صفحهاي كه يك سال از عمر آن ميگذرد و تا امروز حدود 400عكس و نزديك به 16هزار دنبالكننده دارد و با اين حساب جزو پرطرفدارترين صفحات اين شبكه اجتماعي است، بهطوري كه روزانه هزاران نفر از اين صفحه بازديد ميكنند و نظرات خود را درباره آن مينويسند. مسعود زارعيان، طلبه جواني است كه در مشهد با همان هدف يك خطي كه در بالا خوانديد كليد شروع اين صفحه را روشن كرده و تا امروز هم همچنان به فعاليت خود ادامه ميدهد. زارعيان در تلاش است تا با دادن اطلاعات صحيح درباره زندگي طلبگي، راه قضاوت را براي مخاطبان هموار كند. او عكسهايي متفاوت در حالتهاي مختلف زندگي روزمره روحانيان را بازنشر ميكند كه ممكن است براي خيلي از كساني كه از نزديك با روحانيان و طلبهها برخورد نداشتهاند جالب و تعجبانگيز باشد. مثلا فوتبال و واليبالبازيكردن، گردش و تفريح، خريدكردن، مرتبكردن وسايل، شستوشوي لباس و ظرف، ماهيگيري روحانيانو... ازجمله تصاويري هستند كه شما ميتوانيد در اين صفحه مشاهده كنيد. خيليها فكر نميكردند صفحهاي كه درباره زندگي روحانيون باشد تا اين حد مورد استقبال مردم قرار بگيرد. با مسعود زارعيان كه طلبه حوزه علميه است و در مقطع كارشناسيارشد تهيهكنندگي سينما گرايش مستندسازي تحصيل ميكند دقايقي به صحبت نشستيم تا درباره آنچه باعث شد اين صفحه متفاوت را در دنيايي مجازي مانند اينستاگرام كه پر است از صفحات جورواجور و مختلف راه بيندازد توضيح بدهد و درنهايت به پاسخهاي جالب و متفاوتي رسيديم كه شما هم ميتوانيد بخوانيد.
- آقاي زارعيان! در حال حاضر شما صفحهاي در اينستاگرام راهاندازي كردهايد كه نزديك به 16هزار دنبالكننده دارد. چطور به اين فكر افتاديد كه چنين صفحهاي راه بيندازيد؟
من 2سال است در اينستاگرام صفحه شخصي دارم. ١٢فروردين ماه بود كه در كنار صفحه شخصي خودم، صفحه طلبه تودي را راهاندازي كردم. البته ايده اصلي آن را از سال ٨٨ در ذهن داشتم و حتي فراخوان عكس با موضوع روحانيت را براي نخستينبار بهصورت كشوري ارائه دادم و در آن خواستم تا روحانيت سوژه عكاسي باشد. استقبال خوبي هم شد و از سراسر ايران عكسهاي زيادي با همين موضوع ارسال كردند. من آن زمان دبير و طراح اين برنامه در دفتر تبليغات اسلامي بودم.
- بعد از استقبال مردم متوجه شديد كه ميتوانيد در دنياي مجازي همچنان اين ايده را دنبال كنيد؟
بله و علت اصلي اين بود كه ميدانستم تا حدودي اطلاعات درستي از صنف روحانيت در دست مردم و عموم جامعه وجود ندارد و همين امر موجب ميشود قضاوتهاي نابجا صورت بگيرد. الان هم شاهد هستيم برخي از مردم اطلاعات درستي از زندگي روحانيت ندارند و گاهي همين بياطلاعي موجب ميشود تا ناداوري و قضاوتهاي عجولانه صورت گيرد و از سوي ديگر اطلاعات غلط موجب ميشود وجهه روحانيت در برخي مواقع تخريب شود. من خودم طلبه هستم و سالها تجربه طلبگي دارم، به همين منظور ميخواستم چهره واقعي زندگي روحانيت را به مردم نشان دهم. با اين كار ديگر قضاوت با مردم است چون به هر حال روحانيون بخشي از افراد جامعه را تشكيل ميدهند، زندگي ميكنند و طبيعتا اكثرا اين قشر از جامعه را ديده و ميشناسيم. اما بهنظر من بهتر است يكسري اطلاعات ريز از جزئيات زندگي اين قشر تأثيرگذار در جامعه داشته باشيم چون ما از بدو تولد تا لحظه كفن و دفن با روحانيون بهعنوان كارشناسان ديني و جانشينان پيامبران برخورد داريم بنابراين لازم است اطلاعات درستي از روحانيت بين مردم منتشر شود و نقش روحانيت مانند قبل كه خيلي پررنگ بوده و البته الان هم هست، حفظ شود.
