رمز ماندگاری نغمهها در چیست؟ وچگونه اثری موسیقایی درنهاد جانها مینشیند و تکرار آن یاد آور خاطراتی است و زنده کننده خاطراتی دیگر؟ چه سری در این گونه آثار است که در تاریخ میمانند و سالها در ذهن و ضمیر آدمیان مینشینند و بر لب به زمزمه در میآیند.
از این گونه آثار اگر چه در خاطره موسیقایی ما فراوان است، اما هنگامیکه پای اجماعی ملی به میان آید، تعداد آنها به تفرقه و پراکندگی و تقلیل میگراید و در نهایت از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر میشود.
شاید این خصلت یک ملودی یا اثری در سطح ملی است که باید تمامی ذائقهها را د ربرگیرد تا بتوان شمولیت ویژه ای به آن بخشید. ویژگی این نغمهها درا ین است که تکرار آنها نه تنها اسباب آزردگی خاطر نمیشود، بلکه همانند فولادی است که با هربار صیقل آبدیده و جلا یافته تر میشودو بیشتر تلالو و درخشندگی مییابد.
آثاری چون ای ایران، ساخته زنده یاد روح الله خالقی، مرغ سحر ساخته مرحوم نی داود و نیز درحوزه موسیقی مذهبی و آیینی، اذان مرحوم موذن زاده اردبیلی و نیز ربنای شجریان یا مثنوی افشاری ایشان که به مثنوی پیچ هم معروف است که چند دهه ای است، مشام جان ما ایرانیان را در کنار سفره افطار عطر آگین میکند.
اگرچه چند سالی است که مثنوی افشاری را کمتر میشنویم و این البته از بدایع و نکتهبینیهای برنامه سازان است که در سالی که به نام مولانا متبرک شده است، یکی از معروفترین اشعار وی در مثنوی معنوی را کمتر پخش میکنند،تابه ذهن و ضمیر ما برسانندکه تا چه اندازه نکته بین و ظریف نگرند. اثری که با صدای پخته و پرورده استاد شجریان، مفاهیمیعمیق و انسانی را در قالب اشعاری تاثیر گذار و دگرگون کننده احوال و البته در موجز و زیباترین فرم آوازی انعکاس میدهد.
اذانی در اوج ظرافت و زیبایی
استاد موذن زاده اردبیلی اذان معروف خود را سال ۱۳۳۴ در استودیوی بزرگ شش، واقع در میدان ارگ (15 خردادکنونی) خواند. آنچنان که آن زنده یاد در گفت و گویی با ایسنا بیان کرده بود« در یکی از روزها به مهندس محبی مسئول استودیو گفتم، که میخواهم به یادگار اذانی بگویم.
وی گفت که بهتر است این اذان را پس از افطار بخوانم. اما من دوست داشتم با دهان روزه این اذان را بگویم که در آواز بیات ترک و گوشه روح الارواح آن را اجرا کردم و در عمل همانی است که اکنون همگان آن را میشنوند.»
آنهایی که در موسیقی ردیفی ایران دستی چیره دارند میدانند که بیات ترک از جمله آوازهایی است که بوی قدمت و کهن بودن از آن میآید، آوازی حماسی که برخی از ماندگار ترین آوازهای بزرگان موسیقی آوازی ما دراین نغمه خوانده شد، بنا براین انتخاب این آواز از سوی مرحوم موذن زاده اردبیلی، نشانه ای از درک دقیق وی از ساختار و ظرفیتهای آواز بیات ترک دارد، آوازی که یاد آور غمیسهمگین اما امید بخش و بهجتزا است.
تاکیدها و نیز وزانتی که در ادای تحریرها و گوشههای این آواز نهفته است را د رکمتر دستگاه دیگری میتوان سراغ کرد. یادم نمیرود که زمانی (سالهای ابتدایی دهه 70 )به اتفاق دوستی به نزد استاد محمد رضا لطفی رفته بودیم و استادنیز ما را به کلاسی فراخواندکه در آن درباره ردیف دستگاهی ایران بحث و گفت وگو میکرد و گوشه ای که مورد بحث وگفت وگو بود، گوشه شهناز در دستگاه شور بود.
