مرتضي مبلغ در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد با تيتر« پيام ملت به دو جريان بزرگ سياسي » نوشت:
اصلاحطلبان از مدتها پيش خود را براي حضور در انتخابات و ورود به مجلس شوراي اسلامي آماده كردهاند. آنها در اين انتخابات به دنبال مجلسي بودند كه به طور اساسي به فكر برونرفت از مشكلاتي باشد كه طي مديريت غلط گذشته بر كشور عارض شد. مشكلاتي كه دولت يازدهم در طول دو سال و نيم از مديريت خود همچنان در تلاش است آثار آن را از سياست داخلي بزدايد، نيازمند مجلسي با همين ويژگيهاست، تا همگام با دولت و ساير مسوولان كشور راه چارهاي براي برونرفت از آن پيدا كند. در بررسي مشكلاتي كه چندين سال است با اقتصاد و سياست كشور پيوند خورده، ميتوان بهبود وضعيت كسب و كار، خروج از ركود و همچنين حفظ تعادل موجود در سياست خارجي، حل مسائل منطقهاي و جهاني از طريق گفتوگو را انتظار داشت. اما سياست داخلي، را ميتوان به عنوان يكي ديگر از مطالبات اصلي مردم در نظر گرفت.
حقوق اساسي ملت و ايجاد شرايط امن و بهتر براي يك زندگي ايدهآل، از مهمترين خواستههاي مردمي است كه حضور حداكثري آنان را بايد تاكيدي بر حمايت خود از نظام اسلامي معنا كرد. بحث محيط زيست، معضل كمآبي و آلودگي هوا كه از مشكلات حاد زندگي عمومي مردم محسوب ميشود، نياز به قانونگذاراني دارد كه براي فراهم ساختن بسترهاي لازم در جهت كاهش آن هميار و همكار دولت باشند. اصلاحطلبان پيش از انتخابات برنامههاي خود را براي مجلس اعلام كردند و اكنون هم با رسيدن به بهارستان تلاش دارند همان را كه به شكلي دقيق و عالمانه تهيه و تنظيم شده به مرحله اجرا بگذارند. اين خواستهاي است كه با حسنسابقه اين چهرههاي سياسي ميتوان تحقق آن را انتظار داشت.
اما پيام حضور گسترده مردم پاي صندوقهاي راي، چيزي نيست كه به اين راحتيها بتوان از آن گذشت. اين پيام بخشي به اصلاحطلبان و بخشي ديگر به اصولگرايان مربوط ميشود. اصلاحطلبان كه از اصليترين مخاطبان پيام راي مردم هستند اين امر را بهخوبي دريافت خواهند كرد كه اگر جرياني صادقانه در عرصه انتخابات كشور حضور پيدا كند و همه مشكلات و دستاندازهايي كه در بين راه وجود داشته را با تامل و تحمل پشت سر بگذارد و در برابر هر پيشامدي فرار از صحنه را بر قرار و مبارزه ترجيح ندهد و با نگاه به مصالح ملي همچنان در رقابت بماند.
يقينا پاسخ مثبتي را از جانب اكثريت مردم دريافت خواهد كرد. يادمان نرود كه تمام اين رفتارها در چه شرايطي از سوي اصلاحطلبان به مرحله عمل رسيد. نمايندگان اين جريان سياسي همه مشكلات را تحمل كردند، با صندوقها قهر نكردند و انفعالي در رفتار نداشتند. آنها فقط به دنبال اين بودند كه براي حل بيسياستيهاي سالهاي گذشته كه مشكلات زيادي را بر كشور وارد ساخت، صادقانه بايستند و با ورود به نهادهاي قانونگذاري سرنوشت جديدي را براي ملت رقم بزنند. اگر جريان اصلاحات حركت كند و همچون گذشته الگوي اخلاقمداري سياسي باشد خواهد توانست به شعارهاي خود عمل كرده و تداوم اعتماد مردم را هم شاهد باشد. اما پيام اين آرا به اصولگرايان را در چند مورد ميتوان برشمرد. مردم قاطعانه نشان دادند با تندرويها، غوغاسالاريها و ناكارآمديها مخالفند و با وجود دستگاههاي عريض و طويل تبليغاتي كه در اختيار برخي از اصولگرايان وجود داشت «نه» بزرگي را در جواب اين رفتارهاي ناصواب دادند. مردم نشان دادند كه به دنبال رفتار متعادل، منطقي و سازنده هستند.
