او حتی اگر پیرترین قاچاقفروش ایران نباشد، بیتردید سالخوردهترین کراکفروش است، مأموران حفاظت اطلاعات پلیس استان تهران وقتی این پیرزن را دستگیر کرده بودند که در میدان استاندارد کرج در حال فروش موادمخدر به چند جوان بود، آنهم 18 گرم کراک...
او حالا روبهروی قاضی صمدی بازپرس شعبه دوم دادسرای کرج نشسته بود تا از خود دفاع کند، اما یک ریز حرف میزد و بدون آنکه بگوید مواد را از چه کسی تهیه کرده دائم ناله و نفرین میکرد.
«ننه، خب وقتی اولاد آدم، آدم را ول کنند به امانخدا، شیطان گولش میزند و میافتد به موادفروشی ». «گول خوردن از شیطان» عجیبترین حرفی بود که پیرزنی در این سن میتوانست بگوید؛ شاید اگر دختری 13 یا 14ساله گفته بود این قدر بامزه نبود.
وقتی بازپرس صمدی درباره فروشنده اصلی مواد سوال کرد، پیرزن دوباره بدون آنکه اسم کسی را بیاورد، شروع کرد: «ننه منو نفرست زندان، من یه پام لب گوره، اگه برم زندان مزاحم دخترکهای بنده خدا میشم، مریضم روی دستشان میمانم، آنوقت ناله و نفرین میکنند».
بازپرس صمدی وقتی که شرایط جسمی پیرزن را دید برای او توضیح داد اگر وثیقه بگذارد میتواند تا زمان دادگاه آزاد شود.