سه‌شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۴
۰ نفر

همشهری آنلاین: آتش بس در سوریه و نتایج انتخابات موضوعاتی بودند که از سوی برخی از روزنامه‌های سه شنبه-۱۱ اسفند- مورد توجه قرار گرفتند.

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش با تيتر«جنوب سوریه رویای جدید آمریکا» نوشت: روزنامه کیهان، ۱۱ اسفند

 این روزها صحبت از ایجاد منطقه «پرواز ممنوع» در جنوب سوریه است و بعضی از محافل سیاسی گفته‌اند در این رابطه بین آمریکا و روسیه توافقی صورت گرفته است در عین حال ضمن آنکه صحت چنین خبری محل تردید است ولی در صورت وقوع چنین پدیده‌ای باید شاهد تحول کیفی مهم در پرونده سوریه باشیم. در این رابطه نکات مهمی وجود دارد:

1- غرب مدت‌هاست که پرونده ایجاد منطقه پرواز ممنوع شمال سوریه را در دستور کار دارد اما در عمل به جایی نرسیده است. پس از عملیات پیروزمند نصر در غرب منطقه حلب امکان اجرایی شدن ایجاد این منطقه از بین رفت و از این رو بحث ایجاد منطقه مزبور در جنوب، یک طرح جایگزین با هدف ایجاد توانمندی زمینی برای اداره پرونده سوریه به حساب می‌آید. این منطقه شامل سه استان قنیطره، درعا و سویدا می‌شود. مساحت این سه 10480 کیلومتر مربع یعنی به اندازه مساحت لبنان و نزدیک به دو میلیون نفر جمعیت در خود جای داده است. این منطقه از دو جهت مهم است یکی قرار داشتن در مجاورت مناطق اشغالی رژیم صهیونیستی و دیگری نزدیک بودن این منطقه به پایتخت از این منظر ایجاد منطقه پرواز ممنوع در جنوب در جای خود دارای ارزش راهبردی است، هر چند به پای منطقه حلب نمی‌رسد.

2- صحبت از ایجاد منطقه پرواز ممنوع در جنوب، نقشه شیطانی آمریکایی‌هاست براساس آنچه گفته شده است، آمریکایی‌ها در ملاقات با مقامات وزارت‌خارجه روسیه وانمود کرده‌اند که هدف اصلی از ایجاد  این منطقه در جنوب، صیانت از امنیت اسرائیل می‌باشد و تهدیدی علیه دمشق و دولت دوست روسیه در دمشق نخواهد بود. آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که روسیه یکی از عوامل عدم شکل‌گیری  منطقه پرواز ممنوع یا امن در شمال سوریه با محوریت حلب، بوده و در نهایت با کمک این کشور، جبهه مقاومت بر موقعیت‌های استراتژیک استان حلب سیطره پیدا کرده است. علت اصلی مخالفت روسیه در ایجاد منطقه امن شمال، از یک سو تهدید‌آمیز بودن ایجاد چنین منطقه‌ای برای دمشق و از سوی دیگر حساسیت این کشور روی ترکیه بوده است. آمریکایی‌ها در مذاکرات خود وانمود کرده‌اند که ماموریت طرح منطقه پرواز ممنوع جنوب اساسا از شمال متفاوت است و حال آنکه هیچ تفاوتی در هدف‌گذاری این دو منطقه وجود ندارد.

دلیل مهمی وجود دارد که نشان می‌دهد فعل و انفعالات جنوب تاثیری در بهم خوردن امنیت به ضرر رژیم صهیونیستی نداشته است. در واقع براساس آنچه منابع رژیم صهیونیستی به تکرار گفته‌اند در طول دوره نزدیک به 50 ساله اخیر - از زمان وقوع جنگ شش روزه 1967 - که بین دولت‌های دمشق و تل‌آویو «آتش‌بس» برقرار بوده، بیش از اسرائیل سوریه شرایط آتش‌بس را رعایت کرده است. اسرائیل در جنگ شش روزه 80 درصد استان قنیطره را به اشغال خود درآورد اما در طول این دوران سوریه هیچگاه برای بازپس‌گیری این مناطق - موسوم به جولان و جبل‌الشیخ - اقدام عملی نکرده است. رعایت شرایط  آتش‌بس بین دولت سوریه و رژیم صهیونیستی حتی از سوی هم‌پیمان سوریه یعنی حزب‌الله هم مدنظر قرار داشته تا جایی که علیرغم آنکه ارتش رژیم صهیونیستی در روز 28  دیماه سال گذشته در «مزرعه الامل» در منطقه قنیطره به یک یگان از حزب‌الله که مشغول طراحی عملیات علیه تروریست‌ها بود، حمله کرد اما حزب‌الله پاسخ این رژیم را در خاک لبنان داد.