بد اخلاقيهاي مفرط جواب منفي خواهد داشت. چه اتهامات، چه دروغها و چه حركتهايي كه براي جلوگيري از پيروزي اصلاحطلبان انجام شد اما جواب آن، چه شد؟ غير از اين بود كه اين بداخلاقيها نسبت به كساني صورت گرفت كه با تاييد نهايي شوراي نگهبان وارد رقابتهاي انتخاباتي شدند؟ با تمام گفتههايي كه گوش فلك را پر كرده بود اما مردم به خوبي مخالفت خود را با آنها اعلام كردند.
اصولگرايان يكبار هم كه شده به خود بيايند. نه اينكه گمان ببرند هرچه خود بگويند حق است. براي يك بار هم كه شده بشنوند كه اشتباه كردند، آن را بپذيرند و در رفتار خود تجديدنظر كنند. پس بهترين زمان است كه اعتماد عمومي را بارور سازند نه اينكه آن را كاهش داده و شكاف اجتماعي جديدي را شكل دهند. ما همه ايراني هستيم و تصميماتي را ميگيريم كه تنها در جهت اهداف و آرمانهاي نظام اسلامي باشد. سربلندي و تعالي كشور، هدفي است كه هيچ هموطني نميخواهد كه انجام نپذيرد. در مقابل، مسوولان كشور نيز بايد با نگاه مساوي به آحاد جامعه بنگرند و بدون تفكيك، بسترهاي توسعه را بيش از گذشته فراهم كنند. پس از اين حركت باشكوه ملت بايد استفاده كرد و بر تحقق وعدهها تلاش وافر داشت.
- شبکههای اجتماعی، دومین پیروز انتخابات اسفند 94
محمد سلطانی فر دانشیار واحد علوم و تحقیقات در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
پس از مردم و ملت قهرمان ایران که به طور قطع نخستین برنده انتخابات هفتم اسفند 94 هستند، شبکههای اجتماعی پیروز بعدی این حماسهاند.
همانطور که رسانههای نسلهای قبلی توانستند بر روندهای پراهمیت این کشور تأثیر ایجابی یا تأثیر کاتالیزوری داشته باشند، توقع بر این بود که انقلاب شبکههای اجتماعی خواهد توانست بر مسیر تحولخواهی ملت ایران نیز تأثیر بگذارد. انقلاب 1906 مشروطه ایران اگر با کمک تکنولوژی تلگراف شکل نمیگرفت نمیتوانست با سرعت و همهگیر بودن انقلابیون را آنچنان تحت تأثیر قرار دهد که منجر به پیروزی انقلاب شود. انقلاب اسلامی ایران به مدد رسانههایی مثل دستگاه استنسیل و نوار کاست توانست پیام انقلابیون را با سرعت و همهگیر بودن تحت تأثیر قرار دهد. این همان تأثیر رسانههای جدید بر تحولات اجتماعی، سیاسی کشور ماست.
در طول تاریخ رابطه تأثیرگذار بین تحولات سیاسی - اجتماعی و رسانههای نوظهور یک رابطه اثبات شده و علت و معلولی بوده است و در اکثر تحولات و انقلابهای تاریخ شناخته شده است.
در طی سالهای اخیر نیز رشد قارچگونه و سریع تحولات رسانهها انتظار آن را در پی داشت که میباید این تحولات جدید منجر به تغییرات عمده شود، ولی نوع این تحولات به دلیل تغییر در بستر حرکت رسانهها با نوع تغییرات در گذشته (انقلاب اسلامی، انقلاب مشروطه) تفاوت دارد، چرا که بستر حرکت این رسانهها دیگر به شکل محض خواص، روشنفکران و انقلابیون نیستند، بلکه عامه جامعه هستند.
