در كنار عظمت اين سازهها، امنيت و آرامشي كه براي افراد درون آن به ارمغان ميآوردند، بزرگترين دستاوردشان بوده است و بيش از هر چيزي اعم از رنگ و شكل اين دژها، مهم آرامشخاطري بود كه داخل اين دژها حاصل ميشد.
در روايات از زني كه ازدواج كرده باشد با تعابيري مثل «أحصنت الزّوجه» ياد ميشود. زن هنگامي كه ازدواج ميكند به همسرش پناه ميبرد و در سايه محبت او پناه ميگيرد و آرامش را تجربه ميكند. همانطور كه در گذشته همه نميتوانستند وارد دژ شوند و از امكانات آن استفاده كنند، امروزه هم خيليها نميخواهند يا نميتوانند از موهبت الهي ازدواج استفاده كنند و در كنار يكديگر به آرامش برسند. ازدواج كردن در خودش آرامش و حضور در آن دژ ايمن روحي را دارد؛ چيزي كه در تعبير قرآن «لِتَسكنوا إليها» است و اين آرامش، در قالب زندگي خانوادگي و با همسر است و در زن و مردي كه براي هم ساخته شدهاند.
حالا اين روزها خيليها اين حرفها را يا ناديده ميگيرند يا نميخواهند كه ببينند. ازدواج را مساوي با ازبين رفتن آرامش و زير سؤال و جواب رفتن ميدانند. همه جا هم اينها را به شوخي يا به جدي بيان ميكنند اما واقعا از آياتي مانند «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةإِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ و از نشانههاي او اينكه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانههايي است براي گروهي كه تفكر ميكنند» خبر ندارند يا تا به حال آنها را نشنيدهاند؟
عامدانه يا غيرآن، مردستيزي و زنستيزي در جامعه رواج پيدا ميكند و در دعواها هم به همانها اشاره ميشود و زندگياي كه ميتوانست مايه آرامش باشد، زن و مرد به هم پناه ببرند و در كنار هم به اوج زندگي معنوي و مادي برسند با حرفهايي از اين جنس به بيراهه ميرود.
نظر شما