اين اتفاق پشت ويترين چند مغازه ديگر هم در مرودشت رخ داده است؛ شهر كوچكي در شمال استان فارس . اتفاق جالبي كه مسبب آن فرحناز كياني است؛ زن جوان مرودشتي كه فكرهاي بزرگي در سرش دارد. او ميخواهد به كمك كتاب و كتابخواني، مهد فرهنگ و تمدن ايران زمين را به جايگاه گذشته خود برگرداند و اين منطقه را از فرهنگ والايي كه داشته، سرشار كند.
كياني، كارداني كتابداري و كارشناسي علوم تربيتي دارد و حدود 11سال سابقه كار در كتابخانههاي عمومي استان فارس. كلامش را براي ورود به ماجرا اينطور آغاز ميكند: از وقتي كه مديركل كتابخانههاي عمومي استان فارس تغيير كرد به طرحهاي نوآورانه كتابداران بها ميدهد. سيدامين جعفريحسيني ميدانست كه بايد بين كتابداران، انگيزه ايجاد كند. گروهي را در تلگرام راه انداخت، كتابداران استان فارس را عضو آن گروه كرد و گفت هر خلاقيت و فكري كه داريد در اين گروه به اشتراك بگذاريد. جرقهها از همان زمان زده شد.
- فروشندههاي كتابخوان
كياني، مدتها ذهنش درگير يك ايده خام بود. همانطور كه در خيابانهاي شهر قدم ميزد و مغازهها را ميديد با خودش فكر كرد چرا جاي كتابها پشت ويترين مغازهها نباشد. همين شد كه ايدهاش را با همسرش در ميان گذاشت. او هم موافقت كرد تا با دوستان مغازهدارش صحبت كند كه مجاب شوند چند كتاب از كتابخانه عمومي مرودشت را پشت ويترين طلافروشي و لباسفروشي به نمايش بگذارند. استقبال فروشنده لباسهاي مردانه و طلافروش از اين طرح بسيار خوب بود و با روي گشاده پذيرفتند. فروشندهها از خانم كتابدار يك خواسته داشتند؛ اينكه اجازه دارند اين كتابها را مطالعه كنند كه كياني از خدا خواسته، گفته بود چراكه نه! او بسيار خوشحال بود كه فروشندهها هم با خواندن كتابها، خودشان ميتوانند مبلغ كتابخواني و كتابخانههاي مرودشت شوند. اين شهرستان، 3كتابخانه دارد. او پشت ويترين فروشگاهها روي برگهاي درباره شرايط عضويت در كتابخانه مرودشت و طرح عضويت سراسري، اعلاميهاي چسبانده است كه با عضويت در يك كتابخانه ميتوانند از كتابخانههاي كل كشور استفاده كنند. او از فروشندهها خواسته كه براي كتابخانههاي شهر تبليغ كنند. كياني تعريف ميكند وقتي به طلافروشي رفته بود فروشنده از او نپرسيد كه هدفت از اين كار چيست، فقط با روي خوش قبول كرد. سرويسهاي طلا را كنار زد و كتاب را پشت ويترين جانمايي كرد. او برگه تبليغاتي را روي آينهاي چسباند كه مشتريها خودشان را در آن ميديدند.
- ميزباني از يار مهربان
از وقتي كه كتاب پشت ويترين مغازهها و فروشگاههاي شهر، جا باز كرده است تعداد مراجعان به كتابخانههاي عمومي مرودشت هم بيشتر شده است. اين طرح حدود 2ماه ميشود كه اجرايي شده و بازخوردهاي راضيكنندهاي هم داشته است. برخي از فروشگاهها هم از اين ماجرا استقبال كرده و براي ميزباني از يار مهربان اعلام آمادگي كردند.
