«يارِد زِلِك» 38ساله، نويسندگي و كارگرداني سينما را در دانشگاه نيويورك خواند و از فيلمنامهاي 20صفحهاي كه براي پاياننامهاش نوشته بود، فيلم بره را خلق كرد. فيلم او نمايندهي كشورش براي بخش فيلمهاي غيرانگليسيزبان هشتاد و هشتمين دورهي جايزهي اسكار هم بود، اما به فهرست نامزدهايي نهايي راه نيافت، با اين حال جايزهي ويژهي هيئت داوران جشنوارهي دِنوِر (آمريكا) و جايزهي صندوق حمايت از فيلمنامهي خلاق را از جشنوارهي آمييِن (فرانسه) بهدست آورد. فيلم بره، محصول مشترك اتیوپی، فرانسه، آلمان، نروژ و قطر، بعد از حضور در جشنوارههاي كن و لندن، در بخش جام جهاننما (جشنوارهي جشنوارهها) در سي و چهارمين جشنوارهي جهاني فيلم فجر حضور دارد. به همين بهانه با هم ترجمهي گفتوگوي نشريهي روزانهي جشنوارهي كن 2015 را با اين كارگردان اتيوپيايي ميخوانيم.
* * *
- «بره»، هم اولین فیلم بلند سینمایی شماست و هم اولین فیلم از کشور اتیوپی است که توانست به جشنوارهی جهانی فیلم کن راه یابد. چرا این داستان را برای کارگردانی اولین فیلم سینمایی خودتان انتخاب کردید؟
بهنوعی میتوان گفت که این فیلم «خودزندگینامه» (اتوبیوگرافی) من است. البته نه تمام داستان، اما بخش مهمی از فیلم را براساس خاطرات کودکیام نوشتهام. من 10ساله بودم که مجبور شدم کشورم را بهخاطر شرایط سیاسی و جنگ ترک کنم. در آن زمان اتیوپی تمام جهانم بود؛ تمام کسانی بود که میشناختمشان و دوستشان داشتم. ناچار شدم همهی این چیزهای خوب را ترک کنم و به سرزمینی غریبه بروم. بهیاد دارم از خودم مدام میپرسیدم، چرا؟ چرا باید دوستان و اقوام و جایی که عاشقش هستم را بگذارم و بروم؟ کودکی من، مثل داستان پسرک این فیلم شبیه داستان پریان بود. البته من شهرنشین بودم و حیوان خانگی نداشتم، چه برسد به یک بره! اما پیرنگ اصلی این فیلم برمبنای تجربههای جهان کودکی خودم شکل گرفته است.
- شما فارغالتحصیل رشتهی نویسندگی و کارگردانی از دانشگاه نیویورک هستید. تا جایی که میدانم، هستهی اولیهي این فیلم هم در دوران تحصیل شما شکل گرفته.
در سال 2010 میلادی، فیلمنامهای 20 صفحهای به اسم «بره» داشتم که در حقیقت پروژهی پایاننامهام بود. استاد فیلمنامهنویسی «تاد سولونْدْز»، موضوع فیلم را دوست داشت و بسیار تشویقم کرد تا این داستان کوتاه را به یک فیلم بلند سینمایی تبدیل کنم. یک سال بعد با تهیهکنندهای به نام «آما آمپادو» آشنا شدم و موضوع ساخت فیلم را با او در میان گذاشتم. او نخستین همراه من در تولید این فیلم بود. سال 2011 میلادی، فیلمنامه کامل شده بود و این مصادف شد با اولین جایزهی این فیلمنامه در جشنوارهی «آميينز». سال 2014 در «آدیسآبابا» (پايتخت اتيوپي) پروژهی انتخاب بازیگر شروع شد. فیلم هفت شخصیت اصلی دارد که سهتایشان کودک و نوجوان هستند. شاید باورش مشکل باشد، اما در طول پنجماه از 6500 نفر برای نقشهای مختلف این فیلم تست گرفته شد که بیش از نیمی از آنها کودکان و نوجوانان بودند. ما از آگهیهای خیابانی کمک گرفتیم، در رادیوی ملی آدیسآبابا فراخوان دادیم و سراغ دانشآموزان مدارس هم رفتیم تا در نهایت بهترین انتخابها را داشته باشیم. البته انتخاب بازیگر، یک بخش ماجرا بود چون بهطور همزمان کار انتخاب عوامل بومی پشتصحنه را هم انجام میدادیم. درنهایت هم فیلمبرداری در پاییز سال 2014 شروع شد.
