۷۰ بهار را به چشم ديده و ۵۰ سال است براي مشتريها كتوشلوار ميدوزد و تلاش ميكند مشتريهايش از مغازه راضي بيرون بروند. محمود بصيرتي خياطي است كه از سال ۱۳۴۷ تاكنون در خيابان بهار فعاليت دارد و تمام وسايل و تجهيزات مغازهاش هم همگي يادگاري از همان سالهاست. او از فرانسه ديپلم هنر گرفته و چند باري هم از آنجا دعوت به همكاري شده اما ترك وطن نكرده است و حالا مشتريان زيادي را نه تنها از گوشه و كنار تهران و شهرهاي ديگر كه از كشورهاي ديگر به اينجا ميكشاند. مشتريهايي كه در ميان آنها نماينده مجلس، سران مملكتي و وزيران هم ديده ميشود.
- از لالهزار تا خيابان بهار
اصالتاً اهل بروجرد است و پدر، عموها، دايي و پسرخالههايش همگي خياط بودهاند و به همين دليل از كودكي دست به قيچي بوده است. ميگويد: «تا چشمباز كردم خودم را ميان پارچه، قيچي و لباس ديدم. هر روز درسم كه تمام ميشد، سريع پيش پدرم ميرفتم و مشغول كار ميشدم. به دليل علاقه زياد، بسيار تمرين ميكردم و پشتكار داشتم. سالها كارگري و وردستي كردم و بعد كه سربازيام تمام شد، به تهران آمدم و 2 سالي در خيابان لالهزار پاساژ «پيرنيا» و پيش آقاي «حقشناس» كارگري كردم تا اينكه حوالي سال 1348 دنبال مغازه براي خودم گشتم و مكان فعلي را پيدا كردم. ۲۰ سالي اجاره كردم تا اينكه ۴ ميليون تومان بابت خريد اينجا پول دادم. البته با كلي قرض و وام و فروش وسايل، توانستيم پول خريد اينجا را جور كنيم. 2 سال بعد از شروع كار هم با محمدصادق، برادرم شريك شديم و تاكنون كار ميكنيم.»وقتي همهجا خاكي بود
از سال ۱۳۴۷ تا حالا همينجا فعاليت داشته و سالهاي دور خيابان بهار را به خوبي به ياد دارد: «از همان موقع اينجا اسمش خيابان بهار بود و در همه اين سالها تغييري نكرده است. روبهروي ما زمين خاكي و خرابه زياد بود. چند مغازه لوسترفروشي در اينجا وجود داشت و ۱۰، 15 سالي هم بودند. تعداد كاسبان محدود بود و همه همديگر را ميشناختند ولي حالا من فقط تعداد كمي را ميشناسم.» در دهه ۵۰ معروف به خياطي شبانهروزي تهران شد. ۶ ماه قبل از عيد ديگر سفارش نميگرفت چون تعداد مشتريها آنقدر زياد بود كه فرصتي براي كار بيشتر نبود. میگوید: «هيچوقت در كارم اشتباه نكردهام جز يكبار كه پارچه كتوشلوار يك فرد را اشتباهي و به رنگ ديگري دوختم كه وقتي آمد و متوجه اشتباهم شدم، ۲۴ساعته لباس جديد را برايش دوختم.»
- استفاده از وسايل قديمي
در يكگوشه از خياطي، اتوهاي قديمي در قفسههاي مختلف قرارگرفتهاند و در گوشهاي ديگر متر، قيچي و خطكشي چوبي روي ميزهاي قديمي قرار دارند كه همگي يادگار دوران گذشته هستند؛ همگي از سال ۱۳۴۷ تاكنون باقيماندهاند، چه گوشي تلفني كه روي ميز قرار دارد و چه قيچي كه هنوز با آن پارچه ميبرد. حتي كمدهايي كه لباسها در آن قرار ميگيرند و ميزهايي كه روي آنها كار ميكنند، از آن دوران باقي مانده است. كلاً علاقهاي به جديد كردن فضا و امكانات ندارد و تلفن همراه هم استفاده نميكند. بصيرتي ميگويد: «اين خطكشي كه در دست دارم، براي ۵۰ سال قبل است و هنوز كارم را راه مياندازد. در حال حاضر بچهها از همان اتوهايي قديمي كه ۷كيلو وزن دارد، استفاده ميكنند.»