جناب لطفی در ضمن اشاره به مقدمه شکوهمندی که شنهاز شور دارد و ایستها و طمانینه وتانی ای که باید آوازه خوان در ضمن خواندن این گوشه رعایت کند، از دو کس نام برد که اولی چه شورهای زنده یاد عارف که با تنظیم مرحوم روح الله خالقی و صدای بنان در همین گوشه شهناز ساخته شد و سپس مقدمه مرحوم موذن زاده اردبیلی.
آقای لطفی هنگامیکه به این جای سخن خود رسید، مقدمه استاد موذن زاده را خواند و نحوه ایست و طمانینهای را که وی در گوشه روح الارواح به کار گرفت را مثال آوردو گفت همین طمانینه باید در در آمد آوازی– تحریری گوشه شهناز به کار گرفته شود تا حق آن گوشه ادا شود.
این گفتهها تاکیدی است بر این نکته که اذان مرحوم موذن زاده اردبیلی در اوج ظرافت و زیبایی خوانده شدو پیچیدگیها و ظرایف خاصی در آن به کار رفت که هر کدام از آنها در نهایت به چنین مقصود واثری منتهی شد.
حجم شگفت انگیز صدای مرحوم موذن زاده، به همراه پشتوانه ای که وی از آموختههایش از ردیف آوازی موسیقی ایرانی داشت،که در همان گفت وگو هم به این نکته اشاره کرد، ونیز تسلط وتمرین وممارست فراوان به همراه ایمانی که جانش را در آن لحظه به سیطره خود در آورده بود، همگی دست به دست هم داد تا این اثر شگفت انگیز خلق شود.
ربنا؛ اوجی شگفت انگیز
همین آشنایی و توجه و البته تمرین و ممارست را در اثر ربنای استاد شجریان هم میتوان ملاحظه کرد.آقای شجریان این اثر را برای درس خوانده بود و نه برای پخش وخود میگوید«من ربنا را برای پخش نخوانده بودم،برای درس(دادن)خواندم و یکی دو نفر از خوانندگان،آن را فرا گرفتند و در استودیو ضبط کردیم. یک روز قبل از ماه رمضان نوار را دادم.بعد دیدم ربنا را با صدای خودم پخش کردند.تلفن زدم و گفتم چرا پخش کردید؟گفتند:تیر از کمان در رفت!»(1).
اگر اندکی در نحوه تمرینات و اصولاسلوک هنری- موسیقایی و اخلاقی شجریان در آن دوره دقیق شویم، در مییابیم که استاد دراین دوره سخت به کار خواندن قرآن سرگرم بود و دستگاههای قرآنی را به شدت کار میکرد و در همین دوره بود که درمسابقات قرآنی کشور اول شدو حتی چنانکه خود درا ین گفت وگو از استاد عرب تبار ادبیات فارسی وعربی که قرائت قرآن شجریان را شنیده بود، نقل کرده که گفته بود« این شجریان را شکار کنید، دنیا را میگیرد»(2)
ربنا در اوج شروع میشود و حجم و ظرفیت صدای شجریان هم برای خواندن این اثر نیز در آن دوره دراوج قرار داشت.اوج خوانی در موسیقی ایران یک مزیت به شمار میآید و اگر خواننده ای نتواند تحریرهای اوج را اجرا کند و به اصطلاح اشاره ای به پردههای بالا داشته باشد، در آواز خوانی وی تردید روا داشته میشد..به نظر میرسد ربنای شجریان در نقطههایی چنان اوجی میگیرد که خواندن آن برای خوانندگان چپ کوک هم بسیار دشوار میشود.
اکنون که غریب به 52 سال از خواندن اذان موذن زاده اردبیلی و بیش از 28 سال از خواندن ربنای شجریان میگذرد، این دو نغمه همچنان دراوج قرار دارند چرا که به قول شاعر مردم این نغمه را به خاطر سپرده اند و سالها با آن همذات پنداری کرده و میکنند.
به قول شاعر :
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
1 – کتاب راز مانا صفحه 200
نکته جالب توجه این که آقای شجریان در این گفت و گو نقل میکنند که سه الی چهار ماه کلاس درس گذاشتندو همه دعاها را خواندند و پسندیده است که دست اندرکاران صداو سیما در آرشیوها بگردند که اگر از این آثار چیزی ضبط شده است، آن را پخش کنند.
2 - همان ص 201