در بررسی مقوله شعر درمییابیم که 5عنصر عاطفه، تخیل، آهنگ، زبان و گونه در آن دخیل هستند. 2عنصر اول در پهنه اندیشه و ادراک قرار میگیرند و عناصر بعدی براساس تجربیات دیداری،شنیداری و کسبی هستند.
عاطفه در بعد روانشناختی نتیجه تأثیرپذیری از جهان بیرون و ذهنیات است که در آن پیوستگی ذاتی(فطری) دخالت دارد و مایه اصلی آفرینش اثر میشود، در این مقوله انسان با دل خود به خلوت مینشیند و تنشهای درون را با ضربان قلب مسکناش در قالب کلامی که از ضرباهنگ روحش شکل میگیرد بر زبان آورده بر کاغذ مینگارد و اکثر اینگونه اشعار بیانگر احساس واقعی کشش، گرایش، آرزو و درد و رنج یا شادمانی است، بدینگونه با همه آشنا میشود و بر دلها مینشیند.
یکی از اینگونه شعرها مقتلسرایی و منقبت سرایی است که باعث به وجود آمدن گونهای هنر موسیقایی آوازی با بن مایههای مذهبی گردیده به نام منقبت خوانی و مقتلخوانی.
هنری تلفیقی برپایه ساختارهای عالمانه، دینمدارانه و مبلغ که به گونهای ویژه، اندیشههای ناب را به همراه ژرفنگری و تصویرسازی مبتکرانه در آن به کار گرفتهاند، و این دریایی نیست که همه کس در آن دست بشوید بلکه ترنجی است بردار و عودی است بر آتش که مایه سوزندگی دارد و دیدار حاجتمند میطلبد.
این هنر از میان اعراب به ایرانیان رسیده و در طول زمان ارزشهای معنوی با کلام پارسی پیوند خورده و در یک جریان تاریخی بر اثر کوششهای پیشینیان به هنری مستقل در موسیقی و شعر ایرانی تبدیل شده است.
در مقتل و منقبت ظاهر الفاظ چنان مینماید که ورود واردات آن شکل مینماید اما وقتی اجرا توسط مفسر آنکه همانا «منقبت خوان» یا «مقتلخوان» است صورت میپذیرد، واکنش مخاطب، میزان ادراک او را و تأثیرگذاری متن کلام بر ذهناش را نشان میدهد. مقتل و منقبت در سرایش کلام و بیان از مفاخره مثبت بهره میبرد که همان روش ابداعی مولاعلی(ع) است.
تصویرسازی بسیار ساده و صریح در آن صورت میپذیرد در عین حالی که نوعی قدرت نمایی منطقی در آن جاری است و همین است که بار کلام را دقیق و ظریف و برجسته میکند و در آن نوعی ارتباط ماهوی بین شاعر و جریان ماوقع برقرار میکند. تاریخ مختصر مقتلسرایی و مقتلخوانی از زمان شهادت امیرالمومنین علی(ع) آغاز شد و از «اصبغ ابننباته» که اولین کسی است که بر این امر اهتمام گزیده است.
آنچه از نوشتارهای تاریخی در مورد مقتلسرایی میتوان به دست آورد این است که مقتل از سوی علمای سنت هم مورد استقبال بوده است و در زمینه مقتلخوانی آثار «ابنابیالدنیا» و «حسینبنصفوان» از همه مشهورتر است. در زمینه مقتل و منقبت خوانی، «سیدحمیدی» و «رشیدالدین ابنشهر آشوب» برتر از دیگران قرار میگیرند.
و جزء نخستین کسانی هستند که مناقب سرایی را آغاز کردند. از مشهورترین مناقب سرایان ایرانی «ابوالفرج اصفهانی» نویسنده کتاب الاغانی که مقتال طالبین را نوشته و پس از او حاکم نیشابوری قرار دارد که مناقب علی(ع) را به نگارش در آورده، محمدبن سلیمان کوفی زیدی شاعر دیگری است که مناقب علی(ع) را سروده است از مناقب سرایان دیگر میتوان به«اخطب خوارزم» و «ابن حجر» و «ابن ابی شیبه » اشاره کرد.
