سینمای دفاع مقدس به درستی مهمترین ژانر سینمای پس از انقلاب خوانده شده است.
از معدود گونههای سینمای ایران که مولفههایش با تعریف ژانر منطبق است.نکته مهم، هویتمندی سینمای دفاع مقدس است؛هویتی که با ظهور فیلمسازانی چون ابراهیم حاتمیکیا،رسول ملاقلیپور، عزیزالله حمید نژاد و دیگران احراز شد.
اولین فیلم جنگی سینمای ایران که چند ماه بعد از آغاز جنگ کلید خورد، تقریبا هیچ شباهتی به آنچه در جبههها رخ میداد نداشت و کاملا الگوبرداری شده از فیلمهای موسوم به پارتیزانی بود؛ اتفاقی که در بسیاری از فیلمهای جنگی ایرانی نیز تکرار شد. آثاری تهییجی که به ندرت میشد در میانشان فیلمهای قابل قبولی یافت.
سازندگان این فیلمها نه جنگ را درست میشناختند و نه حتی سینما را.در این دوران تعدادی از جوانانی که فیلمسازی را در جبههها آموخته بودند به میدان آمدند و آنها که مستعد بودند بعد از چند سیاه مشق توانستند مسیر سینمای جنگ را عوض کنند. با پرواز در شب، دیدهبان، مهاجر، کیمیا، از کرخه تا راین، سفر به چزابه و... سینمای دفاع مقدس صاحب شناسنامه شد.هر چند این سینما در طول این سالها با فراز و نشیبهای متعددی مواجه بوده و به نظر میرسد که فاصله زیادی از دوران طلاییاش گرفته است.
در گفت وگوهایی با صاحبنظران این عرصه،به بررسی بایدها و نبایدهای سینمای دفاع مقدس پرداختهایم.
جمال شورجه معتقد است سینمای دفاع مقدس مورد غفلت واقع شده و سینمای ما نتوانسته آن طور که باید به بیان 8سال مقاومت و پایداری در مقابل تجاوز یک کشور بیگانه بپردازد.
این کارگردان سینمای دفاع مقدس میگوید: ما هنوز نتوانستهایم در قالب این سینما حرفهای لازم و حماسههای آن دوران را که نشان از مقاومت و ایثار و معرفت و معنویت و شرافت هم میهنانمان داشت، نمایش دهیم.در دوران دفاع مقدس از روستایی دورافتاده گرفته تا دانشجو همه مبارزه کردند، اما ما حتی گوشههایی از این حماسه را تصویر نکردیم.
در حالی که دوران 8ساله دفاع مقدس دورانی است که ما همیشه با غرور و افتخار از آن یاد میکنیم.ما بزرگترین تحریمها را در دوران جنگ پشت سر گذاشته ایم.
متاسفانه سینماگران ما هنوز نتوانستهاند تصویر درستی از دوران 8ساله دفاع مقدس برای کسانی که آن دوران را لمس نکردهاند نمایش دهند.
شورجه در بیان دلایل ناکامیهای این سینما میگوید: شاید مدیریت لازم در این حوزه اعمال نشده است.شاید فیلمسازان ما حساسیتهایشان را از دست داده اند.شاید نیروهای خوبی در این حوزه تربیت نشدهاند. از سوی دیگر ساخت فیلم در این حوزه هزینههای زیادی دارد.اما همه اینها در نهایت بهانه است و شانه خالی کردن از زیربار مسئولیت.
ما میتوانستیم به نحو بهتری از این دوران بهره برداری کنیم و از این مقطع 8ساله استفاده بهینه ببریم و در مقابل هر گونه بحران و تهدیدی خود را واکسینه کنیم.
این کارگردان در برشمردن راهکارهای خروج این سینما از رکود فعلی میگوید: در درجه اول باید مدیریت فرهنگی ما صاحب یک استراتژی کارآمد شود و با نگاهی به آِینده و برنامهریزی و سیاستگذاری صحیح بتوانیم جایگاه این سینما را احیا کنیم.ما در حوزه سینما نیاز به نگاه کلاننگر فرهنگی داریم.