اگر گفته شود که تهدیدات امنیتی دولت تل‌آویو تنها از سوی حزب‌الله لبنان صورت نمی‌گیرد بلکه گروههای تروریستی  نظیر جبهه النصره به تهدیدی بزرگ‌تر علیه اسرائیل تبدیل شده‌اند، باید گفت براساس اسنادی که از سوی رهبران گروه داعش منتشر شده است، سرویس اطلاعاتی اسرائیل و رهبران گروه النصره به توافق رسیده‌اند. عکس‌های زیادی هم وجود دارند که نشان می‌دهند مجروحان‌ تروریست در بیمارستان‌های شمالی رژیم صهیونیستی مداوا می‌شدند. پس هدف از بحث ایجاد منطقه پرواز ممنوع در جنوب سوریه، رفع نگرانی‌های امنیتی اسرائیل نیست.

3- آمریکایی‌ها از روابط دیرینه روسیه با رژیم اسرائیل برای تاثیرگذاری محوری خود استفاده می‌نمایند. آمریکا می‌داند که روسیه برخلاف آنکه اهمیت چندانی به کاهش روابط و مناسبات خود با ترکیه نمی‌دهد اما حفظ روابط سنتی خود با اسرائیل را برای منافع خود مهم ارزیابی می‌کند. رژیم صهیونیستی به دلیل اتصال با شبکه یهودی می‌تواند روی روسیه اعمال نفوذ کند این در حالی است که این کشور از تاثیر بداخلاقی‌های سران یهود خبر دارد. گفته می‌شود نزدیک دو میلیون از روس‌تبارها در سرزمین فلسطین و تحت قیمومت دولت یهودی قرار دارند این در حالی است که اکثر یهودیان روس‌تبار در سرزمین‌های اشغالی غریبه به حساب می‌آیند.

در این بین روسیه به گمان اینکه رابطه مسکو- تل‌آویو تنظیم کننده و ارزش‌دهنده به مناسبات مسکو با اعراب است، همواره درصدد بوده است  تا از این کارت استفاده کند.

4- منطقه جنوب تفاوت‌های عمده و اساسی با منطقه شمال دارد. اگر آمریکایی‌ها بتوانند در استانهای جنوبی به منطقه پرواز ممنوع دست یابند، در واقع از تعداد بازیگران فعال در این حوزه کاسته می‌شود و مدیریت پرونده‌ای با حذف رقبای اصلی آسانتر می‌گردد. انتقال منطقه امن به جنوب در واقع خلاص شدن از نقش‌آفرینی ترکیه، کردها، داعش و علوی‌ها می‌باشد. منطقه جنوب از طرف‌های مختلف به حوزه عربی اتصال دارد و غیر اعراب در این منطقه سکونت ندارند  با این وصف حذف بازیگران غیرعرب از روند تحولات امنیتی سوریه‌ کار را برای مدیریت پرونده توسط آمریکا فراهم‌تر می‌کند.

5- اما طرح این موضوع در این زمان، اهمیت خاص خود را دارد. اسرائیلی‌ها به شدت از عملیات نصر که حدود یک ماه پیش به نقطه مطلوب خود رسید، وحشت کردند و از این رو بود که با صراحت از حل و فصل پرونده امنیتی به نفع اسدابراز مخالفت نمودند. این نشان می‌دهد که همانطور که گفته شد آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند تا جغرافیای تهدید را جابجا کرده و اصل تهدید را حفظ نمایند. اما در اینکه آیا آمریکایی‌ها می‌توانند بطور واقعی و فعال منطقه پرواز ممنوع را در جنوب به وجود آورند یا نه، تردیدهای جدی وجود دارد. آمریکا در طرح اولیه خود به نقش کشورهای دیگر و بطور خاص اردن اشاره دارد و متن و جزئیات طرح از این نکته حکایت می‌کند که آمریکا بنا دارد، این منطقه را در نهایت به اردن بسپارد و ترتیبات آینده امنیتی و سیاسی آن را به توافقات دولتی بین تل‌آویو و امان موکول نماید. اگر خوب به انتهای ماجرا نگاه بیاندازیم با یک اسرائیل مواجه می‌شویم که 10/000 کیلومتر مربع را به تصرف درآورده و پس از 50 سال - از آخرین جنگ - یک بار دیگر بزرگتر شده است. در واقع همه می‌دانیم که نام بردن از اردن در این پرونده با هدف انحراف اذهان اسلامی عربی صورت می‌گیرد و در واقع آن که در این میدان محور عملیاتی بوده و میوه‌های این درخت را می‌چیند، رژیم صهیونیستی است.

6- اما برخلاف تصور مقامات پنتاگون، ایجاد منطقه پرواز ممنوع در جنوب سوریه آنچنان کار ساده‌ای هم نیست. درست است که مخالفت روسیه در ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه موثر بوده اما واقعیت این است که مخالفت ایران و نیروهای منطقه‌ای مرتبط با آن مهمترین دلیل عدم امکان شکل‌گیری منطقه ممنوعه پروازی بوده است. و از این رو با توجه به مخالفت جدی ایران، ایجاد این منطقه در جنوب، امکان عملی ندارد. اردنی‌ها هم علاقه‌ای به مداخله در پرونده امنیتی سوریه ندارند و در موقعیت‌های مختلف، این نکته را به مقامات سوریه گفته‌اند. منطقه پرواز ممنوع از دید محور مقاومت یک توطئه مهم محسوب شده و از این رو پیشاپیش خود را برای از بین بردن آن آماده کرده است. در این میان مقامات روسیه باید بدانند که تفاوت‌ ماهوی میان منطقه ممنوعه شمال و جنوب وجود ندارد. هدف هر دو حذف دولت قانونی بشاراسد از طریق انجام عملیات مشترک می‌باشد.

  • چهار درس از انتخابات هفتم اسفند

منصور بيطرف در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:روزنامه اعتماد، ۱۱ اسفند

بالاخره با اعلام رسمي پايان شمارش آرا در حوزه انتخابيه تهران، ‌وزن و گرايش سياسي چهار سال آينده در عرصه سياست ايران مشخص شد. انتخابات مجلس دهم با وجود تمامي حواشي كه حول آن ايجاد شده بود يك اتفاق مهم در سپهر سياسي كشور ما به حساب مي‌آيد. با كنار گذاشتن تمامي حاشيه‌هايي كه پيش و پس از انتخابات به وجود آمد، مي‌توان اذعان كرد كه اين انتخابات حامل چهار پيام اساسي بود:

١- انتخابات هفتم اسفند ماه اين مهم را عيان ساخت كه فضاي سياست ايران ديگر مانند دهه ١٣٧٠ و دهه ١٣٨٠ نيست. در آن دوران دو جناح و دو طيف سياسي اصلاح‌طلب و اصولگرا وجود داشت كه شانه به شانه هم و در مقابل هم با يكديگر در رقابت بودند. مرز ميان اين دو طيف آنچنان پررنگ بود كه هيچ حايلي ميان اينها قرار نمي‌گرفت. طرف يا اصلاح‌طلب بود يا اصولگرا. اين بازي تا اوايل سال ١٣٩١ در همه عرصه‌ها جريان داشت و اين انتخابات رياست‌جمهوري سال ١٣٩٢ و جمع شدن طيف‌هاي اصلاح‌طلب و اصولگراي ميانه رو حول حسن روحاني بود كه نخستين تلنگر را به اين مرزبندي زد و انتخابات هفتم اسفند عملا اين مرزبندي ٢٠ ساله را از بين برد.

اگر نگاهي به اسامي نامزداني كه در فهرست انتخاباتي اصلاح‌طلبان وجود داشت بيندازيم با دو چهره‌اي روبه‌رو مي‌شويم كه پيش از اين محال بود اصلاح‌طلبان از كنار آنها رد بشوند چه برسد به آنكه در كنار آنها بنشينند. علي مطهري و كاظم جلالي عملا در انتخابات مجلس هفتم با تمايل كامل اصولگرايي وارد مجلس شدند امازمانه كاري كرد كه آنها در انتخابات مجلس دهم در فهرستي قرار بگيرند يا قرار داده بشوند كه اصلاح‌طلبان از آن طرفداري مي‌كردند.

٢- انتخابات هفتم اسفند در واقع انتخاب ميان «طرفداران برجام» بود با هواداران «ضد‌برجام». كساني كه از برجام حمايت كردند راي آوردند و كساني كه سعي در تداوم تحريم داشتند و به نوعي خواهان توقف برجام بودند راي نياوردند. شايد مردم به فهرستي كه راي دادند از تك تك آنها شناختي نداشتند اما مي‌دانستند در فهرست مقابل كساني هستند كه در دو سال گذشته در مقابل سياست‌هاي برجامي ايستاده بودند و در هر برهه از زمان كه مي‌توانستند در مقابل آن قرار مي‌گرفتند. در واقع مردم با اين انتخاب نشان دادند كه خواهان تداوم برجام هستند و با هر گرايشي كه بخواهد برجام را متوقف كند مخالف هستند.

٣- روحاني در روند اين انتخابات نشان داد كه نه تنها يك سياستمدار است بلكه يك پراگماتيست هم هست. عملگراي محضي كه بر سر هدفش كه در دوران نامزدي رياست‌جمهوري خود داده بود ايستاده است. او با انحاي مختلف در مقابل كساني كه مي‌خواستند اين انتخابات را يكسويه كنند ايستاد و حتي در برخي مواقع از رد صلاحيت‌شدگان هم دفاع كرد و توانست صلاحيت افراد را   از شوراي نگهبان بگيرد تا نسبتا فضاي رقابتي‌تري شكل گيرد.