افکار عمومی تحت تأثیر شبکههای اجتماعی و تلفنهای همراه هستند و به همین دلیل تحولات در بستر آنها هم میباید کل جامعه را متحول کند.
به همین دلیل جامعهای که تصمیم گرفته، مسیر حرکت خود را در بستر اعتدال، عدم بهمریختگی، عقلانیت، پختگی و از مسیر دموکراسی مبتنی بر صندوقهای رأی نه از طریق حرکتهای کور و هیجانی کف خیابان پیگیری کند، از طریق همین رسانههای موبایلی توانست تأثیر خود را بر این مسیر تحمیل کند. خصوصیات این شبکهها نیز مبتنی بر همین نوع تحولات و نیازهای مردم امروز شکل یافته:
1- همهگیر بودن و نه فقط تأثیر روی خواص و نخبگان
2- مورد اعتماد بودن همگان به دلیل فضای آزادی اندیشه که هر کس بتواند نظر خود را در آنها بیابد.
3- سرعت تأثیرپذیری در لحظه. (همانطورکه میدانیم حماسه انتخابات از روز پنجشنبه در شبکههای اجتماعی آغاز شد و جمعه ظهر به اوج خود رسید. )
4- تأثیر بر دیگران یا ایجاد همفکری عمومی.
5- سهل و آسان بودن ارائه نظرات. (برعکس رسانههای سنتی مثل رادیو و تلویزیون و مطبوعات)
6- بدون هزینه بودن حضور همگی مردم.
7- تحت کنترل و سلطه نبودن این رسانهها توسط دولت یا احزاب و نهادهای حزبی و قدرت.
8- مردمی بودن.
اینها و دهها دلیل دیگر باعث شد که در انفجار هفتم اسفند شبکههای تلگرام و واتس آپ و... توانستند برخلاف تصورات قبلی، آنچنان هیجان انتخابات را بالا ببرند که هر کس با وجود تبلیغات شکل گرفته حضور خود را تبدیل به یک حماسه ملی کند. این شبکههای اجتماعی و این تکنولوژیها، خواه ناخواه بخش مهمی از زندگی مردم ما هستند. غافل شدن از آنها ممکن است این فرصت امروزی را تبدیل به یک تهدید ملی کند.
نبود برنامهریزی صحیح برای تولید محتوا، مقابله بیمنطق با این تکنولوژیها، تصمیم به محدود کردن بهجای حمایت در مسیر منافع ملی، ضایعهای سنگین به بار خواهد داشت که معلوم نیست همیشه بتوان این رسانهها را در پیروزی به خدمت گرفت.
- هیبتالله!
حسين شريعتمداري در ستون سرمقاله روزنامه كيهان نوشت:
درباره انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری که روز جمعه با حضور پرشور مردم در سراسر کشور برگزار شد و نتایج حاصل از آن، گفتنیهایی هست که شاید در نگاه اول چندان به چشم نیاید و یا در هیاهوی تبلیغاتی این روزها، پنهان بماند. یادداشت پیش روی اشارهای گذرا به برخی از این نکات است.
1- این واقعیت میدانی - تاکید میشود میدانی- قابل تردید نیست که لیست مشترک سه گروه موسوم به اصلاحات، کارگزاران و حامیان دولت، در تهران، اکثریت آراء را به خود اختصاص داده است.
2- درباره لیست سه گروه یاد شده برای مجلس خبرگان در استان تهران گفتنی است که 8 تن از نامزدهای این لیست، با فهرست نامزدهای معرفی شده از سوی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز مشترک هستند. بنابراین؛ 8نامزد مورد اشاره برای خبرگان را نمیتوان نامزدهای وابسته به سه گروه یاد شده تلقی کرد، بلکه این 8 تن اصالتا نامزدهای جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز هستند که سه گروه اصلاحات و کارگزاران و اعتدال از لیست جامعتین وام گرفته و در لیست خود جای داده بودند که مخالفت و اعلام بیاطلاعی اکثر آنان را در پی داشت. بنابراین اگرچه نامزدهای لیست مشترک سه گروه یادشده برای مجلس شورای اسلامی، در تهران بیشترین آراء را به خود اختصاص دادهاند ولی اکثریت قاطع نامزدهای مجلس خبرگان از حوزه استان تهران، به اصولگرایان تعلق دارند و نه اصلاحطلبان.