مسئولان فرهنگی کشور باید با یکدیگر گفتمان کنند و به نتیجه برسند نه اینکه هر یک مثل یک جزیرهای جدا افتاده تصمیم گیری کنند. متاسفانه مسئولین تشریک مساعی نمیکنند و نقطه نظراتشان همسو نیست. حتی مجلس و نمایندگان نیز باید برای این امر بودجه اختصاص دهند. ما نمیتوانیم از سینمای خصوصی توقع زیادی داشته باشیم بلکه آنها هم نیازمند حمایت هستند.
به نظر میرسد سینماگران حوزه دفاع مقدس دلمشغولیهای دیگری پیدا کردهاند.انگار دیگر نگرانیها، نگرانی سابق رزمندههای ما نیست و مسائل شخصی و جناحی شده است و نیروهای ارزشی ریزش پیدا کرده اند.
این کارگردان معتقد است اگر حمایتهای دولتی مناسبی از این سینما صورت بگیرد و انجمن سینمای دفاع مقدس و مرکز نشر آثار دفاع مقدس و دیگر نهادهای مرتبط فعالتر و پویاتر عمل کنند قطعا در این حوزه به نتایج مثبتی میرسیم.
سینماگران آزادی عمل ندارند
کاظم معصومینیز معتقد است وضعیت سینمای دفاع مقدس بسیار پیچیده است، چون سیاستها در خصوص فیلمسازی در حوزه سینمای دفاع مقدس تغییر نکرده و حالت سابق را دارد. او میگوید: تا زمانی که نوع مدیریت حاکم در این سینما تغییر نکند این سینما نمیتواند به رشد قابل توجهی دست یابد.
با گذشت سالهای زیاد از دوران جنگ دیدگاهها با توجه به شرایط زندگی مردم باید تغییر کند. این سینما زمانی مجال بروز پیدا میکند که نویسنده و کارگردان آن آزادی بیان داشته باشند.ممکن است به لحاظ قانونی این آزادی عمل برای ما تعریف شده باشد اما در عمل امکانات در اختیار کسانی قرار میگیرد که از این آزادیها صرف نظر میکنند.
متاسفانه در سینمای ما عدهای هستند که فکر میکنند صاحب جنگ هستند، انگار مردم در دوران جنگ متحمل هیچ زحمتی نشدهاند و مبارزهای نکرده اند. مردم ما با هر نوع تفکر و مذهب زحمت شان را کشیدهاند و فداکارانه در مقابل رژیم بعث ایستاده اند.اما حالا عدهای خاص آمدهاند و همه حق را به خود میدهند. تا زمانی که این نوع تفکر در سینمای ما حاکم است اوضاع سینمای دفاع مقدس بهتر از این نخواهد شد.
کارگردان« طبل بزرگ زیر پای چپ »در مورد دلایل رکود این سینما میگوید: ممکن است برخی بگویند ساخت فیلم در این حوزه بسیار هزینهبر است اما به نظر من این موضوع همیشه صدق نمیکند اتفاقا بعضی سوژهها در این حوزه اصلا هزینهزا نیستند.
هزینه بعضی از فیلمهای این حوزه در حد فیلمهای متوسطی است که ساخته میشود.اما آن تفکری که گفتیم این امکانات را بلوکه کرده و اجازه نمیدهد که چنین فیلمهایی ساخته شود.
معصومیدر ارتباط با نبود تنوع موضوعی در مضامین فیلمهای این حوزه معتقد است همان محدودیت نگرشها باعث شده موضوعات این حوزه محدود شود.او میگوید: معمولا در کشورهای مختلف وقتی زمان زیادی از پایان جنگ میگذرد، نوعی آزادی عمل در تحلیل و بیان در خصوص مقوله جنگ به وجود میآید.
من فیلم طبل بزرگ زیر پای چپ را در شرایط بسیار دشواری ساختم، چون میخواستم نگاه و سلیقه خودم را در آن ابراز کنم.متاسفانه اگر با نگاه مستقل به سراغ ساخت فیلمیدر این حوزه بروید باید مبارزه کنید از زمان تولید تا زمان اکران، چون در غیر این صورت فیلمتان زمین میخورد.
در این میان حمایت مطبوعات نیز از فیلمهای ساخته شده در این حوزه حائز اهمیت است.آنها اگر به صورت منطقی فیلمها را تحلیل و نقد کنند میتوانند پشتوانههای خوبی برای آنها محسوب شوند.
