شايد اگر خانواده يكي از نوزادان تصميم نميگرفت براي انجام آزمايش او را به درمانگاه ببرد، راز اين جابهجايي به اين زوديها فاش نميشد.25آذرماه93 وقتي خانواده اميدوار از شهرستان خرامه راهي شيراز شدند تا مادر خانواده در يكي از بيمارستانهاي مجهز اين شهر وضع حمل كند، تصورش را هم نميكردند گرفتار ماجرايي عجيب شوند. آن روز زايمان بدون هيچ دردسري انجام شد و آنها نوزاد پسرشان را در آغوش گرفتند و اسمش را مهيار گذاشتند غافل از اينكه فرزند آنها در بيمارستان با نوزاد ديگري جابهجا شده است.
خانواده اميدوار به خانه برگشتند و مهيار بزرگ و بزرگتر ميشد تا اينكه وقتي به 9ماهگي رسيد، آنها تصميم گرفتند از وي آزمايش بگيرند و پس از اينكه گروه خونياش را تعيين كردند، آن را بهعنوان يادگاري در آلبوم عكس فرزندشان نگه دارند. اين بود كه راهي درمانگاه شدند اما وقتي گروه خوني فرزندشان تعيين شد، هر دو شگفت زده شدند.
در شرايطي كه گروه خوني پدر o و گروه خوني مادر B مثبت بود، گروه خوني مهيار اما A مثبت بود و اين شروع ماجراي پردردسري بود كه خانواده اميدوار گرفتارش شدند.حامد اميدوار در گفتوگو با همشهري ميگويد: شوكه شده بوديم. پزشكان درمانگاه ميگفتند كه شايد جهش ژنتيك اتفاق افتاده باشد اما اين مسئله تأثير بسيار بدي در زندگي من و همسرم گذاشت تا جايي كه مجبور شديم براي پايان دادن به همه حرف و حديثها و تنشهايي كه بهوجود آمده بود آزمايش ژنتيك بدهيم.
6 ميليون تومان، هزينهاي بود كه خانواده اميدوار براي انجام آزمايش پرداخت كردند و در نهايت معلوم شد كه بچه نه متعلق به پدر و نه متعلق به مادر است. اين يعني احتمالا زماني كه مهيار به دنيا آمده بود، در بيمارستان با نوزاد ديگري جابهجا شده بود.
اميدوار ادامه ميدهد: «در اين مدت خيلي دردسر كشيديم ولي در نهايت وقتي به بيمارستان مراجعه كرديم، معلوم شد زماني كه همسرم براي زايمان بستري بوده، زن ديگري نيز در آنجا وضع حمل كرده و فرزند پسري به دنيا آورده بود.»
- اشتباه عجيب
مسئولان بيمارستان با خانواده كشاورز كه آن روز براي وضع حمل به بيمارستان مراجعه كرده بودند تماس گرفتند. آنها وقتي به بيمارستان مراجعه كردند تازه فهميدند كه نوزاد آنها با نوزاد خانواده اميدوار عوض شده و اميرمحمد فرزند واقعي آنها نيست.
حامد اميدوار ميگويد: پس از انجام آزمايش معلوم شد روزي كه همسر من و همسر آقاي كشاورز وضع حمل كرده بودند، پرستاران دستبند نوزادان را اشتباهي روي دست آنها ميزنند و به اين ترتيب پسر من و پسر خانواده كشاورز، جابهجا ميشوند.
پس از مشخص شدن اين موضوع، از بيمارستان شكايت كرديم و در نهايت قرار شد هر يك فرزندان واقعي خودمان را بگيريم اما دردسر بزرگتر اين است كه هر دو بچه شير مادر ميخورند و به محض جدايي، بيتابي ميكنند. آنها هنوز ما را نشناختهاند و وقتي جدايشان ميكنيم طاقت نميآورند. ما از علوم پزشكي خواستهايم كه حداقل برايمان روانشناس بگيرند تا راهنماييمان كنند كه چه كار كنيم. يا شرايطي فراهم كنند كه چند روزي هر دو خانواده كنار هم باشند تا بچهها كمي به پدر و مادر واقعيشان عادت كنند و بتوانيم به اين ماجرا خاتمه دهيم اما هنوز هيچ اقدامي صورت نگرفته و ما هنوز مجبوريم براي آسيب نديدن بچهها، از بچههاي همديگر نگهداري كنيم.
- امكانات؛ شرط اول
درحاليكه رسيدگي قضايي به پرونده جابهجايي نوزادان ادامه دارد، اين سؤال مطرح است كه چگونه چنين اشتباهاتي در بيمارستان رخ ميدهد؟ الهام آييني، ماماي بخش زايمان در گفتوگو با همشهري ميگويد: چنين اتفاقاتي، زماني رخ ميدهند كه چند زايمان همزمان در بيمارستان انجام ميشود. او ادامه ميدهد: معمولا اتاق زايمان از نظر استاندارد بايد يك تخت زايمان داشته باشد اما گاهي اوقات بهدليل نبود امكانات، هنگام زايمانهاي همزمان 2 يا 3 تخت در يك اتاق قرار ميگيرد.
اين اتفاق وقتي با كمبود ماما و پرستار همراه باشد، ممكن است باعث بروز اشتباه شود. ممكن است نوزادان اشتباهي به خانوادهها تحويل داده شوند كه معمولا چنين اشتباهي خيلي زود فاش ميشود اما اگر دستبندها اشتباهي بهدست نوزادان بسته شوند، آنوقت ممكن است طول بكشد تا اين اشتباه فاش شود. به گفته آييني، اين اتفاق ممكن است در اتاق زايمان هم رخ دهد و درصورتي كه بيمارستانها از پرسنل و امكانات كافي برخوردار باشند، ميشود از وقوع چنين اشتباهاتي جلوگيري كرد.
نظر شما