- فيلمبرداري چهطور انجام شد؟
روش من برای کارگردانی چنین فیلم پیچیدهای بسیار ساده بود؛ گفتوگو میکردیم، گوش میدادم و بعد عمل میکردم. این فیلم حس و حالی جادویی برایم داشت؛ انگار انرژی زیادی از طبیعت بکر کوهستان میگرفت. در عین حال مشکلاتی هم بود. بازیگرهای کودک ما تا حالا به مناطق کوهستانی نرفته بودند و از برف و سرما و ارتفاع میترسیدند و گاهی از ترس گریه هم میکردند. برای اکثر بازیگرها و حتی مردم محلی، ما مردمی بیگانه بودیم که با وسایل و تجهیزات عجیبی وارد زندگیشان شده بودیم. مردم محلی هیچ شناختی نسبت به فیلمبرداری نداشتند.
- دربارهی برهی فیلم خیلی کنجکاوم. کارکردن با یک حیوان که جزء نقشهای اصلی داستان هم هست، مشکل نبود؟
چه خوب که دربارهی او پرسیدید! سؤالهای زیادی دربارهی این بره از من میشود. مثلاً اینکه آیا او یک حیوان تعلیم دیده بود؟ یا اینکه از چند بره در طول فیلم استفاده کردهام؟ ما شش بره از شمال اتیوپی خریدیم و آنها را به آدیسآبابا آوردیم و در حیاط یک خانه جای دادیم. جایی که برای آنها شبیه بهشت بود، چون هرچهقدر دلشان میخواست میتوانستند از بوتههای گل رز بخورند، بدون اینکه کسی مانعشان شود. از میان این شش بره، برهای که در فیلم میبینید، انتخاب اول ما بود. او از بقیه باهوشتر بود و همیشه همان کاری را که میکرد که از او انتظار میرفت و برای همین فرصت بازی به پنج برهی دیگر را نداد! خوشبختانه با انتخاب همبازی بره، این فرصت فراهم شد تا او با بره دوست شود و ارتباط بگیرد. «ردیات آمار» بازیگر نقش «افرایم» هرروز به برهها سر میزد، با آنها بازی میکرد و بهشان یاد میداد که پشت سرش راه بروند. من یک مطالعهی کوچک دربارهی برهها داشتم و متوجه شدم آنها ممکن است بر اثر تنهاماندن و ترسیدن از تنهایی، جانشان را از دست بدهند.
- تعريف شما از صنعت فیلمسازی در اتیوپی چيست؟
معتقدم که اتیوپی دوست دارد تا تصویرهای زیادی از فرهنگ، تاریخ و زیباییهایش را روی پرده نقرهای به جهان نشان دهد.مردم اتیوپی نسبت به صنعت فیلمسازی بسیار مشتاق هستند، با اینحال هنر سینما در این کشور آنطور که باید رشد نکرده و صنعت فیلم اتیوپی به توسعه در تمام زمینههای مالی، فنی و هنری نیاز دارد.
- دربارهی پروژههای بعدیتان بگویید. باز هم بهسراغ سرزمین مادری میروید یا برنامهی دیگری دارید؟
در حال حاضر روی دو فیلمنامه کار میکنم که یکی در اتیوپی اتفاق میافتد و دیگری در اروپا یا شمال آمریکا. از نظر جغرافیایی و داستان، فیلمنامهها تفاوتهای بسیاری با هم دارند و هنوز نمیدانم کدام را اول میسازم.
نظر شما