سینمای جنگ متاثر از وضعیت کلی سینماست
ناصر شفق معتقد است وضعیت کلی سینمای دفاع مقدس بی تاثیر از وضعیت کل سینمای ما نیست و با توجه به شرایط ناهنجاری که امروزه سینمای ما به آن دچار است، این ناهنجاری در حوزه دفاع مقدس هم خود را بروز داده است.او میگوید: فیلمسازانی که در این عرصه فعالند طبیعتا بدون حمایت های همه جانبه نمیتوانند به کار خود ادامه دهند.
سینمای دفاع مقدس نیازمند ایجاد بسترهای مناسب برای ساخت فیلم است.تا زمانی که این اتفاق نیفتد ما موفق نمیشویم. مسئولان فرهنگی باید حمایتهای جدی تری از این حوزه به عمل آورند. یعنی همه ارگانها از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد سینمایی فارابی و همچنین ارگانهای نظامی باید امکانات لازم را برای ساخت فیلم در این حوزه فراهم کنند.
به اعتقاد شفق دخالتهای نابهجا و سانسور و نظارت سلیقهای که شأن هنرمند را دچار خدشه میکند باعث رکود کل سینما و به دنبال آن سینمای حوزه دفاع مقدس شده است.اینها باعث میشود هنرمند از تعالی اندیشه دور و به تنزل آن نزدیک شود.
دیدگاههای مدیریتی بسته و محدود است
رحیم حسینی، سینمای دفاع مقدس را دچار سیاست زدگی میداند و معتقد است: اگر مسئولین فرهنگی کشور تصمیم بگیرند که این سینما را سر و سامانی بدهند قطعا فضای این سینما حال و هوایی بهتر از امروز پیدا میکند.
کارگردان« پیک نیک در میدان جنگ» میگوید: باید از فیلمسازانی که به این سمت و سو میآیند، حمایت شود. ما در این باره با 2 دسته فیلمساز طرف هستیم.یکی،عدهای که از قدیم در این حوزه فیلم میساختند که هنوز هم به کارشان ادامه میدهند و دسته دیگر کسانی که تصمیم میگیرند به دسته اول بپیوندند و فیلمسازی در این حوزه را تجربه کنند.
امروزه متاسفانه تنها در ظاهر به سینمای دفاع مقدس توجه میشود ولی در واقع سمت و سوها متوجه این سینما نیست.گاهی اوقات بعضی ارگانها متولی سینمای دفاع مقدس میشوند، یعنی تنها ارگان هایی که وظیفهای در حوزه دفاع مقدس دارند به این سمت میروند و بقیه آن را فراموش کرده اند.
حسینی در بیان دشواریهای فیلمسازی در این حوزه میگوید: امکانات سینمای دفاع مقدس بسیار محدود است و ما از این نظر در مضیقه هستیم.من که در این حوزه کار کردهام میدانم که تا علاقه و عشق و انگیزه نباشد اصلا توانی برای فعالیت در این حوزه باقی نمیماند. شرایط کار سخت است مطمئنا ساخت یک فیلم آپارتمانی بسیار ساده تر از فیلم ساختن در فضای جنگ است.
این کارگردان در ارتباط با عدم تنوع موضوعی فیلمهای این حوزه معتقد است:من به نبود تنوع موضوعی اعتقادی ندارم چون به نظرم اگر ما به عنوان دست اندرکار، تکراری فکر میکنیم این به خاطر همان سیاستهاست.
اگر بخواهید کار متفاوتی در این حوزه انجام دهید قطعا فیلم شما هیچ متولیای پیدا نمیکند.این مسئله باز هم به مدیریت فرهنگی ما برمیگردد.
فیلمسازان ما خلاقیت دارند اما مدیریت فرهنگی ما کار نو و متفاوت را نمیپذیرد. در نهایت انگیزههای شخصی ما باعث میشود در این حوزه فعالیت کنیم نه هیچ چیز دیگر. بهتر است مسئولین به جای سر دادن شعار، به طور واقعی به حمایت از این سینما بپردازند. تا زمانی که دیدگاههای مدیریتی بسته و محدود است هیچ اتفاق مثبتی در این حوزه رخ نمیدهد.