پس از این شاعران، به ادبای پارسیگوی ایرانی مشهوری که منقبت به زبان پارسی سرودهاند و حتی اوزان موسیقایی آوازی آن را اشاره کردهاند میرسیم شاعرانی چون حکیم سنایی،کاتبیترشیزی، ابنحسام خوسفی، اهلی شیرازی، محتشم کاشانی، همای شیرازی، قاآنیشیرازی، ملکالشعرای بهار، شهابتربتی، جلالالدین همایی(سنا)، ریاضی یزدی، صغیر اصفهانی، فواد کرمانی، مرحوم دکتر ناظرزاده کرمانی و دکتر قاسم رسا.
برای نمونه در اشعار مقتل الامام امیرالمومنین علیابنالیطالب(ع) از ابیبکر بن عبدالله بنمحمد بن عبید(ابنابیالدنیا) چنین آمده است:
حمت لیدخل جنات ابوحسن
و اوقدت بعده للقاتل النار
ماذا اراد بخیرالناس کلهم
دنیا اوهداهم للحق ان حاروا
یقول ما قال عن قول النبی
فما یخالف الجهر منه فیه اسرار
تزوره ام کلثوم و نسوتها
لاکالمزور و لاکالزور زوار
یبکین اروع میمونا نقیبه
یحمی الذمار اذا ما معش جاروا (1)
ترجمان پارسی:
گاه آن فرا رسید که ابوالحسن(ع) به بهشت درآید و پس از او قاتل او بر آتش برافروخته شود.
او نسبت به بهترین همه مردم از لحاظ دین و رهنمونترین آنان به راحتی به هنگامی که سرگردان شوند، چه میخواست؟
هر سخنی که میگوید از گفته پیامبر است و آشکار و مخالف با نهان نیست.
امکلثوم و بانوان همراهش براستی و حقیقت نه همچون زائران درغگو از او دیدار میکنند.
آنان بر آن دلیر فرخنده سرشت میگریند، همو که هرگاه گروهی بر او پناه برند از تعهد خود پاس میدارد.
نمونهای هم از اشعار منقبت امام علیابنابیطالب(ع) از ابوالمجد مجدود ابنآدم (حکیم سنایی)چنین آمده است:
ای امیرالمومنین ای شمع دین ای ابوالحسن
ای به یک ضربت ربوده جان دشمن از بدن
ای به تیغ تیز، رستاخیر کرده روز جنگ
وی به نوک نیزه کرده شمع فرعونان لکن
تیغ الاالله زدی بر فرق لاگویان دین
هرکه لا میگشت وی را میزدی بر جان وتن
تا جهان خالی نکردی از بتان و بت پرست
تا نکردی لات را شهادت و عزی را حزن
گر نبودی زخم تیغ و تیرت اندر راه دین
دین نپوشیدی لباس ایمنی برخویشتن
لاجرم اکنون چنان کردی که در هرساعتی
کافری از جور دین برخود بدرد پیرهن
مرحبا ای مهتری کز بیم تیغت در جهان
پیش چشم دشمنانت خون همی آید لبن
کمتر انت را سزد گر مهتری دعوی کنند
ای امیر نام گستر وی سوار تیزه زن
هیچ کس را در جهان این مایه مردی نبود
کو به میدان خطر سازد برای دین وطن
1: مقتل الامام امیرالمومنین علیابنابیطالب(ع)، ابن ابیالدنیا، ترجمه دکتر محمود مهدیدامغانی، نشر موسسه پژوهش و مطالعات عاشورا، مقتل105، ص131.
* محقق و پژوهشگر
موسیقی نواحی و فلکلور