام می‌دهید و بقیه هم که تصور خود را دارند. نتیجه می‌شود ضرر مردم. به هر حال باید فکری به حال مردمی‌کرد که از ملک خود انتظار ارتقاء و رشد دارند ولی به سبب ثبت تاریخی متضرر می‌شوند؟

ببینید فارغ از آنکه ما اعتباراتمان کم است، حتی اگر اعتبار کافی هم داشتیم تا بناهای تاریخی را بخریم این کار درستی نبود به این دلیل که ما نمی‌خواهیم از یک بنا فقط کالبدش را دریابیم چرا که فکر می‌کنیم آن بنا با خود ارزش‌های تاریخی و فرهنگی دارد که باید ماندگار شود. بنابراین نباید این تصور پیش بیاید ما که وظیفه داریم تشخیص دهیم کدام بنا واجد ثبت در آثار تاریخی است منحصرا ما هم متولی نگهداری آن هستیم.

  • پس تکلیف مردم چه می‌شود؟

در درجه اول نباید بقیه سازمان‌های اجرایی خودشان را کنار بکشند. ما اقدامات زیادی را مطالعه کردیم و در نتیجه به یک بحث به نام « طرح تامین عدم النفع » در جهت جبران ضرر اقتصادی مالکان بناهای واجد ثبت رسیدیم. به این معنا که مثلا بیاییم و تغییر کاربری بدهیم و بنا را از مسکونی به آموزشگاه تبدیل کنیم.یا با شهرداری به توافق برسیم ضمن حفظ یک بنای مورد نظر امکان نوسازی در آن محدوده برای مالک تحت رعایت شرایطی از نظر ساخت همگون با بنا و رعایت شأن آن فراهم شود.در عرصه بافت‌های تاریخی راه‌های زیادی را می‌توان یافت که تجربه شده یا می‌توانیم تجربه‌اش کنیم.

  • این راه‌های زیاد را می‌توانید مثال بزنید تا موضوع و شیوه برخورد شما برای ما هم ملموس شود؟

مثلاً باید به این نکته برسیم که شهرداری از چنین بناهایی عوارض نوسازی نگیرد یا کم بگیرد. مثلا بهای مصرف برق، آب و گاز را مالکان چنین بناهایی نیم بها پرداخت کنند. یا به طور کلی از پرداخت مالیات معاف شوند. این‌ها بشود مجموعه اقداماتی که بتوانیم به نوعی آن ضرر را جبران کنیم.

  • این کارها خوب است اما هر چه در این موارد از اسکناس و رنگ پول فاصله بگیریم جذابیتش کم می‌شود. خوب نیست ما در مورد میراث فرهنگی اینگونه حرف بزنیم ولی واقعیت این است که در دوره کنونی مسایل اقتصادی رنگ بیشتری به خود گرفته و ارزش برجسته‌تری دارد. اثبات این ادعا هم ساده است. ببینید چقدر بافت‌ها را تخریب کرده‌اند و در آن آپارتمان‌های بی‌هویت ساخته‌اند که حتی نمی‌شود در آن نفس کشید؟

ما خیلی معتقد نیستیم این بناها به املاک تجاری تبدیل شوند. در یزد برای نمونه ما با 700 هکتار بافت تاریخی در شهر مواجهیم. مسلما نمی‌گوییم همه این بناها باید حفظ شود. چه بسا بسیاری از آنها باید تخریب و نوسازی شود. تصور اینکه همه این بناها هم به هتل و موارد تجاری تبدیل شود غلط است.

  • اینکه چگونه و با چه کیفیتی این تغییرات صورت بگیرد تا هم ارزش‌های مورد نظر شما حفظ شود و هم افراد متضرر نشوند؟

ببینید بگذارید یک توضیحی بدهم. ما متاسفانه کیفیت را حادثه‌ای می‌بینیم. یعنی به یکباره انتظار داریم یک شهرداری سوپرمن‌وار بیاید و تکلیف تهران ما را یک شبه حل و فصل کند. به همین دلیل مسائل زیربنایی دنبال نمی‌شود. عدم درک صحیح از فضای شهری سبب شده خیلی از برنامه‌ریزی‌های ما در شهر الزاما به کیفیت منجر نشود. این اتفاق در بافت‌های تاریخی تاثیر و نمود بیشتری یافته است. به همین دلیل ما فکر می‌کنیم به طور زیربنایی باید وزارت مسکن و شهرسازی، شهرداری‌ها و بقیه سازمان‌های زیربط در این حوزه مسئولیت بیابند.

  • بحثی هست که به نظر می‌رسد به دلیل نبود ادبیاتی مشترک بین دستگاه‌های مجری نظیر شهرداری، وزارت مسکن، میراث فرهنگی و... کار به کیفیت‌های متفاوت و معارض با یکدیگر به انجام می‌رسد. مثلا بحث درباره  بافت فرسوده  و  بافت تاریخی. شما می‌گویید بافت تاریخی ولی شهرداری و وزارت مسکن معتقدند که با بافتی فرسوده مواجهند و این در مرحله عمل یعنی نابودی موضوع مورد بحث.

بله درست است. سیاستی که ما اینک دنبال می‌کنیم تعامل و رسیدن به یک زبان مشترک است. درست است که شهرداری‌ها در بسیاری از شهرها اقداماتی را انجام داده‌اند که از دید ما مثبت ارزیابی نمی‌شود ولی در بسیاری از شهرهای دیگر هم کارهای خوبی انجام شده است.با این حال هیچ‌گاه زبان مفاهمه و ادبیات مشترکی بین ما و شهرداری‌ها برقرار نبوده است.ما در اولین‌ روزهای امسال همایش مشترکی را با مدیران استانی و اعضای شورای شهر تدارک دیدیم تا کمک کنند و شهردارانی را برگزینند که دغدغه ارزش‌های تاریخی را هم محترم بشمارند.

  • این می‌شود تعامل برای اجرا. اما بحث زیربنایی از همان جنس ادبیات معارض است. ادبیاتی که ما در سازمان‌های اجرایی نظیر شهرداری، وزارت مسکن و شهرسازی و میراث فرهنگی در مورد بافت‌ها مواجهیم متعارض با یکدیگر است.  بافت تاریخی  که به سبب داشتن قدمت و طول عمر با  بافت فرسوده  مترادف قرار داده می‌شود و همین دستاویزی می‌شود تا به سادگی به جان بافت تاریخی بیفتند و با ابزار بهسازی و نوسازی تیشه به ریشه ارزش‌های نهفته در یک بافت تاریخی بزنند. بنابراین تا وقتی این ادبیات بر رفتار ما حاکم است چه انتظاری می‌توان داشت ؟

این را قبول دارم. بحثی که وزارت مسکن دارد این است که ذیل تعریف بافت فرسوده، بافت تاریخی را تعریف کرده است. یعنی این اعتقاد وجود دارد که بافت واجد ارزش‌های تاریخی است اما فرسوده محسوب می‌شود.این نگاه هم نگاه درستی نیست که بگوییم بافت تاریخی است اما فرسوده است. ما تلاش کردیم تا این تقسیم‌بندی تغییر کند.عجالتا قرار شده و تفاهم کردیم ما و شرکت عمران و بهسازی از طریق اخذ مشاور مشترک و ابلاغ شرح خدمات مشترک و راهبردی به تصمیم واحدی راجع به بافت‌های تاریخی مورد نظر برسیم.امیدواریم با این کار و اخذ تصمیم واحد به ساماندهی بافت تاریخی برسیم که در آن فضای فرهنگی بافت مخدوش نشود. الان در اصفهان، کرمان و بوشهر این کار را شروع کرده‌ایم. در تهران نیز با شهردار منطقه 12 یعنی محله سیروس تفاهم کرده‌ایم تا بتوانیم به همان ادبیات مشترک در اجرا برسیم.

  • شما از شهردار بافت تاریخی هم یاد کرده‌اید و قبلا در این باره گفته بودید از این طریق می‌توان با انتخاب افراد حساس به بحث ارزش‌های فرهنگی – تاریخی شهرداران بافت تاریخی را برگزید تا صیانت بهتری صورت بگیرد؟

بله، ما در کل با تدوین شورایی تحت عنوان شورای بافت، این سیاست را پی می‌گیریم که اعضای این شوراها در هر استان معاون عمرانی استاندار، نمایندگان نظام مهندسی، اعضای شورای شهر، نمایندگان میراث فرهنگی و شهرداری هستند. در این شورا که قرار است احکام ویژه‌ای هم به اعضایش داده شود بررسی می‌شود که اگر این بافت واجد ارزش‌های تاریخی است با آن باید چه کنیم. موضوع هم اساسا از آنجایی در نظر ما برجسته شده است که بافت بر خلاف یک بنای تاریخی دارای سکونت و عامل انسانی است و نیازمند خدمات و توجه بیشتری است.

کد خبر 31480

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز