امروزه ديگر مزاياي كارگروهي بر كسي پوشيده نيست. فكرها و نظرات بيشتر، همكاري و مشاركت و... و در نهايت، نتيجهاي بهتر را ميتوان در مجموعه مزاياي كارگروهي دستهبندي كرد. كلام گهربار اميرالمؤمنين، حضرت علي عليهالسلام نيز تأييدكننده اين مطلب است؛ «يدالله مع الجماعه».
اما چرا ما را به كارگروهي توصيه كردهاند؟ يعني هر كاري كه بيش از يك نفر با آن دست و پنجه نرم كنند، كارگروهي است؟ و آيا هر كاري كه بهوسيله جماعتي انجام شود، عاقبتي خوش در انتظارش خواهد بود؟
اگر به كارهاي موفق و ارزشي پيرامون خود دقت كنيم، چند ويژگي مشترك را در هر يك خواهيم ديد كه بارزترين آنها، يكنوايي است. يعني هر كس طبق سليقه خودش عمل نميكند و هر كاري را كه بخواهد، انجام نميدهد تا تب هرج و مرج را به كل گروه سرايت نداده و همگرايي را به واگرايي مبدل نكند. همه اعضا، چشم بر دهان سرگروه دارند و اگر او گفت كار كنيد، همه كار ميكنند؛ اگر گفت استراحت كنيد، همه استراحت ميكنند و ...
وقتي مجموعهاي چنين شد و يكدلي و يكرنگي در آن به باور و هنجار تبديل شد، بذر ارزشهايي چون تلاش و همت، ايثار و گذشت و... پاشيده ميشود و به يقين ثمر خواهد داد و اعضاي گروه از ميوهاش كه پيروزي است، بهرهمند خواهند شد. اما عمر اين درخت پر ثمر چقدر خواهد بود؟ هر چه تبعيت از سرگروه بيشتر، ريشه موفقيت درهمتنيدهتر و محكمتر. در مجموعهاي موفق، اول گروه و منافعش اهميت دارند، بعد فرد! گاهي براي بقاي گروه، اعضا از مال خويش ميگذرند كه اين قابل تحسين است. اما تاريخ روايتهايي را در خود ثبت كرده كه همگان را متحير ساخته است! مثلا جماعتي كه براي اطاعت از حرف جلودارشان نهتنها از مال، پست و جايگاه اجتماعي بلكه از باارزشترين دارايي خود يعني جانشان گذشتند تا تمام جهان بدانند كه يك گروه بزرگ، يك ملت با دستي تهي اما قلبي سرشار از ايمان به خدا و رهبر خود، قادر به هر كاري است؛ حتي نابودي طاغوت زمان كه پشتش به اَبَرقدرتهاي پوشالي و از درون كرم خورده گرم بود. آري دست خدا اين بار هم با جماعت انقلابي همراه بود و نيست قدرتي بالاتر از قدرت خدا.
نظر شما