- زماني كه تصميم گرفتيد در اينستاگرام چنين صفحهاي راه بيندازيد چقدر احتمال ميداديد مورد استقبال مردم قرار بگيرد و موفق باشد؟
مطمئن بودم كه از سوي روحانيون و قشر مذهبي جامعه مورد استقبال قرار خواهد گرفت. از طرف ديگر همان ابتداي كار، صفحه را به شكل دوزبانه مديريت كردم تا غيرايرانيها، هم بتوانند از اين صفحه استفاده كنند چون ميدانستم خارج از ايران سؤالات بيشتري درباره زندگي روحانيون پيش ميآيد. اين نكته را بايد بگويم كه اصليترين دغدغه من، دغدغه رهبري بود و نامه ايشان به جوانان غرب و آمريكا روي هدف من بسيار تأثيرگذار بود. هميشه دنبال فضايي بودم تا لبيكي به نامه رهبري باشد. وقتي از روحانيت اطلاعات درست بدهيم طبيعتا به ارزشهاي ديني دامن ميزنيم و اطلاعاتي از دين را به شكل صحيح به جهان مخابره ميكنيم. فكر ميكنم بهطور نسبي دوسوم مخاطباني كه دارم را پيشبيني ميكردم اما اين تعداد مخاطب كه مردم عادي را در برميگيرد هيچوقت تصور نميكردم به صفحه من ورود پيدا كنند.
- واكنش روحانيوني كه اطراف شما بودند بعد از راهاندازي طلبه تودي چطور بود؟ آيا منتقدي بين آنها وجود داشت كه به شما بگويد تصميمتان براي ورود به شبكههاي مجازي اشتباه است؟
حدود 9٠-8٠ درصد طلبههايي كه با آنها ارتباط دارم راهاندازي اين صفحه را تأييد كردند. حتي در برخي موارد به من كمك كردند و مشورتهاي خوبي هم به من دادند. عمده نگاهها مثبت بود. اما چون من ميخواستم در اين صفحه بدون قضاوت كار كنم يك جاهايي مخالفتهايي نيز صورت ميگرفت؛ مثلا ميگفتند فلان عكس را بردار چون از اين عكس سوءاستفادههايي هم ميشود. اما من اعتقادم اين است كه فلان عكس انداخته شده و چون فرم درستي دارد قطعا ديده خواهدشد. پس چه بهتر است اين عكس در صفحه ما كار شود و با كپشني كه در ذيل آن قرار ميگيرد سمت و سوي درست پيدا كند. همين اتفاق موجب خواهد شد به درستي درباره آن تصوير قضاوت شود نه اينكه غرضورزي در آن رخ دهد. عكسها ثبت ميشوند و يك اتفاق واقعي در جامعه هستند. پس بايد اجازه داد همه، آنها را ببينند. چرا بايد چنين عكسي را مخفي كنيم؟ مثلا روحانيهايي كه سوار تلهسييژ شدند، آنها هم مانند تمام بندههاي خدا در آن محيط پيادهروي كرده و در مسير برگشت مانند بقيه از تلهسييژ استفاده كردهاند و يك نفر هم اين اتفاق را ثبت كرده. اگر چنين عكسي را من منتشر نكنم آيا نفر ديگري از اين عكس استفاده نميكند؟ يا در تصويري يك روحاني ماهيگيري ميكند. يكي از مخاطبها انتقاد كرد كه چرا يك روحاني بايد ماهي بگيرد؟ و نگاهش با گرايش حمايت از حيوانات بود. يا تصويري كه يك روحاني از كنار فردي رد ميشود كه در حال نواختن موسيقي است و همين اتفاق موجب بحثها و اظهارنظرهاي مختلف ميشود. اين خودش فضاي گفتوگو ايجاد ميكند كه بهنظر من خيلي هم خوب است. با تمام اين تفاسير من بر رسالت اصلي صفحه پافشاري كردم و خدا را شكر در مجموع، همه حوزويان با گرايشها و نگاههاي متفاوت با صفحه همراه شدند. اين صفحه بهعنوان صفحهاي است كه به شكل معتدل به چهره روحانيت نگاه ميكند و خيليها ما را پذيرفتند.
- چه تعداد از عكسهايي كه در اين صفحه منتشر ميكنيد را خودتان انداختهايد و چه تعدادشان ارسالي هستند؟
چون خودم عكاسي ميكنم و با عكاسان زيادي در ارتباطم سعي كردم عكسهايي را انتخاب كنم كه ترجيحا با موبايل ثبت شده و فرم درستي هم داشته باشند. اصلا هم مهم نيست عكاس كيست، مهم آن اثر عكاسي شده است. نگاه و سوژه متفاوت را هم كار ميكنيم. درصد كمي از عكسها، كار خودم است ازجمله تصويري كه يك روحاني عبايش را روي خانومش انداخته و در مشهد در حال زيارت هستند. همين تصوير در فضاي مجازي چندينبار منتشر شد. مردم و عكاسان مختلف عكسها را ميفرستند يا معرفي ميكنند. در نهايت، با رضايت عكاس اجازه انتشار را بهدست ميآوريم.
- آنطور كه در صحبتهاي شما در فضاهاي مختلف متوجه شدهايم مثل اينكه شما تنها روحاني در خانوادهتان هستيد. آيا چنين اتفاقي موجب نشده كه شما به زندگي طلبهها و روحانيون كنجكاو شويد و چنين صفحهاي راه بيندازيد؟
من بعد از آنكه بهمدت 4-3سال در حوزه طلبگي كردم به مرحلهاي رسيدم كه ميتوانستم گرايشهاي تبليغيام را مشخص كنم. من هم به سراغ هنر، تصوير و سينما رفتم. به سراغ همان علاقهاي رفتم كه قبل از طلبگيام هم داشتم. در حال حاضر نيز فيلمسازي و مستندسازي ميكنم. اين علاقه و هنر، عامل اصلياي بود كه به زندگي روحانيون به اين سبك بپردازم چون كاملا از سر يك اتفاق و دغدغه به سراغ طلبگي آمدم و هميشه ماهيت اين قضيه براي من جاي سؤال داشته و برايم مهم بوده. البته اين هدف را يك رسالت ميدانستم چون احساس كردم فقط مجتهدشدن و درس خواندن كمك به حوزه علميه نيست. گاهي اوقات بايد زمينه فعاليت طلبهها را فراهم كنيم. اين كار، زمينه و بستر تبليغ روحانيت از يك زاويه را فراهم ميكند. من خودم هم فكر نميكردم طلبه شوم اما يك اتفاق موجب شد به اين سمت گرايش پيدا كنم. شايد اين صفحه نيز براي يكسري يك اتفاق باشد تا به اين سمت گرايش پيدا كنند.
- مخاطبان صفحه شما را ميتوان به 3دسته تقسيم كرد؛ يكدسته از آنها موافق صفحه شما هستند، يك دسته مخالف و دسته ديگر مخالفان يا كساني كه تا قبل از مشاهده صفحه شما هيچ گرايشي به سمت روحانيت و طلبگي نداشتند اما با ديدن اين صفحه به اين قشر از جامعه گرايش پيدا كردهاند. كمي درباره اين 3دسته از مخاطبانتان توضيح بدهيد.
در ابتدا بايد بگويم چون قضاوتي در كار نبوده منتقدان خيلي در اقليت هستند. قرار نيست كار حزبي، سياسي و كاري كه سود و منفعت مالي و معنوي در آن وجود داشته باشد در اين صفحه صورت بگيرد. كاملا مشخص است اين صفحه ميخواهد با مخاطبهايش ارتباط برقرار كند و يكسري اطلاعات ارائه دهد. در شروع كار صفحه، منتقدها زياد بودند اما به مرور كه مشخص شد اهداف اين صفحه چيست ديگر از شدت مخالفتهايشان كاستند. دسته همراه هم كه طبيعي است وجود داشته باشد؛ اما آن دسته كه نگاهشان تغيير كرده نيز قابلتوجه هستند. حتي از اهل سنت هم مخاطب ما بوده كه به ما گفته بود ميخواهد شيعه شود و گفته از صفحه ما استفاده ميكند. همين اتفاقات براي ما كافي است تا به كارمان اميدوار باشيم. برنامهاي كه بيبي سي در شبكهاش كار كرد موجب شد يكشبه ٢هزار دنبالكننده بهدنبال كنندههاي صفحه اضافه شود. بيبيسي گفت ما فكر نميكرديم روحانيون در شبكههاي اجتماعي حضور موفق داشته باشند. اين خودش يك موفقيت بزرگ است. راشا تودي هم صفحه را در شبكه خبرياش معرفي كرده و نشان ميدهد ما به نتيجه مطلوب رسيدهايم، درحاليكه خودم از دوزبانه كار كردن مايوس شده بودم. تبليغاتي هم بهصورت داخلي و خارجي نداشتيم. با وجود اين دلگرم بودم اين صفحه روزي مخاطب خودش را پيدا كند كه الان اين اتفاق افتاده است.
- تصميم داريد در آينده فعاليتهاي خود را چگونه ادامه بدهيد؟
اميدوارم شرايط بهگونهاي مساعد شود تا بار ديگر فراخوان عكس موبايلي با همين موضوع را به راه بيندازم. چند ماه بعد از روزي كه اين كار را شروع كردم صفحات ديگري با همين موضوع راهاندازي شد كه بهنظرم اگر فقط ادعاي نخستين صفحه را نكنند كار خوبي است و مردم هم استقبال ميكنند. از اين بابت خوشحال هستم كه توانستم با اين كار جريانسازي كنم. راهاندازي يك سايت به نام طلبه تودي را هم درنظر دارم كه اميدوارم بتوانم به آن جامه عمل بپوشانم.
نظر شما