بيپولي واژهاي است كه نهتنها تئاتر پايتخت بلكه تئاتر ايران سالهاست آن را بردوش ميكشد و ميرود كه به پيشانينوشت هنرمندان تئاتري تئاتر مبدل شود. برای اينكه تئاتر ما پول ندارد و چرا به ازاي اجراهايي كه گروهها دارند، نميتواند گليمش را از آب بيرون بكشد، ميتوان دهها دليل را كنار گذاشت؛ دلايلي كه بخش اعظم آن به برنامهريزان و سياستگذاران فرهنگي بازميگردد و بخشي نيز بهخود هنرمندان و در اين ميان نبود تماشاخانهها را ميتوان دلیل اصلي اين عدمتوفيق مثال زد؛ تماشاخانههايي كه در پايتخت كفاف جمعيت خود تئاتريها را نميدهند. هرچند افزايش تماشاخانههاي خصوصي شايد بتواند تأثيري بر فروش نمايشها در سال آينده (95) بگذارد اما كارگردانان معتقدند اين تماشاخانهها براي تئاتريها چيزي جز ضرر مالي ندارد و تماشاخانهدار برنده اصلي ميدان است.
اگر به مركز تئاتر پايتخت كه زماني قلب تپنده تئاتر ايران بود و برخي هنوز اصرار دارند كه اين قلب خوب ميزند نگاهي داشته باشيم، با توجه به تعطيلي برخي از سالنها براي بازسازي، 4 سالن اصلي، چهارسو، سايه و پلاتوي اجرا كه تنها چندماه از تولدش در اين مجموعه ميگذرد، 36 نمايش در تئاتر شهر روي صحنه رفته است. سهم تالار اصلي در اجراهاي سال 94 تنها 8نمايش بود و بيشترين اجرا را تالار چهارسو با 16نمايش داشت. تالار سايه و پلاتوي اجرا نيز بعد از بازسازي و بازگشايي بهترتيب 9 و 3اجرا داشتهاند. با يك حساب سرانگشتي و نگاهي به قيمت بليت اين مجموعه ميتوان يك آمار فروش نه چندان دلچسب را بهدست آورد. مجموعه تئاترشهر با احتساب تعطيلي دوران بازسازي در اين سال، سهم فروشش از بليت تئاتر كشور بهعنوان مركز اصلي تئاتر ايران كمتر از نيم ميليارد بوده است. 36نمايش اجرا انجام شده در تئاترشهر 454ميليون و 532هزار و 550تومان فروختهاند.
- فروش نشانه كيفيت نيست
ايوب آقاخاني نمايشنامهنويش و كارگردان تئاتر ازجمله هنرمنداني است كه اعتقادي به ركوداقتصاد تئاتر ندارد و معتقد است وضعيت تئاتر با توجه به بضاعتش از سينما بهتر است اما همين خرده نفس جوابگوي اهالي تئاتر نيست. او ميگويد تئاتر دچار نوعي افت شده كه اين افت به اقتصاد باز نميگردد بلكه به عواملي بستگي دارد كه ممكن است خيلي علمي و آكادميك نباشند. كارگردان نمايش «كسوف» اضافه ميكند: وقتي تئاتري خوب ميفروشد دليل بر كيفيت بالاي نمايش نيست و وقتي فروش ندارد نشانه بيكيفيتي آن نيست. چنين فاكتوري را نميتوان در تئاتر امروز لحاظ كرد. متأسفانه در حال حاضر تئاتر با تماشاگران پراكندهاي روبهروست كه سليقه آنها تربيت و كنترلشده نيست. نگاه عدهاي از تماشاگران تئاتر در مقابل عده ديگر كاملا متفاوت است و هيچ نگاه مشترك درستي وجود ندارد.
كارگردان «روياهاي رام نشده» ميگويد: در مسير اجراهاي عمومي، بخش سليقه بر بخشهاي جديترغلبه پيدا كرده و متأسفانه اين روزها نمايشي فروش خوبي دارد كه يا كارگردانش حاشيهسازي ميكند، يا بازيگران سينما در آن بازي ميكنند يا يك جريانسازي رسانهاي- چه درست چه غلط- درباره آن اتفاق ميافتد. در اين ميان كيفيت جايگاهي ندارد.
