نسلي تكرارنشدني كه شايد جوانهاي امروز شناخت چنداني نسبت به آنها نداشته باشند، ولي نسل من فوتبال آنها را خوب بهخاطر دارد. در آن سالها من بارها به امجديه رفتم و شاهد بازيهاي فوقالعاده زندهياد ناصر حجازي، اصغر حاجيلو، شاهرخ بياني، ناصر محمدخاني و رضا احدي عزيز كه به تازگي از دستش داديم بودم.
دوراني كه در فوتبال مثل امروز پول نبود و بهترين ورزشكاران ما به عشق پيراهن و هوادار به ميدان ميرفتند. همانطور كه آن زمان در سينما هم خبري از پولهاي آنچناني نبود. نسلي كه امروز بيمار و افسردهحال در گوشه خانه افتاده چه ورزشكار و چه هنرمند، نياز به حمايت و توجه دارد. باشگاهها، خانه سينما، وزارتخانههاي ورزش و ارشاد براي اين دوستان و عزيزان خانهنشين تدبيري بينديشند.
الان بسياري از هنرمندان ما بيمار هستند و تقريبا هيچ توجهي به آنها نميشود. افرادي كه روزگاري در اوج بودند، هنرمنداني كه كنار اين مردم ماندند و زحمت كشيدند چه در روزهاي انقلاب و چه در سالهاي جنگ مملكتشان را ترك نكردند و براي اين مردم كار كردند. خيلي از اينها الان فراموش شدهاند همچنان كه فوتباليستهاي دهههاي 50 و 60 و بهخصوص نسل سوخته دههشصتيها الان به فراموشي سپرده شدهاند. روزگاري 100هزار نفر براي اين چهرهها فرياد ميكشيدند و الان اينها يك نفر هم نميبينند كه به احترامشان بايستد و به پاس آن همه تلاش حمايتشان كند. حالا كه رضا احدي از ميان ما رفته ميبينم كه همدورهايهايش ميگويند او تنهاي تنها بود. چرا بايد اينچنين باشد؟ واقعا دردناك است براي ورزشكار و هنرمندي كه محبوب بوده و حالا كنار رفته و فراموش شده.
امروز هنرمنداني داريم كه روزگاري در سينما چهره بودند، مقبوليت داشتند، همه برايشان احترام قائل بودند و تحويلشان ميگرفتند. در محافل مقابل پايشان ميايستادند، ولي الان در خانه افتادهاند. وقتي هنرمندي خانهنشين ميشود فقط من نوعي به او سر ميزنم درحاليكه اين وظيفه نهادهاي دولتي است كه پيشكسوتان را حمايت كند.
درحاليكه متأسفانه ميبينيم كه همچنان پهلوان زنده را عشق است و اگر هنرمند يا ورزشكار ممتازي هم باشي، وقتي روزگار با تو بد تا ميكند، آنها هم كه وظيفه حمايت و همراهي در روزهاي سخت را دارند، در چنين مواردي دچار آلزايمر ميشوند. صميمانه و صادقانه بايد عنوان كنم كه اميدوارم من به اين مرحله نرسم و عاقبت به خير شوم مثل خسرو شكيبايي عزيز كه گرچه خيلي زود رفت و دلها را با رفتنش سوزاند ولي در اوج رفت و عاقبتبهخير شد.
خيلي از ورزشكاران هم همينطور. خيلي تأسفبار است كه هنرمند و فوتباليست برجسته ديروز، غريب، درمانده و خانهنشين شود. نسل امروز احتمالا به ياد ندارد كه در سالهاي نهچندان دور، عشق به پيراهن باارزشترين نكته براي يك ورزشكار بود. الان يك بازيكن خيلي متوسط كه در يك تيم كاملا معمولي بازي ميكند رقمهايي را به عنوان دستمزد دريافت ميكند كه با در نظر گرفتن نرخ تورم هم اصلا قابل قياس با نسل رضا احدي نيست كه تقريبا رايگان بازي ميكردند و تازه آن فوتبال باكيفيت را هم ارائه ميدادند.
واقعا نميدانم اگر فوتباليستي با كيفيت رضا احدي امروز به فوتبال ايران بيايد چند ميليارد بايد دستمزد دريافت كند يا فرض كنيد ناصر محمدخاني كه بعيد ميدانم ديگر در فوتبال ايران تكرار شود اگر امروز بود چطور ميشد رويش قيمت گذاشت؟ يا عبدالعلي چنگيز و بزرگان ديگر كه مظلومانه عمرشان را براي اين فوتبال گذاشتند و الان فراموش شدهاند.
درمورد هنرمندان هم اين موضوع مصداق دارد. مگر در دهه60 دستمزد هنرمندان سينما، تئاتر و تلويزيون ما چقدر بود؟ حتي در دهه70 هم وضعيت خيلي تغيير نكرده بود. آيا آن موقع ما سينماي بهتري نداشتيم؟ مردم بيشتر از فيلمها استقبال نميكردند؟ حالا كه تماشاگر از سينما گريزان شده چطور و بر چه مبنايي يك عده معدود دستمزدهاي نجومي دريافت ميكنند؟ اصلا شيوه ورود سرمايههاي كلان به سينما كه منفعتش هم براي تعداد بسيار اندكي است باعث شده آدمها از هنر دور شوند و پول جاي عشق را بگيرد. همانطور كه در فوتبال هم عشق به پيراهن و هوادار جاي خود را به اين داده كه هر جايي بيشتر پول داد برويم آنجا بازي كنيم آن هم بدون تعصب، بدون غيرت و بدون عشق. متأسفم كه الان برخي از فوتباليستهاي ما براي پول حتي به كشورهايي مثل تايلند و هنگكنگ هم ميروند.
اميدوارم درگذشت تلخ و دردناك رضا احدي فوتباليست بااخلاق و متعصب دهه60 تلنگري باشد بر مسئولان كه لااقل بقيه ورزشكاراني كه خانهنشين شدهاند را فراموش نكنند. من از نسل جديد و جوانهاي امروز انتظاري ندارم چون اغلب اينها اصلا آن نسل طلايي را نميشناسند و به جايشان نميآورند. اگر ما قاعدهمند عمل كرده بوديم رضا احدي بهعنوان يكي از اسطورههاي باشگاه استقلال نبايد فراموش ميشد و تا وقتي كه ساختار ورزش كشورمان متحول نشود و مديران به فكر نيفتند اميدي به تغيير اين وضعيت ناگوار نيست.
- بازيگر سينما، تئاتر، تلويزيون
نظر شما