واليبال ايران هميشه به لحاظ اخلاقي يك سر و گردن از فوتبال بالاتر بوده است. در موضوع نوع روابط و رفتار بازيكنان وزرشهاي گروهي در كشور هميشه واليبال مثال اخلاق و ادب بود و هنگامي كه در فوتبال رفتارهاي ناشايست بروز ميكرد، به اهالي فوتبال گفته ميشد از واليبال ياد بگيرند. اما مدتي است ظاهرا واليبال كشور الگوي خود را تغيير داده و رفتارهاي خارج از عرف و اخلاق حرفهاي در آن به كرات ديده ميشود، نمونه بارز و آخر آن بازي فينال ليگ واليبال بود كه "ورزش سه " گزارشي از آن را مخابره كرده است:
درگیری، تنش، توهین و فحاشی در بازی فینال لیگ والیبال به اوج رسید و اعضای دو تیم فارغ از نتیجه به رفتار بازیکنان مخصوصا ملی پوشان تاسف میخوردند.
شاید بتوان زشتترین فینال سالهای اخیر را بازی شب گذشته (دوشنبه 17 اسنفد) بین تیمهای پیکان و بانک سرمایه نامید جایی که هیچ اثری از زیبایی ورزش و والیبال دیده نمیشد، دیداری که بعد از آن دو تیم در رختکن ناراحت بودند و شایدی نمیکردند، به این دلایل:
اول اینکه تماشاگران دو تیم از حضور در سالن محروم بودند و خانه والیبال تنها چند عامل برگزاری را در خود میدید که همین موضوع برای از بین بردن زیبایی یک دیدار کافی است. البته در دیدار اول با توجه به شاخصهای تنبیه فدراسیون اصلا توهینی از زبان تماشاگران شنیده نشد و اگر آن الفاظ قابل محروم کردن بود تمام بازیهای لیگ میبایست بدون تماشاگر برگزار میشد.
دوم اینکه حرمتها بیش از هر وقت شکسته شد. دیگر بزرگتر یا کوچکتر در زمین مشخص نبود، مربی با بازیکن وارد تنش میشد، بازیکن این تیم با کادر فنی آن تیم، بازیکن جوان با کاپیتان با تجربه و تاسف بارتر از همه شاگرد و استاد. شاید تمام بازیهای لیگ به این اندازه فحاشی و توهین شود اما سکوت سالن این اتفاقات را بیش از پیش پر رنگ کرد تا پردهها بیشتر از همیشه بین دوستان ملی و دشمنان لیگی برداشته شود.
سوم اینکه زخمهای کهنه سرباز کرد و سرمربیان دو تیم دهان به اعترافاتی قدیمی باز کردند. کارخانه از 15 سال زحمتی که برای مربی حریف کشیده بود میگفت و اعتقاد داشت او پیمان اکبری را پیمان اکبری کرده است تا جایی که پیمان رنگ پادگان را هم ندیده بود. البته اکبری کمی سربستهتر صحبت کرد و از کنترل کادر فنی روی سکوها پرده برداشت و تغییر عقایدی که باید روی کارخانه بدهد.
چهارم و بدتر از همه اینکه در پایان بازی هیچ یک از دو تیم در رختکن خوشحال نبودند و بازار گلهگذاری داغ بود. به دفعات بازیکنان با یکدیگر دهان به دهان شدند و بدترین الفاظ را به یکدیگر نسبت دادند که این اتفاق بارها افتاده است اما در بازی دیشب به اوج رسید. تمام حاضرین در زمین با یکدیگر دوستانی نزدیک هستند که بارها در تیم ملی کنار هم بودند اما موضوع تاسف بار همین رفتاری است که چند دوست که قرار است الگو باشند با یکدیگر دارند.
این دیدار هیچ یک از فاکتورهای زیبایی را نداشت چرا که نه تماشاگری بود، نه بازی زیبایی از لحاظ فنی برگزار شد، نه رفتار بازیکنان با هم زیبا بود و نه هیچ چیز دیگری و در طرف مقابل تمام فاکتورهای زشتی دیده میشد. توهین، اهانت، زیر پا گذاشتن حرمت بزرگتر، کوچکتری، ریختن پته یگدیگر روی آب، باز شدن زخمهای کهنه و فحاشی که در پایان به شکستن حرمت تعداد زیادی از ملی پوشان به اتمام رسید.