3- جریان یاد شده در حالی خود را پیروز انتخابات دو مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری معرفی میکند که اولا؛ اکثریت نزدیک به تمام نامزدهای مجلس خبرگان در سراسر کشور به جبهه اصولگرایان تعلق دارند و ثانیا؛ در مجلس شورای اسلامی نیز فقط حائز اکثریت در تهران هستند و در سطح کشور اکثریت نمایندگان مجلس دهم را اصولگرایان برعهده دارند، بنابراین جریان مزبور برخلاف ادعای تبلیغاتی - و البته زودگذر و بیدوام خود - برنده و پیروز انتخابات روز هفتم اسفند نیست.
4- دیروز، روزنامههای زنجیرهای و سایتهای داخلی و خارجی حامی جریان مورد اشاره، در اقدامی هماهنگ صفحات اول خود را با تیترهای درشت به پیروزی این جریان در انتخابات هفتم اسفند اختصاص داده بودند و از کنار این واقعیت غیرقابل انکار عبور کرده بودند، که «ایران فقط تهران نیست» و مجلس دهم با حضور همه نمایندگان تشکیل میشود و نه فقط نمایندگان تهران. گفتنی است در انتخابات ریاستجمهوری 88 نیز عدهای از فتنهگران با استناد به رأی بیشتر در تهران، اصرار داشتند آن برتری رأی را به حساب کل کشور جا بزنند که... بگذریم!
5- طی سی و چند سال گذشته، همواره در مجلسهایی که بعد از انتخابات ریاستجمهوری تشکیل شدهاند، اکثریت با نمایندگان حامی دولت - صرفنظر از این یا آن دولت- بوده است. مثلا - و فقط به عنوان مثال - در مجلس ششم که بعد از انتخاب آقای خاتمی تشکیل شده بود، 220 تن از نمایندگان جبهه اصلاحات حضور داشتند و حال آن که براساس آمار موجود از نتیجه انتخابات اخیر، مجموعه نمایندگان حامی دولت و اصلاحطلب و کارگزارانی مجلس پیشروی، نه فقط اکثریت ندارند بلکه در اقلیت نیز هستند و اکثریت با نمایندگان اصولگراست که اگرچه ضددولت نیستند - و نباید هم باشند - ولی تابلوی تعریف شده حامیان دولت را هم ندارند.
بنابراین به وضوح میتوان نتیجه گرفت؛ انتخابات هفتم اسفند برخلاف ادعای پرسر و صدای این روزها، نشانه اقبال مردم به دولت و حامیان آن نیست و رضایت ملت از عملکرد 3 ساله دولت محترم را در پی ندارد.
6- باید توجه داشت که جریان یاد شده طی چند ماه گذشته بیآن که دستاورد قابل توجهی از برجام نظیر لغو تحریمها، گشایش سوئیفت، برقراری روابط تجاری، سرمایهگذاری خارجی، گشایش اقتصادی، بازگشت داراییهای مسدود شده و... - که هیچکدام تحقق نیافته است - ارائه دهد، اصرار داشت از برجام با عناوینی مثل فتحالفتوح! بزرگترین دستاورد تاریخ ایران! و... یاد کند و در همان حال از انتخابات هفتم اسفند با عنوان «برجام 2» یاد میکردند. ولی نتیجه انتخابات به گونهای که شرح آن گذشت نشان داد مردم هوشیارتر از آنند که «از دست دادههای نقد» را با «وعدههای نسیه»! هموزن تلقی کنند!
