و آسمانی رو به صبح
و صبحی رو به روشنایی!
* * *
درخت شدم
و میدانستم که تو برمیگردی
بر شاخههایم لانه میسازی
بچهها را بزرگ ميكني
به کوچ میروی
و مرا چشم انتظار میگذاری!
* * *
تو با من بازی میکردی
زندگی و مرگ من دست تو بود
تو مرا هرجا که میخواستی میبردی
تو به من دعا کردن آموختی
تو دعاهایم را شنیدی
تو مرا مستجاب کردی
* * *
درخت شدم
و همیشه به سوی تو سبز شدم
تو خدای من بودی
در آسمان
و در هوای دور و برم!
نظر شما