- بیادبی و بیاحترامی برای والیبالیها عادی شده
بهمن سلطانی یکی از اسطورههای والیبال ایران که حالا مشاوره باشگاه پیکان است بعد از بازی شب گذشته میگوید:« من اصلا به نتیجه نمیخواهم اشارهای کنم و اینکه تقصیر چه کسی بود، من فقط میتوانم بگویم این والیبالی نیست که از قدیمیها قرار بود به ارث برسد. سالن افراسیابی 2 هزار نفر ظرفیت داشت و 5 هزار تماشاگر برای تماشای یک دیدار میآمدند که آنقدر ازدحام میشد که دور زمین آدم مینشت و بازیکنان سرویس با دورخیز نمیتوانستند بزنند. بازیکنان هم با آن خلق تند و جنوب شهری تهران به زمین میآمدند و بازیها فوق العاده حساس بود، چرا در آن زمان یک نفر به دیگری بیاحترامی نمی کرد؟ به قول الانیها سطح فرهنگی حالا بالاتر است، پولها حرفهایتر است، رسانه و همه امکانات هم در اختیار است اما مگر میشود انقدر بیادبی و بياحترامی برای والیبالیستهای ملی عادی باشد؟ کارخانه را من سالهاست می شناسم و رابطه خوبی داریم اما اینکه نگذاشتم اکبری به پادگان برود برای چه بازگو میشود؟ غیر از اینکه حالا بازیکنان سرباز برای تراکتورسازی بازی میکنند؟ در زمان ما هم والیبالیستها به صنام میرفتند و این بازگو کردن ندارد. اکبری مربی جوانی است که سال به سال با تجربهتر میشود، حالا مرد 58 ساله باید بیاید اینطور حرفها را پشت سر او بزند؟ مربیان دست بوس به تیم ملی بروند و اوضاع اخلاقی بشود اینی که هست؟ این بیاحترامیها اگر همین طور ادامه پیدا کند باید فاتحه والیبال را خواند و در فدراسیون را تخته کرد.
- ریشه بیاحترامیها کجاست؟
اینکه میگویند در تیم ملی و والیبال بازیکن سالاری وجود دارد نه اینکه مربیان لطمه میخوردند، خود بازیکنان ملی هم تحت سایه این مساله قرار میگیرند. بازیکنانی که در تیم ملی مورد امر و نهی قرار میگیردند و وقتی در بازیهای باشگاهی مجبور به طلاعت نیستد، ضمن تقویت حس خودمختاری، دیگر احترام عوامل در تیم ملی هم نگه نمیدارند، چون برای آنها نیازی نیست.
روابط 0 یا یک است، یا احترام بیش از حد در صورت نیاز، یا بیاحترامی در صورتی که نیاز نباشد. حالا نظر اکثریت است که در تیم ملی والیبال روابط به اندازه توانایی فنی ارزشمند است و در برخی پستها حتی روابط از توانایی فنی قدرتمندتر شده. حالا سرمربی عوض شده، المپیک در راه است و تغییرات احتمالی که همین مساله استرس های زیادی را به وجود آورده است و البته روابطی جدید که شاید روابط گذشته دیگر جایگاه خود را ندارد. احتمالا سابقا در تیم ملی افرادی به هم احترام میگذاشتند که حالا شاید تشخیص داده میشود که این احترامات لازم نباشد ولی در طرف مقابل توقع وجود دارد. روابط پیچیده شده و آثار روابط گذشته ملی علائم خود را در لیگ گذاشته است که صورت زیبایی که ندارد هیچ، بسیار زشت و باعث تاسف است.
- مقصر که بود؟
بهمن سلطانی که نقطه نظرات بسیاری در مورد اتفاقات اخیر دارد. وي در مورد مسبب این اتفاقات میگوید:« عامل باز دارنده برای این اتفاقات وجود نداشت. کاپیتان تیم ملی در بازیهای مقابل پیکان به دلیل رفتار نامناسب هر دفعه کارت قرمز میگیرد ولی هیچ کس جرات ندارد او را محروم کند. بازیکنان ما و بانک سرمایه بدترین درگیری را انجام میدهند و باز این اتفاق رخ میدهد، چه کسی زورش به بازیکنان میرسد و قرار است جلو آنها باستد؟» فدراسیون محرومیت نقدی برخی از عاملین درگیری اول دو تیم را بخشید و کک هیچ بازیکنی از آنها نگزید، حالا به خاطر چند شعار کاملا متوسط تماشاگرانی کم سال هزاران نفر را که هیچ توقعی از آنها نیست محروم میکنند اما بازیکنان میلیاردی که از تک تک آنها توقع میرود بدترین الفاظ و حرکات را در زمین پیاده میکنند اما فدراسیون هنوز در رویای المپیک است، نه به قبل و نه به بعد از آن کاری ندارد. فینال، تاسف و اوج بیاحترامی چکیده والیبال ایران است که وقتی چند ملی پوش جمع میشوند این اتفاقات میافتد.
نظر شما