حالا اين مشكل وجود ندارد. هرجايي كه گروهي از بزرگترها مهماني برپاكردهاند و درباره مهمترين مسائل جهان بحث ميكنند و راهحل ارائه ميدهند، بچههايي هم هستند كه آرام و ساكت يك گوشه مينشينند و نهتنها حرف نميزنند و از در و ديوار بالا نميروند بلكه حتي به خوراكيها هم زياد توجه نميكنند. البته اين تغييرات بهخاطر اين نيست كه سرانجام بچههاي كوچك خودشان را با جهان آدم بزرگها منطبق كردهاند بلكه به اين دليل است كه تقريبا هر بچه يك گوشي تلفن همراه هوشمند در دسترس دارد كه با آن بازي ميكند.
معمولا ميگويند كه ابزارهاي جديد نياز به فرهنگ مصرف كردن و بهكار گرفتن دارند تا بهترين كاركرد را داشته باشند. وقتي ابزارها و پديدههاي مصرفي با اختلاف زماني زيادي در غرب ساخته ميشدند و بعد به ايران ميرسيدند اين حرف مصداق داشت زيرا پيش از ما افراد ديگري آنها را ساخته و آزمايش كردهبودند اما گوشيهاي تلفن همراه خيلي سريع در همه جهان بهكار گرفته شدهاند و تقريبا همان زماني كه در بازارهاي جهان عرضه ميشوند نمونههاي مشابه آنها بهدست و جيب نسل جوان ايران هم راه پيدا ميكند. برنامهها و شبكهها هم از همان نوع هستند و در اين زمينه با مقداري اختلاف ميتوانيم از امكانات مشابهي استفاده كنيم. از طرف ديگر هشدارهايي كه درباره زيانبار بودن فضاي مجازي يا ابزارهاي الكترونيك داده ميشود استفاده عمومي از آنها را كاهش نداده است. گوشيها همه جا هستند و با همديگر هم ارتباط دارند. عكسها و بازيها جابهجا ميشوند و ظاهرا راهي براي كنار زدن آنها نيست اما راههايي براي استفاده از آنها داريم.
تغييردادن عكسها در شبكههاي اجتماعي، عوض كردن لوگوي سايتها، ساختن بازيهاي ساده و سرگرميهاي ديگر كه به هر مناسبتي انجام ميشود يكي از واكنشهاي جمعي بسيار رايج در فضاي مجازي است. هر اتفاقي كه توجه گروهي از مردم را جلب كند با اين كار اهميت خودش را نشان ميدهد.
خيلي از آيينهايي كه تصور ميكنيم با بزرگ شدن شهرها و پيچيده شدن زندگيهاي ماشيني در حال ضعف و نابودي باشند ميتوانند به همين شكل دوباره خودشان را پيدا كنند. اگر فضاي مجازي بخشي از زندگي روزمره شده است پس فرهنگها هم ميتوانند به آن راه پيدا كنند. رسانههاي ديگر هم الان از اينترنت تأثير ميگيرند و طبيعي است كه در اين دنياي جديد همهچيز سريع و سطحي ميشود. اما به همين شكل ميشود بخشي از فرهنگ ملي را زنده نگه داشت و به نسل بعد انتقال داد. زماني اين كار با قصههايي انجام ميشد كه بزرگترهاي خانواده در شبهاي طولاني زمستان براي كودكان تعريف ميكردند. الان آن كودكان با گوشيهاي هوشمند سرگرم هستند و همين، مسير قصه شنيدن آنها را عوض كرده است. خيلي سخت است بتوانيد آنها را از بازي با گوشيها منصرف كنيد اما فرهنگهاي ديگر از همين راه تلاش ميكنند نشانههاي حيات خود را حفظ كنند؛ كاري كه ما هم ميتوانيم با آيينهاي سالانه خود انجام دهيم.
نظر شما