مردم با انتخاب خود نشان دادند كه خواهان تغيير در فضاي اقتصادي هستند. فضاي اقتصادي كه تاكنون حاكم بوده فضايي همراه با تحريم بوده است؛ تحريمي كه اكنون بنا بر قواعد برجام بايد برداشته شود. در چند ماه گذشته عملا از سوي دولت گام‌هايي براي اين تعامل برداشته شد - مانند قرارداد IPC- اما مخالفت نمايندگان مجلس، ‌آن دسته از نمايندگاني كه در دور بعد از سوي مردم انتخاب نشده‌اند و به مجلس راه نيافته‌اند، با اين قراردادها مانع از تداوم اين گام‌ها بوده است. اما انتخاب مردم از طيف هواداران برجام و راهيابي آنها به مجلس دهم نشان مي‌دهد كه اين تغيير در فضاي اقتصادي هم بايد رخ دهد. در واقع مردم مجلس آينده را مجلس توسعه‌گرايي مي‌خواهند كه بتواند نقشه راه برجام را ادامه دهد.

  • مجلسی برآمده از مطالبات مردم

 غلامرضا تاجگردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:روزنامه ایران، ۱۱ اسفند

مردم در 7 اسفند یک بار دیگر بینش و درک بالای سیاسی خود را نشان دادند. قبل از هر چیز آنچه مشخص است، رأی مردم و حضورشان در پای صندوق‌های رأی حمایت از نظام جمهوری اسلامی ایران بود منتها نمی‌توان گفت تنها پیام مشارکت مردم و کیفیت انتخاب آنها  بخصوص در تهران همین بوده است و وجوه دیگری برای ارزیابی و تحلیل رأی مردم نیست.
آنچه مشخص است، رأی مردم در تهران که همیشه گرمابخش رقابت‌های انتخاباتی بوده است، مضمون یک «نه» را داشت در قبال رفتار جریان‌هایی که علاوه بر نداشتن برنامه، گاهی دچار برخی بداخلاقی‌های انتخاباتی و سیاسی هم شد.


زمان زیادی از ادعاها و تهمت‌هایی که برخی جریان‌های سیاسی به رقبای خود نسبت داد، نمی‌گذرد. اینکه بخشی از نیروهای سیاسی موجه و تأیید شده توسط شورای نگهبان را متهم به همراهی با نیروها و رسانه‌های خارج از کشور و مخالف حاکمیت کردند کار نادرستی بود. با این حال مردم خودشان همانند همیشه شرایط و مواضع را رصد کردند و با رأی‌شان نشان دادند که تحت تأثیر تبلیغات یکسویه سیاسی قرار نمی‌گیرند لذا در روز تصمیم‌گیری، آنها در پایتخت به فهرستی رأی دادند که مورد هجمه رقبای خود بود. در حقیقت تاکتیک انتخاباتی رقبای اصلاح‌طلب نه تنها فایده‌ای برای آنها نداشت که اتفاقاً ضد خود عمل کرد و نتیجه معکوس به بار آورد.

بر این باورم که در این دوره جبهه اعتدال اعم از اصلاح‌طلبان و هواداران دولت به رغم این که با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کردند و به واسطه رد صلاحیت‌ها، رفتاری توأم با نجابت و متانت مقابل افکار عمومی به نمایش گذاشتند. از طرف دیگر، آنها بخوبی و با استفاده از ظرفیت‌ها و سرمایه‌های معنوی خود با مردم ارتباط برقرار و آنها را مجاب کردند که به نفع خودشان است تا در انتخابات شرکت کنند و به «فهرست امید» رأی بدهند. شهروندان نیز روز انتخاب به نظر می‌آید پاره‌ای از اتفاقات مجلس نهم را در محاسبات خود لحاظ کردند. آنها صدای طیفی از مجلس را هم‌راستا با منافع ملی نمی‌دیدند لذا در هنگامه‌ای که احساس کردند می‌توانند تأثیرگذار باشند، از رأی‌شان برای تغییر چهره مجلس آینده بهره بردند.

با توجه به نتایج اعلام شده بیراه نیست اگر بگوییم اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها اکثریت مجلس را از آن خود خواهند کرد. تردید ندارم اگر زنگ رقابت انتخابات زودتر زده می‌شد و اصلاح‌طلبان و اعتدالی‌ها هم فرصت بیشتری داشتند، نتیجه تهران در اغلب حوزه‌های انتخابیه کشور تکرار می‌شد.

کد خبر 326802

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha