مژگان صداقتپناه از همين دست هنرمندان شاغل است كه البته با وجود نارضايتيهايي كه از برخي شرايط شغلياش دارد، اما خوشحال است كه مردم آنقدر از كارهايش خوششان ميآيد كه حاضرند بابتش مبلغي بپردازند و آنها را بخرند. او حتي طرحهاي سفارشي مشتريهايش را روي چرم ميزند؛ حالا آن چرم ميخواهد كيف باشد، ميخواهد دستبند، ميخواهد تابلو يا حتي كمربند. صداقتپناه از روزهاي خوب وبد كارش ميگويد.
- بالاخره ياد گرفتم
من از ابتدا به چرم و هرچيزي كه مربوط به چرم ميشد علاقه داشتم؛ براي همين چند سال پيش بالاخره به كلاسهاي چرمدوزي يك فرهنگسرا رفتم و ثبتنام كردم و از همانجا دوخت چرم را ياد گرفتم. يك روز و سر يكي از همين كلاسها، آقايي آمد و طراحي روي چرم را كه خودش انجام داده بود به ما نشان داد و آنقدر همه خوششان آمد كه يك دوره از آن كار برايمان كلاس گذاشتند. حكاكي روي چرم را هم من از آنجا ياد گرفتم اما چون آن كلاسها ابتداييترين چيزي بود كه من از حكاكي چرم ديده بودم، بعد از آن هم خودم پيگير شدم و 3-2 تا استاد عوض كردم تا اينكه خودم بهطور كامل آن را ياد گرفتم. حالا تقريبا 3 سال شده كه من اين كار را بهطور تخصصي انجام ميدهم.
- كافياست قلقش دستات بيايد
روال ثابت كارم اين است كه اول چرم خام را از بازار ميگيرم. چرمهاي همدان خيلي بهتر هستند؛ هم نرم هستند و هم نازكتر كه خيلي به درد كاري كه ميخواهم انجام بدهم ميخورند. اگر بتوانم آن را گير بياورم يا كسي برايم بياورد، از آنها استفاده ميكنم اما در حالت عادي با همين چرمهاي معمولي بازار هم كار ميكنم. براي شروع كار، چرم خام را خيس ميكنم. اين خيس كردن باعث ميشود چرم حالت انعطافپذيري پيدا كند تا بشود روي آن سمبههاي مخصوصش را كوبيد. اين سمبه زدنها حالت برجستگي و فرورفتگي به چرم ميدهد؛ از اينجا به بعد چرم آماده شده و ميتوانم آن نقشي كه ميخواهم را رويش پياده كنم. اين نقش ميتواند هر چيزي باشد؛ نوشته، منظره يا هر چيز ديگري. وقتي قلقش دستات بيايد، ميشود خيلي راحت كار مدنظرت را روي چرم پياده كني.
- اگر فروش برود!
من كيلويي 40هزار تومان چرم ميخرم. اگر اضافهها و زائدههاي آن را كنار بگذارم، يك كيلو چرم خام، تقريبا 60سانت در 60سانت چرم خالص براي كار ميدهد. از اين يك كيلو چرم، 2 تا 3 كيف پول ميشود درست كرد. اين كيف پولها را با احتساب خود چرمش، حكاكياش و كاري كه داخل كيف براي درست كردن جاي پول و ديگر چيزها انجام ميدهم، تا 50 هزار تومان هم فروختهام؛ يعني اگر كارتان فروش برود، ميتواند سود خيلي خوبي داشته باشد اما يادتان نرود؛ اگر فروش برود!
- سفارشي كار ميكنم
چيزهايي كه درست ميكنم خيلي متنوع است؛ كيف، كيف پول، دستبند، كمربند و حتي تابلو. البته تجربهام در اين سالها ميگويد كه مردم وسايل ريز و كوچك را بيشتر از وسيلههاي بزرگ مثل كيفهاي دوشي ميپسندند و ميخرند. چيزهايي مثل دستبند و حتي جاسوئيچي در نمايشگاههايي كه رفتهام مشتريهاي خوبي داشته. اوايل، كارهايم را درست ميكردم و بعد آنها را به فروش ميگذاشتم اما از يك جايي به بعد تصميم گرفتم سفارشي كار كنم. نمونه كارهايم، سبك كار را به مردم نشان بدهد و اگر خواستند و طرح خاصي هم مدنظرشان بود، من آن را روي چرم دربياورم. اينجوري هم براي من بهتر است و هم براي خود سفارشدهنده كه كارش، سليقه 100درصدي خودش است.
- به نصف قيمت هم فروختهام
اين كار چيزي نيست كه بگويي صفر تا 100 سودش بستگي بهخودم دارد. ممكن است بهترين كار را درست كني اما كسي آن را نخرد. خيلي چيزها در فروش رفتن تأثير دارند؛ محلهاي كه كار ميكنيد مهم است؛ نمايشگاههايي كه ميرويد مهم است. حتي آن بازه زماني كه كار ميكنيد هم مهم است. آن اوايل كه شروع بهكار كرده بودم چون چنين كارهايي كمتر ديده شده بود، بيشتر فروش ميرفت اما حالا از اين مدل صنايعدستي تقريبا زياد است و نسبت به سالهاي اول، فروشم هم كمتر شده. آنقدر كه در يكي از نمايشگاهها، مجبور شدم كيفپولهاي 50 توماني كه واقعا براي كاري كه صرف شده بود، قيمت گراني هم نداشت را هركدام 25 هزار تومان بفروشم تا حداقل روي دستم نماند؛ يعني در واقع هيچ سودي برايم نداشت و فقط كمي سرمايه اوليهام جبران شد.
- تبليغ اينترنتي سخت شده
مغازه ندارم؛ شايد اين اصليترين دليلي باشد كه نتوانستهام از كل قابليتهاي اين حرفه استفاده كنم. هرچه تبليغ ميكنم مربوط به اينترنت و شبكههاي اجتماعي است و خب، آنقدر اين شبكهها زيادشده كه مردم به راحتي نميتوانند اعتماد كنند. در اينترنت هم اعتماد كم و البته سخت شده است. مشتريهايي داشتهام كه كار را خواستهاند اما به محض اينكه ميگويم شماره حساب ميدهم تا مبلغي را بهعنوان بيعانه بريزيد تا مطمئن باشم شما اين كار را ميخواهيد، پشيمان ميشوند؛ خب حق هم دارند. آنقدر پيشنهادهاي نامطمئن ديدهاند كه ديگر اعتماد كردن برايشان سخت شده. اما همين موضوع اصليترين دليل افت كار شده.
- علاقه، خلاقيت و توانايي فروش
اگر كسي ميخواهد وارد اين كار شود و از آن پول بهدست بياورد، بايد چند ويژگي را حتما داشته باشد؛ اول اينكه به كاري كه ميكند علاقه داشته باشد. تقريبا از 9صبح تا 6بعد از ظهر در كارگاه خانگيام كار ميكنم و اگر اين علاقه را نداشتم، مطمئنا نميتوانستم ادامه بدهم. كساني كه باچرم كار ميكنند، لازم است كمي روي كارهايشان خلاقيت داشته باشند و سعي كنند متفاوت با چيزي كه در بازار هست كار كنند. اگر اينها را نداشته باشند، سرمايهاي وسط ميگذارند و به نتيجه نميرسند و پولشان حيف ميشود. اما اگر علاقه و خلاقيت به خرج دادند و توانستند كار را تميز دربياورند و بفروشند، حتما سود خوبي بهدست ميآورند.
- دوباره همين كار را انتخاب ميكنم
راستش را بخواهيد آنقدر كه توانايياش را داشتهام، در اين كار موفق نبودهام. با وجود اين، اگر دوباره به عقب برگردم، همين راه را انتخاب ميكنم ولي با كمي تغيير؛ سعي ميكنم مغازه بگيرم و كارم را وسعت بدم چون مسئله اصلي، داشتن جايي براي عرضهكردن نمونه كارهاست. وقتي مغازه باشد و جايي براي عرضه كردن كار داشته باشي، خيلي بهتر ميتواني بازخورد بگيري تا اينكه مردم فقط به يك عكس اكتفا كنند و خوشبين باشند كه كارشان خوب ميشود. شايد چون من تبلغيات خوبي براي كارم نداشتم، نتوانستم از اين حرفه كه اتفاقا طرفداران زيادي هم دارد، به آن چيزي كه ميخواهم برسم. كارم گسترده نبود و چون به تنهايي كار ميكردم و هيچ همكاري نداشتم، خيلي جنبه حرفهاياش را رعايت نكردم و محلي كار كردم. بهنظر من، كار چرم از آن كارهاي پرطرفدار است، اما بايد بتواني خودت را به طرفدارانش نشان بدهي. آنوقت است كه حسابي مشتري پيدا ميكني.
نظر شما