كتابهايي كه خانم كتابدار براي پشت ويترين انتخاب ميكرد رمان و داستان بود تا عناوين و طرح روي جلد آن، مخاطب را بهخودش جذب كند و وسوسه خواندن را در آنها بهوجود آورد. كتاب يك عاشقانه آرام اثر نادر ابراهيمي را پشت ويترين طلافروشي گذاشت. كتاب ناميرا را هم بغلش گنجاند. كتاب تربيتي كودكان و نوجوانان را پشت ويترين طلافروشي جانمايي كرد تا مادراني كه براي خريد يا تماشاي طلاها ميآيند، اين كتابها را هم ببينند. كتابهايي همچون علائم درمان بيماريها، كتاب انسان كامل اثر شهيد مطهري، 8 كتاب سهراب سپهري و آتش بدون دود، نادر ابراهيمي را پشت ويترين لباسفروشي گذاشت. كياني 10كتاب را انتخاب كرد. 5كتاب پشت ويترين طلافروشي و 5كتاب هم پشت ويترين لباسفروشي جا خوش كرد.
- كتابخواني، كيفيت زندگي را بالا ميبرد
كتابهاي انتخابي را براساس نيازسنجيهايي كه در كتابخانه انجام داده بود، برگزيد تا پشتويترين فروشگاهها ببرد. او در گام اول به سراغ آشنايانش رفت. طلافروش و لباسفروش از آشنايان همسرش بودند. در گامهاي بعدي به سراغ كساني ميرود كه دلشان براي فرهنگ بسوزد و در حد توان، كاري از دستشان برآيد. به ياد دارد روزي كه براي گذاشتن كتابها پشتويترين طلافروشي رفته بود، 2نفر از طلافروشها به فروشنده گفتند كه ميتوانيم از اين كتابها بخوانيم. اگرچه لحني سخرهآميز داشتند اما فرحناز كياني به مسيري كه در آن پيش ميرفت، باور داشت. به اعتقاد او، هرچه مردم بيشتر كتاب بخوانند، مشكلات شهري كمتر ميشود و كيفيت زندگيها بالاتر ميرود. او در اين 2 ماه، نتيجه زحماتش را هم ديده است؛ تعداد اعضاي كتابخانه بيشتر شدهاند.
- 150عضو را به هزار تا رساندم
عضويت خانهبهخانه هم طرحي ديگر است. او اين طرح را قبلا در شهرستان سيدان اجرا كرده است. سيدان، شهرستان كوچكي است كه در 25 كيلومتري مرودشت قرار دارد. اوايل خدمت در كتابخانه سيدان 150نفر عضو كتابخانه عمومي شهر بودند كه با اجراي طرح خانهبهخانه، اين تعداد به يكهزار عضو فعال رسيد. او توضيح ميدهد: شروع كارم براي اجراي اين طرح بين بسيجيان بود. برايشان از كتابخواني گفتم و اينكه چرا بايد كتابخانه عمومي شهر، خالي از مهمان باشد. اينكه شرايط عضويت و امانت كتابها چيست و چه كتابهاي خواندني در قفسههاي كتابخانهها خاك ميخورد. او در گام بعدي اجراي اين طرح به مدارس رفت و براي عضويت دانشآموزان تلاش كرد. سپس ميان اقوام و فاميل از كتابخانه عمومي سيدان و عضويت در آن تبليغ كرد بهويژه ميان اقوام شوهرش كه همه اهل شهر كوچك سيدان بودند. به ياد دارد كه نتيجه زحماتش باعث بالا رفتن اعضاي كتابخانه عمومي شهر و دوشيفتشدن آن شد. قبلا كتابخانه در يك شيفت صبح فعال بود و بعد از اينكه اعضايش به هزار نفر رسيد در دوشيفت صبح و عصر باز بود. كياني ميگويد: همه هدف من اين بود كه كتاب به خانههاي مردم برود.
- خانهبهخانه با كتاب
فرحناز كياني حالا به يكي از كتابخانههاي عمومي مرودشت رفته و باور دارد كه طرح «خانهبهخانه» را در اين شهر هم ميتوان اجرا كرد به اين شرط كه مردم، خواستهاش را پاسخ گويند. او باور دارد اگر كتاب به خانههاي مردم برود، فرهنگ مردم بالا ميرود و اين در تربيت فرزندانشان اثر ميگذارد و مراودات اجتماعي و فرهنگ شهروندي را ارتقا ميدهد. طرح عضويت خانهبهخانه و كتاب پشتويترينها را در شهرستان مرودشت و سيدان جامه عمل پوشانده است. او از همكاري خوب شهرداري سيدان با كتابخانه اين شهرستان ياد كرده و ميگويد: شهرداري، كتابهايي مرتبط با فرهنگ شهروندي را به كتابخانه اهدا ميكرد و من مسابقه كتابخواني برگزار ميكردم تا آمار كتابخواني اين كتابها بالا ميرود. به باور او با كتابخوان كردن مردم، كار مسئولان راحتتر ميشود. «فرهنگ مطالعه بالا برود كسي در خيابانها آشغال نميريزد، فرهنگ رانندگيشان بالا ميرود. من اين كار را با قوت ادامه ميدهم چون باور دارم كه كتابخوان كردن مردم، روي فرهنگ جامعه اثر ميگذارد.»
- طلاي دانايي در همه ويترينهاي شهر
طلافروش و لباسفروشي كه كتابهايي را پشت ويترينشان بردهاند به يكي از كتابخانههاي عمومي شهر بسيار نزديك است و به فروشندهها توصيه كردهاند هر كس اين كتابها را خواست، براي امانت گرفتن به كتابخانه واقع در همان خيابان مراجعه كند. كتابها را سر يكماه تعويض ميكنند و به جاي آن، كتاب ديگري ميگذارند. او ميگويد: ميخواهم كل كتابهاي خوب كتابخانه مرودشت را از اين طريق در سطح شهر تبليغ كنم. او با فروشنده يك لوازم الكتريكي در مرودشت كه مشتريهاي زيادي دارد صحبت كرده تا كتابهايي را پشتويترين اين فروشگاه هم به نمايش بگذارد. كياني معتقد است با توسعه چنين طرحي حتما بسياري از فروشندگان فرهيخته اعلام آمادگي ميكنند كه پشت ويترين مغازهشان كتاب بگذارند.
طرح «طلاي دانايي» به ويترين مغازههاي سيدان هم راه يافته است. درپي تبليغات اينترنتي و دستبهدستشدن عكسهاي اين طرح در شبكههاي مجازي، برخي از اهالي سيدان هم با روي خوش از اين طرح استقبال كردهاند. يك فروشگاه لوازمخانگي و يك مغازه ساعتفروشي، چند كتاب را براي تبليغ عضويت در كتابخانه عمومي شهر پشتويترينشان گذاشتهاند. كياني اين ايده را به يك فروشگاه لوازمخانگي بزرگ در سيدان هم برده و كتابهايي را لابهلاي قفسههاي لوازمخانگي قرار داده است. همچنين چند كتاب را به يك آژانس تاكسي تلفني برده و مشغول رايزني براي نوع تبليغ كتاب در آن آژانس است. او تأكيد ميكند: اين طرح براي فراگيرشدن نياز به كمك عمومي دارد. اميدوارم كه چنين طرحي نهفقط در سيدان و مرودشت كه در سراسر كشور، اجرا شود.
- بدون كتاب هيچم
من 36 سال دارم. از كودكي كتابخوان بودم. در دبستان عضو فعال كتابخانه مدرسه بودم. وقتي بچه بودم كتابهاي قصه را خيلي دوست داشتم و ميخواندم. الان هم اگر شبي چند خط از كتابي را نخوانم خوابم نميبرد. احساس ميكنم بدون كتاب هيچم. كتابهاي روانشناسي، داستان، مذهبي اخلاقي، كمي هم تاريخي و شعر را دوست دارم. علاقهام به كتاب، اين يار مهربان و دوست داشتني به حدي است كه بخشي از خانه را به كتابخانه اختصاص دادهام و اقوام و آشنايان را تشويق ميكنم كه از كتابخانه شخصيام كتاب ببرند و بخوانند. جالب اينجاست نخستين هديهاي كه از شوهرم در اوايل نامزدي گرفتم كتاب بود. هرجا بروم و كتاب ببينم ميخرم. كتاب هم مثل بقيه وسايل مايحتاج زندگي يك وسيله لازم و ضروري است بهويژه اينكه رهبري هم بر كتابخواني تأكيد بسياري دارند و خودشان هم كتابخوان هستند. باور كنيد اگر كتاب را از من بگيرند نيمي از وجودم را گرفتهاند. خدا را شاهد ميگيرم كه اين شعار نيست عين واقعيت است.
نظر شما