- رجال سياسي
مشتريهاي زيادي دارد كه بيشتر آنها دائمياند، مشتريهايي كه در ميانشان افراد سرشناس كشور زياد است ولي علاقهاي به انتشار نام آنها ندارد. او ميگويد: «مشتريهاي ما سالهاست كه اينجا ميآيند، از نمايندگان مجلس و وزيران دولت گرفته تا كارمندان و كاسبان و اهل محل. از خارج از كشور سفارش قبول ميكنم و تلفني اندازه را ميگويند و ميدوزم و ميفرستم. براي من فرقي ندارد كسي كه مقابلم ايستاده وزير است يا كارمند، براي هيچ يك كمكاري نميكنم. هنوز لباسهايي اينجا مانده كه صاحبش فوت كرده و هرچه تماس گرفتهام براي بردنش كسي نيامده است.» حاجي براي اهل محل و همسايهها تخفيف در نظر ميگيرد و معتقد است حق همسايگي را بايد رعايت كرد. صحبتي هم با جوانان دارد: «اگر كسي۲سال در اين راه قدم بگذارد و علاقه داشته باشد، ميتواند بهمرور زمان و انجام كار خوب موفق شود.»كاسبي بهشرط مردمداري
ميان مردم و مشتريها از وجههای خوب و محبوبيت برخوردار است كه خودش آن را حاصل انجام كار خوب، اخلاق و انصاف ميداند و ميگويد: «اگر كسي در كارش پشتكار داشته باشد و از شكستها نترسد، موفق ميشود. من در همه اين سالها خودم را وقف اين مغازه و مشتريها كردهام و شبها تا ديروقت ميمانم تا كارشان را راه بياندازم. هر روز از ۸ صبح تا ۲۰ شب اينجا هستيم و فقط از ۱۲:۳۰ تا ۱۵ براي ناهار و نماز كار را تعطيل ميكنيم. در سال هم ۲بار يكي ۷ تا ۱۳ فروردين و ديگري ۱۵ تا ۳۰ مرداد تعطيل هستيم. اين قاعده را همه مشتريها ميدانند و در اين ايام اينجا نميآيند. شكر خدا بركات كسب لقمه حلال را در زندگيام ديدهام و همينكه هنوز ميتوانم سرپا كاركنم و فرزنداني صالح و سالم دارم، از بركات آن است.»
- از نگاه مشتريها
- حاجي كمكاري نميكند
طاهر احمدينژاد/ ۸۰ ساله: :«۲۵ سال است از تجريش تا محله بهار ميآيم و مشتري قديمي آقا ي بصيرتي هستم. به دليل جثهريزي كه دارم، هر فردي توانايي دوخت لباس مناسب براي من ندارد به همين دليل اين مسير را ميآيم و كارم را به دست او ميسپارم. كمكاري نميكند و تمام دقت خود را به كار ميگيرد تا لباسي مناسب و در اندازه فرد بدوزد و مشتري راضي از مغازه بيرون برود.»
- خوشقول و منظم است
حسن صحافيان /۵۵ساله: «از۱۰سال قبل از طريق همكاران با آقاي بصيرتي آشنا شدم ولي اكنون۵ سال است كه مشتري ثابت اينجا شدهام. آقاي بصيري خيلي خوشفكر و خلاق است و ابتكاراتي كه در دوخت لباس به كار ميگيرد، منحصربهفرد است. او حافظه خوبي دارد و مشتريهایش را تكبهتك ميشناسد. يكي ديگر از ويژگيهاي او خوشقولي و نظم در زمان تحويل كارش است.»
- منبع: همشهری محله
نظر شما