7- این روزها رسانهها و برخی از مقامات آمریکایی و اروپایی با استناد به توهم پیروزی مدعیان اصلاحات در انتخابات هفتم اسفندماه، بر طبل توخالی «تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران»! میکوبند! و با نادیده گرفتن این واقعیت محسوس و غیرقابل انکار که اکثریت قاطع مجلس دهم نیز در اختیار اصولگرایان است، آرزوی همیشه بر باد رفته خود را به این خبر تبدیل میکنند که مدعیان اصلاحات با حضور حداکثری! در مجلس آینده، برای تغییر سیاستهای جاری ایران اسلامی تلاش خواهند کرد! این توهمپراکنی در حالی است که مدعیان اصلاحات بعد از عبور از چند مرحله ناموفق قبلی و شکستهای پی در پی، چارهای جز تمکین و تسلیم در برابر اصول و مبانی نظام ندیدهاند. این جریان سیاسی، در مجلس ششم که اکثریت قاطع آن را در دست داشت - 220 نماینده از 297 نماینده آن دوره مجلس- به هوس تغییر در رفتار و ساختار نظام افتاد و با تصویب لوایح مغایر با قانون اساسی که از سوی دولت وقت - دولت اصلاحات - ارائه شده بود و تصویب چند طرح مشابه، خیال خام خود را دنبال کرد و تا آنجا پیش رفت که جمع قابل توجهی از نمایندگان مدعی اصلاحات مجلس ششم و تعدادی از دولتمردان وقت در اعتراض به ناکامی خود، ابتدا دست به تحصن زدند اما، نظام اسلامی با پشتوانه تودههای عظیم مردمی، راسختر از آن بود که با این حرکت کمترین خمی به ابروی خود بیاورد. و بعد از ناکامی تحصن که از حمایت گسترده و آشکار دولتهای خارجی برخوردار بود، نمایندگان مدعی اصلاحات و تعدادی از دولتمردان با اعلام استعفای خویش، اقدام به «خروج از حاکمیت» کردند که این حرکت نیز با بیاعتنایی نظام و مردم روبرو شد.
این جماعت در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با مدیریت بیپرده مثلث آمریکا و انگلیس و اسرائیل، خیانت بزرگتری را به صحنه آورده و علیه حاکمیت خروج کردند. این اقدام خائنانه نیز راه به جایی نبرد و مدعیان اصلاحات - و نه همه اصلاحطلبان - در ادامه با تحریم انتخابات مجلس نهم، بار دیگر وزن خود را در مقابله با نظام اسلامی آزمایش کردند و باز هم مثل گذشته، شکست خوردند و سرافکندگی دیگری را به کارنامه خود افزودند.
امروزه اما، جریان یاد شده با درک این واقعیت که نظام اسلامی بیدی نیست که با این بادها بلرزد، به بستر قانون روی آورده و در انتخاباتی شرکت کردهاند که با همان ساز و کار همیشگی انجام میشود و این اعتراف صریح به ناکامی در خروج از حاکمیت، خروج علیه حاکمیت، تحریم انتخابات و... است. بنابراین برخلاف توهمپراکنی بیگانگان که با سکوت برخی از مدعیان اصلاحات نیز همراه است، بازگشت کنونی این جریان به شرکت در انتخابات حاصل تنبیه آنان از سوی ملت است و یک پیروزی بزرگ و مثالزدنی برای جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت مقتدرانه آن تلقی میشود.
8- این روزها افرادی از جریان مزبور در حالی که در تبلیغات انتخاباتی خود از گشایش اقتصادی و بهبود معیشت مردم دم میزنند - بیآن که توضیح بدهند طی 3 سال گذشته چه گام مثبتی در این راه برداشتهاند- در همان حال شماری از آنها - و نه همه آنان - در اظهارات «یک خط در میان» خود، سعی دارند برخی از اصول و مبانی تعریف شده نظام، نظیر استکبارستیزی، حمایت از خط مقاومت در منطقه و تکیه بر توان داخلی در اقتصاد و... را زیر سوال کشیده و از حضور خویش در مجلس با عنوان تلاش برای تغییر و جابجایی این گزارهها یاد میکنند! که دراینباره، علاوه بر آنچه در بند قبلی آمده است باید گفت؛
9- ساختار نظام و حمایت تودههای دهها میلیونی مردم از آن به گونهای است که اولا؛ هیچیک از جریانات سیاسی، نمیتوانند کمترین تاثیری در تغییر ساختار و یا رفتار برگرفته از اصول نظام داشته باشند و اساسا رأی مردم به نمایندگان در محدوده وظایف قانونی و تعریف شده آنها در قانون اساسی است. و باید گفت؛ در دوره موسوم به اصلاحات، تمامی دولت، و اکثریت قاطع مجلس را در اختیار داشتید و از هیچ کوششی برای تغییرات یاد شده دریغ نکردید. خب! به کجا رسیدید؟
10- اگرچه سخن از پیروزی و شکست در انتخابات، سخن پسندیدهای نیست ولی به روال جاری و آنچه بر سر زبانهاست، جریان یاد شده در کلیت انتخابات هفتم اسفند شکست خورده است و ضمن آن که اکثریت مجلس دهم در اختیار اصولگرایان است، مجلس خبرگان نیز، اولا شرح وظایفی کاملا متفاوت با مجلس شورای اسلامی دارد و ثانیا، اکثریت نزدیک به تمامی آنها در سراسر کشور از لیست اصولگرایان برخاستهاند و عالمان وارسته و فرهیختهای هستند که طی سالهای متمادی بارها نشان دادهاند، تنها دغدغه آنان دفاع از اسلام، انقلاب، رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و هست. بنابراین برخی از ادعاهای این روزها تنها در قالب «لاف گزاف» قابل ارزیابی است و بیرون از این حد و اندازه، کمترین وزنی ندارد. و مخصوصا یکی دو تن از کسانی که زبان به لافهای گزاف مورد اشاره گشودهاند، از این واقعیت بیشتر از دیگران باخبرند و به نظر میرسد در پی آنند که با اینگونه توهمپراکنیها، به خیال خود، روی روحیه حزبالله و تودههای وفادار اثر منفی بگذارند ولی اینگونه لافها به حکایت آن شخص شبیه است که از او پرسیدند نامت چیست؟ و او برای ترساندن سؤالکنندگان گفت؛ «هیبتالله»! و طرفهای مقابل به کنایه پرسیده بودند «راست میگویی یا میخواهی ما را بترسانی»؟!
- لبيک ملت به نداي رهبر
روزنامه رسالت در ستون سرمقالهاش نوشت:
با آنکه مردم از شرايط اقتصادي کشور رضايت نداشتند و برجام نيز با عهد شکني هاي مکرر آمريكا در هاله اي از ابهام قرار گرفته وهنوز در صحنه اقتصاد اثر محسوسي از آن ظاهر نشده و به طور طبيعي بايد مردمي که با انتخابات قبلي هنوز به نتايج مورد انتظار نرسيده دلسرد شده باشند ولي آنها به دعوت رهبر خود پاسخ مثبت داده و در سراسر کشور در سطحي بسيار گسترده پاي صندوق هاي راي آمده و بار ديگر چهره زيباي مردمسالاري ديني را به نمايش گذاشتند .
اين روز را بايد روز عيد ملي ، جشن مردمي و پيروزي اسلامي و انقلابي ملت ايران دانست و به همه تبريک گفت . حضور چشمگير و پرهيجان مردم در انتخابات ، امنيت و آرامش بي نظيرانتخابات در اقصي نقاط سرزمين بزرگي که از همه طرف در تهديد تروريست هاي
آمريكايي داعش است ، بيشترين ميزان قانونگرايي نسبت به انتخابات قبل و کمترين حجم تخلفات انتخاباتي نسبت به انتخابات قبلي را بايد به همه تبريک گفت . ملت ايران تصويري بسيار متمدنانه ،
بزرگوارانه و زيبا از انتخابات خود به جهان عرضه کرد و نشان داد که شايسته عزت ، اقتدار و محبوبيت جهاني است . انتخابات روز جمعه مردم ايران و بازتاب جهاني آن بسياري از تهمت ها ،سياه نمايي ها و لجن پراکني هاي رسانه هاي بيگانه و شعبه هايداخلي آنها را به يکباره شست و تصوير زيباي نظام اسلامي را که در غبار تهمتهاي ناجوانمردانه از نظرها دور مانده بود، بار ديگر براي جهانيان آشکار و درخشان کرد . زماني که اسلام آمريكايي در چهره داعش سياه ، نفرت جهانيان را برانگيخته ،
اسلام ناب محمدي (ص) و اسلام امام خميني (ره) با بي نظير ترين انتخابات مردمي ، آزادي خواهان و مسلمانان جهان را به اين الگوي زيبا جلب نمود . براي معرفي اسلام و انقلاب اسلامي و براي گسترش الگوي جمهوري اسلامي در عصر سکولاريسم، چه تبليغي از انتخابات ايران مؤثرتر و چه بياني از اين حماسه ملت گوياتر و بليغ تر است ؟! کدام دموکراسي غربي مي تواند ادعا کند سرمايه داران و رسانه هاي سرمايه داران نقش تعيين کننده در انتخابات ندارد و مردم نقش تعيين کننده دارند ؟
همه مراقب باشيم و تجربه هاي تلخ گذشته را مد نظر قرار دهيم و اجازه ندهيم در مرحله پاياني اين حماسه افتخار آميز و پر شکوه که مرحله شمارش نهايي آرا و اعلان نتايج است، کسي از روي عصبانيت ، کام مردم را تلخ کند و دعوا و اختلاف پديد آورد . همه بايد بپذيريم که مسابقه سياسي و رقابت انتخاباتي تمام شده و حالا نوبت رفاقت و اتحاد براي خدمت و ساختن است . کسي که در صحنه رقابت انتخابات هيجان زده شده و نمي تواند هيجان خود را کنترل کند و همچنان به فضاي رقابت انتخاباتي دامن مي زند ، حقيقتا کودکي است در چهره بزرگسال که کودکانه فکر ميکند و کودکانه رفتار مي کند و قادر به کنترل و مديريت خود نيست . وقتي انتخابات تمام مي شود ، شخصيت ،فرهنگ و مدنيت کانديداها و هواداران را بهتر و روشنتر از هر زمان ديگري مي توان مشاهده نمود . آنها که هنگام پيروزي نه تنها مغرور نمي شوند و به رقيب شکست خورده لگد نمي زنند ،
بلکه از او قدرداني کرده و دست او را مي فشارند ، شخصيت والاي خود را بهنمايش مي گذارند .
آنها هم که هنگام شکست بلافاصله شکست را پذيرفته و به پيروز انتخابات تبريک گفته و با کنترل احساسات ، زمين و زمان را محکوم و مقصر نمي کنند ، شخصيت زيبائي از خود در حافظه مردم به جا خواهند گذاشت .
بعضي ها اين ظرفيت روحي را ندارند که پس از اتمام انتخابات پرونده آن را در قلب و ذهن خود ببندند . آنها کشمکش هاي طبيعي مرحله رقابت انتخاباتي را که معمولا توأم با کدورت هايي است ،نمي توانند متوقف کنند و ميل دارند دعوا را تا انتخابات بعد تداوم بخشند.اين ها از هر جناحي باشند ، انسان هاي کم جنبه و کم ظرفيتي هستند . پيروز انتخابات بايد فرهنگ پيروزي را بداند و مراعات کند و شکست خورده هم بايد فرهنگ شکست را بداند و مراعات کند تا تصوير ملت در چشم مردم دنيا تصويري متمدنانه و زيبا باشد . در مرحله پايان رقابت ، بايد بر روي رفاقت سرمايه گذاري کرد و زمينه را براي انسجام و خدمت بيشتر به ملت فراهم کرد . ترديدي نيست که اين خط کشي ها و نامگذاري هاي خصومت آفرين سياسي که در بين ملت ترويج کرده و عده اي را تند رو و افراطي و عده اي را کند رو و محافظه کار ناميده اند ، همه ، ساخته دست دشمن و عوامل دشمن است .
