و ما آدمهايي كه هنوز پاي دلمان در روابط حقيقي و سنتي خودمان است و دلمان دورهميهاي فاميلي و احوالپرسيهاي واقعي را ميخواهد، با خودمان گفتيم: اينطور هم بد نيستها، ميشود از احوالات هم باخبر شد بيآنكه نيازي باشد تلفن دست بگيريم يا پا را از خانهمان بيرون بگذاريم. اين شد كه شبكههاي اجتماعيمان پر شدند از گروههاي فاميلي، خاندان فلان، نوههاي خانوم جون، دختراي بابا جون و...! اما اين روزها از مرحله گروهسازي هم عبور كردهايم و رسيدهايم به كانالهاي يكطرفه تلگرام كه روزبهروز هم تعدادشان به شكل تصاعدي بالا ميرود. گاهي تصور ميكني هر ايراني صاحب يك كانال تلگرام است. هر نوع كانالي هم كه دلتان بخواهد وجود دارد؛ آنقدر عناوين متنوعند كه هر فردي دستكم 20-10 كانال را عضو است كه گمان ميكند جزو نيازهاي ضروري زندگياش است كه بايد يا آموزش ببيند و يا حتما به وسيله محتواي آن كانال، باخبر و به روز باشد.
- قبل از آنچه ميكرديم؟
حتما شما هم بارها از خودتان پرسيدهايد تا قبل از اختراع تلفن مردم چه ميكردند؟ قبل از موبايل چطور از حال مسافرشان باخبر ميشدند و در بيخبري دق نميكردند؟ تا قبل از اينترنت مردم چگونه جواب سؤالهاي متنوعشان را پيدا ميكردند؟ اين خاصيت تكنولوژي است كه در انسان حسي را بيدار كند كه اغلب كاذب است؛ يعني انسان با خودش گمان كند كه چه نياز ضروري و حياتياي داشته و خودش بيخبر بوده و خدا خيرشان بدهد كه اين نياز را برآورده كردند. اما واقعيت اين است كه تا پيش از اختراع اين تكنولوژيها هم انسانها زندگي ميكردند، از هم خبر داشتند، اتفاقا زندگي آرام و ساده و دلنشينتري را هم تجربه ميكردند كه ميزان چالش و تشنجهايش خيلي خيلي كمتر بود. نياز به تحقيق چنداني هم نيست، يك نگاه ساده هم كه بيندازيد ميبينيد كه اتفاقا آنها بيش از ما از حال هم باخبر بودند، تحقيقات علمي و دستاوردهاي تجربيشان عميقتر و برتر از ما بود، گيريم كمي زمانبرتر كه آن هم آزمون صبر بود و تلاش.
- موج سواري...!
داستان تبليغات در كانالهاي تلگرام و باقي پديدههاي تكنولوژي هم كه هر از گاهي تبديل به عرصهاي براي موجسواري عدهاي از افراد ميشود، همين است. اينكه در ما مخاطب از همه جا بيخبر، حس كاذب نياز داشتن را بيدار كند. تبليغات در اينترنت، تبديل به يك موضوع عادي و ساده شده كه ديگر به حضور آن كاملا عادت كردهايم. حتي گاهي فراموش ميكنيم چقدر تحتتأثيرش هستيم. كانالهاي تلگرام، صفحات وب و اغلب اپليكيشنها، صرفنظر از محتوايي كه دارند، سودآوريشان از راه تبليغات است. حتما شما هم ديدهايد كه درصد بالايي از كانالهاي پرمخاطب، از تبليغات مختلف پر هستند. برخي آنقدر تبليغاتشان زياد است كه بايد گشت تا در ميان آنها يك مطلب به درد بخور و مرتبط با عنوان اصلي آن كانال پيدا كرد.
- باور كن نياز دارم...!
درصدي از تبليغات به فروش كالاهاي مختلف تعلق گرفته است. به تبليغ پوشاك، لوازم خانه، لوازم تزييني و... كافي است روي يكي از اين تبليغات يك كليك ساده كنيد، آنوقت است كه خودتان را گرفتار يك هزارتوي بيپايان ميبينيد كه راه فراري جز خريد كردن نداريد. از اين تبليغ به تبليغي ديگر، از اين صفحه به صفحه ديگر، از اين مدل به مدل ديگر و...! در نهايت حس نياز كاذب در شما جوانه ميزند و گمان ميكنيد كه نياز داريد درحاليكه واقعا وجود ندارد و اين فقط يك بازي بيسرو ته جديد است كه روزانه با جيب و كيف پول ما ميشود.
- بلاي مدرن مصرف گرايي
چشمهايمان روزانه شاهد تبليغ انواع كالا و خدمات است و ذهنمان درگير بخرم يا نخرم؟ گاهي آنقدر بين تبليغات مختلف دست بهدست ميشويم كه مثل يك فرد هيپنوتيزم شده تن ميدهيم به خريد و پرداخت، به اميد داشتن زندگي شادتر، راحتتر و زيباتر! معمولا احساس رضايتي كه از برآوردن نيازهاي كاذب در انسان شكل ميگيرد، موقتي و مقطعي است و پس از اينكه از هيپنوتيزم! خارج شد، حس تلخ از دست دادن، فريب خوردن و... گريبانش را ميگيرد.
- چرا افسردگي؟
شبكههاي اجتماعي به بدحالي و افسردگي دامن ميزنند! حتما شما هم بارها اين جمله خبري يك خطي را خواندهايد. البته اين بدين معنا نيست كه شبكههاي اجتماعي بهخودي خود عامل بروز افسردگي هستند بلكه نوع استفادهاي كه از آنها ميشود و احساسي كه در افراد مختلف بهوجود ميآورند زمينه بروز افسردگي، اضطراب و بياعتماد به نفسي است. شبكههاي اجتماعي شما را به دام «مقايسه» مياندازند؛ يعني شما در معرض اطلاعاتي قرار ميگيريد كه خواه ناخواه دست به مقايسه خود با ديگران ميزنيد. ظرف و ظروفهاي گران قيمت، غذاهاي اشتهابرانگيز، مسافرتهاي خارجي و...! وقتي ميبينيد براي مثال كانال فروش مانتو و پالتو و ظروف آشپزخانه چندهزار نفر عضو دارد و شما توان خريد آن كالاها را نداريد (كه اصلا معلوم نيست به آنها واقعا نياز داشته باشيد) احساس خسران و بدبختي ميكنيد. همه دلخوشي شما ميشود اسكرول كردن عكسها و قيمتهاي كالاي مورد نظر در آن كانالها. اين مسئله زمينه بروز افسردگي و اضطراب و از دست رفتن اعتمادبه نفس را فراهم ميكند. تبليغات همين نقش را دارند. احساس نياز كاذب را در شما بيدار ميكنند، رشد ميدهند و درست زماني كه بايد اين حس نياز ارضا شود، پاسخي دريافت نميشود چرا كه ممكن است به آن ميزان پول نداشته باشيد، يعني اگر روي گنج قارون هم نشسته باشيد، بالاخره روزي در اين مسير تمام ميشود. بنابراين بهدليل عدمدريافت پاسخ ارضاكننده دچار افسردگي و اضطراب ميشويد.
- خلاف مسير ادعا
چندي پيش در كانالي عضو شدم كه از نامش برميآمد قرار است آداب اجتماعي و نكات روانشناسي جالب توجه را در اختيار مخاطب قرار دهد. كانال پر بود از راهكارهاي چگونه رفتاركردن، ادب رابطه داشتن، آرام بودن و در پايان هم تبليغ نرمافزاري را ميكرد كه به شما امكان دسترسي به مكالمات ديگران را ميداد دقيقا با اين جملات: «ميخواهيد بدانيد شريك زندگيتان با چه كساني در ارتباط است؟» و پس از آن تبليغ نرمافزار ديگري كه امكان دستيابي به اطلاعات تلگرام ديگران را ميسر ميكرد. بگذريم از اينكه چقدر اين نرمافزارها قوي هستند و قدرت برآوردن ادعايشان واقعي است، اما اين تناقض در محتوا و تبليغات كانال، داستان اغلب كانالهاست. آنها از نيازها و علايق ما نردباني ساختهاند تا به پشت بام سودآوري و تجارت خودشان برسند.
- گروه هدف: زنان
در بين مصرفكنندگان تبليغات، زنان تعداد بالاتري دارند. به چند دليل، ازجمله اينكه زنان بهدليل مسئوليتهاي داخل خانه و درگيريشان با مراقبت و تربيت كودك، نياز بيشتري به مطالب آموزشي مختلف احساس ميكنند. مثل نكات خانهداري، آشپزي، تربيت كودك و... بنابراين بيش از مردان مشتري كانالهاي تلگرام هستند و البته گروه هدف تبليغات هم به شمار ميروند. دليل بعدي اين است كه زنان اوقات فراغت بيشتري براي چرخيدن و گشت زدن در اين شبكهها دارند. در اين حالت برد با تُجار است. در واقع آنها از نياز آموزشي زنان براي پيشبرد مقاصد تجاري خود سود ميبرند.
- ترك كنيد!
ما نميخواهيم بگوييم خريد اينترنتي چيز بدي است اما اين كار هم اصول خودش را دارد. جايي كه شما خودخواسته و براساس نيازتان مراجعه ميكنيد و اطلاعات درست و حقيقي دريافت كرده و نظرات ديگر خريداران را در مورد كالاي مدنظرتان ميخوانيد، قطعا خريد معقولتر و رضايتبخشتري خواهيد داشت تا كالاهايي كه بدون خواست خودتان در معرض تبليغاش قرار گرفتهايد و بهدليل يكطرف بودن كانال نه ميتوانيد نظر ديگران را ببينيد و نه حتي سؤالي بپرسيد! واقعا نيازي به حضور در چندين و چند كانال مختلف نيست. خودتان را گرفتار اين دامهاي تجاري نكنيد. شما يا آنقدر پول نداريد كه بخواهيد از پس نياز كاذب خواستن و مصرفتان برآييد كه نتيجهاش چيزي جز افسردگي نيست يا پولش را داريد و نيازتان هم واقعي است كه در اين صورت بهتر است سري به بازار بزنيد و جنسي را بخريد كه در مورد جنس، رنگ، سايز و... آن مطمئن هستيد و يا از فروشگاههاي معتبر اينترنتي خريد كنيد. نگران اخبار و آموزشهايي هم كه اين كانالها ارائه ميدهند نباشيد، اين روزها سرعت انتقال اطلاعات آنقدر زياد است كه اگر ساعت 8 صبح با خبر نشويد، حتما 2 دقيقه بعد كسي شما را در جريان آن اخبار قرار ميدهد.
نظر شما