كارگردان «تكههاي سنگين سرب» با بيان اينکه روزگاري كيفيت تئاترهاي روي صحنه عامل فروش آنها بود اما حالا همهچيز فرق كرده است، ميگوید: فضاهاي مجازي بدون هيچ مهاري در ذيل جريانات تئاتر قرار گرفتهاند. الان دورهاي شده كه همه روي يك تئاتر نظر ميدهند و جرياني ايجاد ميكنند که شايد اين جريان درست يا نادرست باشد. زماني براساس نظر منتقدین تئاتري، مخاطب نمايشي را براي تماشا انتخاب ميكرد والان حاشيهسازيها، متن اصلي شده است. هر كسي در هر مقامي بدون گذاشتن پيشوندهايي چون «به نظرم»یا «به عقيده من» حكمي براي تئاتر صادر ميكند و اين جريان تماشاگر را هدايت ميكند كه اين هدايت ممكن است اشتباه باشد.
- تماشاخانههاي خصوصي اقتصاد تئاتر را نجات نميدهند
آقاخانی در ادامه به رشد و ايجاد تماشاخانههاي خصوصي اشاره میکند و با بيان اينكه اين نوع تماشاخانهها به بدنه تئاتر آسيب ميزنند، ميگويد: در اين تماشاخانهها كه مثل قارچ در حال زیاد شدن هستند، آثار تنها با ارزيابي مميزي نه ارزيابي كيفي روي صحنه ميروند. در اين ميان گروههاي نمايشي و تماشاگران ضرر ميبينند و تنها منفعت را تماشاخانهدار ميبرد. گاهي در اين تماشاخانهها آثار بيكيفيت و نازل اجرا ميشوند و مردم را به هر طريقي براي فروش سمت خود ميكشند اما در نهايت تماشاگر از هزينهاي كه ميكند راضي نيست. اين تماشاخانهها دخل و خرج خود را درنميآورند و هزاران ترفند براي فروش بليت پيدا ميكنند. بهنظرم تماشاخانههايي كه بدون برنامه و اهداف خاص راهاندازي شدهاند تئاتر را به بيراهه ميبرند.
- از تئاتر دولتي توقع سوددهي نداشته باشيم
نيما دهقان نمايشنامهنويس و كارگردان تئاتر هم اقتصاد تئاتر را به دو بخش تقسیم ميكند و با اشاره به اقتصاد تئاتر دولتي ميگويد: تكليف تئاتر دولتي مشخص است. وقتي دولت براساس اهداف و چارچوپ تعيين شده و به خاطر جريانسازي فرهنگیای كه در برنامه خود دارد به گروههاي نمايشي براي اجرا سوبسيد ميدهد، ديگر نبايد انتظاري از فروش گيشه يا درآمدزايي داشته باشد.
كارگردان «ترن» يادآور ميشود: تئاترهايي با حمايت دولت قرار نيست گردش مالي سودآور داشته باشند و اين انتظار اشتباه است. جريانسازي فرهنگي با گيشه جور در نميآيد. در هيچ كجاي جهان انتظار گيشه از تئاتر دولتي مطرح نيست. اما در تئاتر خصوصي بحث متفاوت است. به جريان تئاتر خصوصي در كشور ميتوان نگاه درآمدزايي داشت.
وي تصريح ميكند: البته من با كيفيت و نوع اجراهايي كه در تماشاخانههاي خصوصي میبینیم كاري ندارم اما تئاتر خصوصي ما يك مشكل جدي دارد و آن رشد قارچ گونه تماشاخانههاي خصوصي بدون برنامه است.
- كمپاني تئاتر به جاي تماشاخانههاي خصوصي
كارگردان «جان گز» با عنوان اينكه تماشاخانهها در اختيار گروههاي نمايشي قرار ميگيرند و اين امر باعث ميشود گروه بيشتر فكرش به درآمدزايي باشد، ادامه ميدهد: با توجه به بضاعت تئاتر، گروهها سعي ميكنند با دكورهاي معمولی و بازيگران كم پول خود را از گيشه درآورند. وقتي بدون آگاهي و برنامهريزي وارد جريان تئاتر خصوصي ميشويم، اين امر هيچ كمكي به اقتصاد تئاتر نميكند.90درصد گروههاي نمايشي پذيرفتهاند كه پول خود را از گيشه به دست بياورند اما روشها اشتباه است.
كارگردان «خنكاي ختم خاطره» در ادامه با بيان اينكه در جريان تئاتر خصوصي كشور در مرحله گذر هستيم، اضافه ميكند: زماني سالن نمايش خصوصي و تئاتر خصوصي خواهيم داشت كه تماشاخانهدار نداشته باشيم. باید كمپاني تئاتري داشته باشيم. تئاتر خصوصي و راهاندازي تماشاخانه قوانين و معيارهاي مشخص خود دارد كه هنوز به آن دست نيافتهايم.
نظر شما