ترديدي نيست که اصولگراهاي حقيقي همه اصلاح طلب و هماهنگ با رهبري اند و اصلاح طلب هاي حقيقي ، همه اصولگرا و متدين و در خط ولايت اند و بايد به کمک يکديگر کشور خود را در اين درياي توطئه ها و حوادث ، پيش ببرند .پرونده رقابت هاي انتخاباتي و پرونده کدورت هاي انتخاباتي را بايد بست و مشغول کار و خدمت شد . کارهاي انجام نشده بسياربزرگي بر زمين مانده که اگر عزمي براي انجامش باشد فرصتي براي تداوم دعوا هاي انتخاباتي باقي نمي گذارد .
بزرگترين کار بر زمين مانده ،اقتصاد مقاومتي است که نسخه شفابخش اقتصاد ما و کشور ما و معيشت ما است ، مرحله اجرايي اقتصاد مقاومتي ، همچنان بر زمين مانده و رشد وتوسعه و رونق اقتصادي ما را به تأخير انداخته است. همه بايد اختلافات را کنار بگذارند تا ظرف چهار سال آينده ، اقتصاد مقاومتي از مرحله سخنراني به مرحله برنامه و قانون و اجرا برسد . اين شايسته ترين خدمت و درخشان ترين اقدامي است که مجلس جديد مي تواند در کارنامه خود به ثبت برساند .مردم شريف و بزرگوار ايران به دعوت رهبر خود لبيک گفتند و در انتخابات حماسه آفريدند ، حالا نوبت نمايندگان منتخب مردم است که با تمرکز بر راهبرد اقتصاد مقاومتي و محقق نمودن آن حماسه بيافرينند .
آنها مي توانند با محقق کردن اقتصاد مقاومتي ، رکود را به رونق ، واردات را به صادرات ، مصرف را به توليد و وابستگي را به استقلال بدل کنند ، خام فروشي را به فروش محصولات نهايي ، ايجاد اشتغال براي جوانان آمريكا و اروپا را تبديل به ايجاد اشتغال براي جوانان ايران و تکيه به قدرت هاي جهاني را تبديل به تکيه بر منابع داخلي ، سرمايه داخلي ، دانشمندان داخلي و جوانان داخلي کنند تا سرنوشت ما در دست خود ما قرار گيرد و بار ديگر اسير قدرت هاي استعماري نشويم . مردم خوب ما اين استحقاق را دارند که رونق و شکوفايي اقتصاد خود را و چرخش چرخ توليد داخلي و کار خانه هاي داخلي را به چشم ببينند . اگر مجلس دهم نام خود را مجلس اقتصاد مقاومتي بگذارد و اقتصاد مقاومتي را به نتيجه برساند ، نامش در تاريخ مجالس کشور ما به بزرگي و افتخار خواهد ماند .بايد در اين دوره ، به هر قيمتي هست اين وعده بزرگ بر زمين مانده ، محقق شود .
شکي نيست اين کار بزرگ نياز به عزم ، اراده و تلاش سنگين نمايندگان دوره دهم دارد . فرهنگ اشرافيت و فساد اقتصادي ، آفت اقتصاد و آفت اقتصاد مقاومتي و آفت فرهنگ وانسانيت ما است ، فرهنگ اشرافيت ، و باندهاي ثروت و قدرت ، نقطه اميد دشمنان ما هستند ، مجلس بايد بدون ملاحظه اين و آن ، فرهنگ اشرافيت را از صحنه
حکومت و نظام اسلامي بر اندازد . چه خوب است که نمايندگان محترمي كه به مجلس راه مي يابند دست به دست يکديگر دهند و تا پايان دوره نمايندگي ، فراکسيون خود را در مسير تحقق اقتصاد مقاومتي و مبارزه با اشرافيت وفساد اقتصادي رهبري و مديريت کنند . دست رد بر سينه بيگانه زنند و زندگي ساده و مردمي خود را بر زندگي اشرافي ترجيح دهند . تنها در اين صورت است که چهار سال بعد ، در مقابل موکلين خود ، در برابر مردم ، ورهبر مردم و خداي مردم ، سربلند و رو سفيد خواهند بود.
نظر شما