میتوان در موجی کوچک بر ساحل، در شاخهای آویخته از درختی بیبرگ و کمسال، در ورای پنجرهای چوبی... تجلی صفاتی از صفات خدا را دید.
خدایی که در همین نزدیکی است، خدایی که از من به من نزدیکتر و از تو به تو نزدیکتر است. خدایی که برای حس کردنش میتوانی به اعماق دریاها نروی، به آسمان نگاه نکنی، ذهنت را در راهحل معماهای پیچیده خلقت به زحمت نیندازی. میتوانی به هر آن چه در پیش روی توست، چشم بدوزی و بیوقفه بگویی؛ «این است تجلی قدرت خداوند.»
خدا را میتوانی در همه، زیباییها، نیکیها و سپیدیها بجویی. او را میتوان در لحظه توقف حرکت، در یک عکس بنگری و ستایش کنی، همچنان که مهناز شعبانی چنین کرده است.
نخستین نمایشگاه عکس انفرادی مهناز شعبانی به نام «نقش خیال دوست» با موضوع تصاویری از قرآنکریم همراه با آیاتی از این کتاب آسمانی در ماه مبارک رمضان در نگارخانه ماه مهر برگزار شده است.
عکسهای به نمایش درآمده در این نمایشگاه حاصل یک سال و نیم کار و تلاش مهناز شعبانی است.
زمانی که او دوربینش را برداشت. قرآن را بوسید و با احترام در گوشهای از کادر عکس جای داد. از لنز دوربین نگاه کرد، همه چیز آماده بود؛ قرآن در پسزمینهای از طبیعت، از زندگی. کلیک، و لحظهای از تاریخ زندگی ثبت شد، تصویری یکپارچه سیاه و سفید. یکسال و نیم گذشت و او بارها و بارها در پسزمینههای متفاوت از قرآن عکسهای مختلف سیاه و سفید گرفت. عکسهایی که قرار بود، پروژه پایاننامه او باشند. او بارها از بین دهها عکس گرفته شده، بهترینها را انتخاب کرد تا بالاخره 28 عکس را برگزید.
28 عکس از قرآن در پسزمینههای متفاوت و حال زمان یافتن آیاتی متناسب با عکسها بود؛ هر عکس یک آیه.
آنچه امروز در نمایشگاه مهناز شعبانی میبینیم، در واقع 20 عکس از مجموع همان عکسهاست که در فضای کوچک بوفه گالری مؤسسه ماه مهر به نمایش درآمده و همراه با موزیک «سامییوسف» خواننده مشهور جهان اسلامفضای متفاوتی را به ارمغان آورده است.
مهناز شعبانی میگوید: «آیات قرآن بدون هر تصویری کامل و جامع هستند و عکسهای من هم بدون آیات برای ارائه منظورم کفایت میکنند، اما من در کنار هر عکس آیهای از قرآن را آوردهام تا به بیننده سندیت بدهم و نشان دهم ما به ازای دریافتی که بیننده از هر عکس میکند، در آیات قرآن هم وجود دارد اما به دلیل نامأنوس بودن ما با این کتاب الهی کمتر از آن می توانیم بهره ببریم.»
او اضافه میکند: شاید تا قبل از این پروژه دیدگاه من هم مانند بسیاری از افراد به قرآن، فقط کتابی مقدس بود که بیشتر از آن که آن را در دست بگیرم، صفحاتش را ورق بزنم و مفاهیمش را بخوانم، آن را با احترام فراوان روی طاقچه اتاقم نگهداری میکردم و بس. اما امروز که میتوانم ادعا کنم حداقل یکبار معنای آیات قرآن را به طور کامل خواندهام. معتقدم قرآن کتابی است کامل برای زندگی که همه هستی از ابتدا تا انتها در آن متجلی شده است.
او در مورد نقش قرآن در عکسهایش میگوید: من در تمام عکسهایم سعی کردهام، آسمانی و قدسی بودن این کتاب الهی را نشان بدهم. در برخی از عکسها ممکن است حتی آیات قرآن دیده نشوند و در تاریکی و یا نور قرار داشته باشند. اما به عقیده من در تمام عکسها قدسی بودن آنها ملموس است.
محور همه عکسها اشارهای است به هستی، بارقهای است از زندگی که با کنتراست زیاد سفیدی و سیاهی به نمایش درآمده است. کنتراستهایی عمدی که گاه با درجاتی از خاکستری تلطیف شدهاند. عکاس این آثار معتقد است؛ غلبه سیاهی و سفیدی را در عکسهای او نباید دلیل بر این گذاشت که او دنیا را به طور کامل سیاه و سفید میداند، بلکه وی معتقد است؛ در زندگی بیشتر از حد وسط دو قطب خیر و شر داریم، دو قطبی که به صورت سمبلیک، نور و سفیدی نماینده خیر آن است و ظلمت و سیاهی نماینده شر آن و چون خیر و شر دغدغه ذهنی عکاس بوده در تمام عکسهای او متجلی شده است.
او سعی کرده خیر و شر را در قالب تضادهای موجود در این عکسها به نمایش بگذارد.
در تمام عکسها حتی در عکسهایی که غلبه با تیرگی و سیاهی است بارقهای هر چند کوچک حتی به اندازه روزنهای وجود دارد. روزنهای که به گونه حساب شده در جایی از تصویر طراحی شده است که گویی آرزوی قلبی عکاس یعنی غلبه همیشگی خیر بر شر را به نمایش میگذارد توجه بیننده را ابتدا بر نور و سپس به سوی سیاهی میکشاند.
اما هر کجا سیاهی و سپیدی هست، خاکستری هم وجود دارد، خاکستری با طیفی گسترده از تیرگی و روشنی در عکسهایی که در طبیعت گرفته شده غلبه خاکستری بیش از تصاویر فضاهای بسته است.
شعبانی در این مورد میگوید: «هنگامیکه در طبیعت کار میکردم، احساسم به طور طبیعی این بود که خیر غالبتر است و این حس در عکسهایم نمود پیدا میکرد، اما در فضای بسته این عمد را داشتم که غالب بودن نور را نشان دهم.»
این عکاس میگوید: نوع برداشت بیننده از تصاویر مهم نیست. مهم این است که او با دیدن عکاسها به زندگی و هستی که منشاء آن خداست، بیندیشد.
به اعتقاد من یک اثر خلق میشود تا برداشتهای متفاوت و آزادی از آن شکل بگیرد. خلق اثر یک بخش از کار است و دریافت بیننده از آن بخش دیگر آن. هر تصویر برای هر کس معنایی خاص دارد و از یک تصویر معنی کاملاً یکسانی به ذهنها متبادر نمیشود، اما من زمانی خودم را موفق میدانم که مخاطبم در برداشت آزادانه خود از تصاویر من، مفهومیتا حدودی مشابه و نزدیک به مفهوم ذهنی من از خلق اثر دریافت کند.
او در پایان سخنانش میگوید: «هدف من از این عکسها این بود که به مخاطبم یادآوری کنم، قرآن کتابی است که در آن به کل خلقت اشاره شده است، در آن به تمام جزئیات احساسی و پدیدههای علمیپرداخته شده و برای همه انسانها و نسلهاست و میتوان ما به ازای تمام آیات آن را در طبیعت و زندگی یافت. در پسزمینه زندگی ما آیات و کلمات قرآن جاری است فقط باید آنها را پیدا کنیم.»